اقدام نظامی جمهوری اسلامی در پاسخ به تجاوزگری صهیونیستها که دست به حمله علیه اماکن دیپلماتیک و به تعبیر رهبر انقلاب خاک ایران زدند تا به امروز از زوایای گوناگون به ویژه نظامی، امنیتی و سیاسی مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته و از منظر راهبردی و نیز پیامدهای منطقهای و بینالمللی بحث و نظرهای متعددی به دنبال داشته است. از زاویه نظری اما کمتر در این باره سخن به میان آمده به ویژه تحلیل انگیزهها و اهداف اقدام جمهوری اسلامی ایران بر مبنای چارچوبهای تئوریک سیاسی و بینالمللی.
وقتی افکار عمومی جهان بعد از کشتارهای اسرائیل در غزه را بررسی کنید، متوجه میشوید که نگاه افکار عمومی بهویژه در جهان اسلام به نوع رفتار و عملکرد جمهوری اسلامی در خصوص این تجاوز دوخته شده بود
«جواد حقگو» کارشناس روابط بینالملل و دانشیار دانشگاه تهران در این خصوص گفتوگویی با پژوهشگر ایرنا داشته که شرح آن را در ادامه میخوانیم:
لزوم تحلیل پاسخ نظامی ایران از منظر «قدرت نرم»
به گفته این استاد دانشگاه، حمله ترکیبی اخیر ایران به اسرائیل از منظرهای مختلفی قابل بررسی و تحلیل است. اینکه این اتفاق چه دلایلی داشته و با چه عقلانیتی صورت گرفته تنها یک منظر این بحث است و عمدتا هم بر محور لزوم موازنهسازی بین ایران با اسرائیل میچرخد. از بحث چرایی که بگذریم، پرداختن به پیامدهای این رویداد نیز دارای اهمیت است. تردیدی وجود ندارد که علم سیاست عموما و دانش روابط بینالملل به طور خاص ادراک پیامدهای رویدادهایی از این دست را از منظر مولفه و مفهوم «قدرت» میکاود. در این میان پرداختن به اینکه این اتفاق چه تاثیری بر شکل توزیع قدرت میان بازیگران منطقهای و فرا منطقهای داشته از اهمیتی بنیادین برخوردار است. همین موضوع را البته میتوان بر اساس نوع ارتباطش با بعد سخت یا نرم قدرت مورد بحث و بررسی قرار داد.
مساله اول این است که اساسا قدرت چیست؟ در مکاتب مختلف اندیشمندان مختلف در خصوص این مفهوم به ظاهر ساده تعابیر متعددی به کار بردهاند، با این حال این تعابیر متکثر در یک معنای ساده و مشترک درباره چیستی قدرت با یکدیگر تفاهم دارند. در این نگاه مشترک قدرت توانایی انجام دادن یک کار یا توانایی انجام ندادن یک کار است. یعنی یک فرد یا دولت یا هر بازیگری در عرصه روابط بینالملل بتواند کاری را که میخواهد انجام دهد یا انجام ندهد. وقتی از این منظر بحث اقدام نظامی هیبریدی ایران علیه اسرائیل را دنبال میکنیم، این موضوع مطرح میشود که پیامد این رویداد از منظر دو بعد اصلی قدرت، یعنی بعد سخت و نرم چیست؟ با توجه به اینکه تحلیلهای موجود عمدتا به بعد سخت قدرت متمرکز شدهاند، اشاره به پیامدهای این رویداد از منظر بعد نرم قدرت میتواند تحلیلهای موجود را تکمیل کند.
وصیتی سیاسی برای سیطره بر ایران که امروز هم مورد توجه است
حمله موشکی هیبریدی ایران به اسرائیل با افزایش منزلت نرم ایران در میان مردم مسلمان جهان و در یک معنای عامتر مردم جهان جنوب همراه شده است
در رابطه با اینکه قدرت نرم چیست و چه منابعی دارد و مولفههایش چه هستند، بحثهای متعددی مطرح شده و متفکرین متعددی در این رابطه صحبت کردهاند. این بحث تاریخچه بسیار مفصلی دارد و لزوما به دوران جدید برنمیگردد. برای مثال، در روایتی تاریخی گفته شده که اسکندر مقدونی در زمان مرگ در وصیتی به فرماندهانی که قرار بود جانشین وی در ایران شوند و سلسله سلوکیان را تاسیس کردند سفارش میکند اگر میخواهید بر مردمان سرزمین پارس حکومت بدون دغدغه داشته باشید و هزینههای حکمرانی بر مردمان یک سرزمین بیگانه که خود از فرهنگ و تمدن قابل توجه برخوردار هستند کاهش یابد، طریقش استفاده و بهرهمندی از مولفههای سخت قدرت و به تعبیر دیگر زور و اجبار مستقیم نیست، بلکه باید از مولفههای قدرت نرم استفاده شود.
در آنجا اسکندر مقدونی بحث لزوم تغییر فرهنگ مردم ایران و به تعبیری دیگر تغییر خدایگان ایرانیان را مطرح میکند؛ موضوعی که در تاریخ با عنوان بحث ترویج هلنیسم در میان ایرانیان مطرح شده است. پُرواضح است که اگر مردم جامعهای مانند ایران به جای اینکه اهورامزدا را بپرستند، هلن را بپرستند، بدون هزینه و اجبار خاصی که واکنش ملت پذیرنده را با خود به همراه داشته باشد، تابع خواست مهاجمان میشوند. زیرا وقتی خدایگان یک ملت تغییر کند فرهنگشان عوض میشود و به تبع همین تغییر فرهنگی، مولفههای جذابیت، زیبایی و اساسا تمام مولفههایی که بر اساس آنها افراد رفتارشان را تعیین میکند، تغییر میکند.
پاسخ نظامی ایران به اسرائیل نسبتی مستقیم با مقوله قدرت نرم دارد
در تمام سالهای بعد از انقلاب اسلامی، سیاست خارجی ایران بر اساس آموزههایی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی خصوصا در فصل دهم آمده پیش رفته است. حمایت از مسلمانان و مستضعفین و مواردی از این دست محور این آموزهها را تشکیل داده است
همین آموزه یعنی اهمیت قدرت نرم در ادوار مختلف تاریخ جهان دنبال شده و شاید بشود گفت بنیان تمدن کنونی غرب هم بر اساس همین انگاره بسیار مهم شکل گرفته است به طوری که اِراسموس متفکر شهیر هلندی در کتاب معروف خود «در ستایش دیوانگی» هم اشاره کرده که اساسا مهمتر از خودِ واقعیتِ رویدادها، تصور افراد نسبت به آن واقعیت دارای اهمیت است. ساختن این تصور هم در دنیای امروز عمدتا توسط رسانه صورت میگیرد؛ امری که تا حد زیادی واگویهکننده همان بعد نرم قدرت است. این اتفاق به جهات مختلف در حوزه روابط بینالملل اهمیت داشته و در رویدادی که مورد بحث ما است، حتما و به شکل ویژه باید مورد توجه قرار بگیرد.
واقعیت این است که دولتها و کشورهای مختلف با ظرفیتهای متفاوتی از قدرت نرم مواجه هستند. در جایی مانند ایران دوران جمهوری اسلامی که برخاسته از دل انقلاب اسلامی است، این بحث شرایط و ویژگیهای خاصتری را پیدا می کند. اگر در بحث قدرت نرم تمرکزمان را روی تقسیمبندیهایی که برخی از متفکرین از جمله جوزف نای انجام دادهاند، بگذاریم، باید بگوییم که رویداد اخیر در نسبتی مستقیم با مقوله قدرت نرم ایران قرار میگیرد.
ریشههای تنبیه متجاوز در قانون اساسی
همین جا خوب است که اشاره کنم اگرچه بحث قدرت نرم اساسا با نام جوزف نای پیوند خورده، اما واقعیت این است که افراد بسیاری قبل از وی در رابطه با این موضوع صحبت کردهاند، با این حال در محافل دانشگاهی و حوزه روابط بین الملل این موضوع با نام ایشان پیوند خورده است. فارغ از این موضوع مهم که در جای دیگر نیاز به بررسی دارد، در نگاه جوزف نای اساسا قدرت نرم قابلیت شکل دادن به علایق دیگران است. یعنی توانایی تعیین اولویتها و یا توانایی و قدرت ایجاد جذابیت. اگرچه خود نای و بسیاری از دیگر متفکرین قدرت نرم را وجهه دوم قدرت میدانند؛ یعنی وجهه اول را قدرت سخت و وجهه دوم را قدرت نرم میدانند. با این حال جوزف نای سه منبع (فرهنگ، ارزش و سیاست کشورها) را به عنوان منابع قدرت نرم مطرح میکند.اتفاق مربوط به عملیات حمله نظامی ایران علیه اسرائیل عمدتا از منظر از بخش سوم یعنی سیاست کشورها قابل توجه است.
در تمام سالهای بعد از انقلاب اسلامی سیاست خارجی ایران بر اساس آموزههایی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی خصوصا در فصل دهم آمده پیش رفته است. حمایت از مسلمانان و مستضعفین و مواردی از این دست محور این آموزهها را تشکیل داده است. تحقق این موضوع هم عمدتا بر بستر راهبرد عدم تعهد پیگیری شده است. یک زمان راهبرد عدم تعهد تجدیدنظرطلبانه بوده و یک زمان راهبرد عدم تعهد انقلابی بوده و در برخی اوقات هم محافظهکارانه و اصلاحطلبانه بوده است.
عدم واکنش به تهاجم اسرائیل بدون تردید میتوانست عاملی کاهنده در قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در جهان و از همه مهمتر در میان ملل مسلمان باشد
نگاه افکار عمومی جهان به خصوص دنیای اسلام به پاسخ ایران دوخته شده بود
حال وقتی از سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس آموزههایی که در قانون اساسی آمده، صحبت میکنیم، مساله مقاومت و موضوع مقاومت و دفاع از مسلمان اهمیت ویژهای پیدا میکند و در نتیجه وقتی افکار عمومی جهان به ویژه بعد از کشتارهای اسرائیل در واکنش به اتفاقات هفتم اکتبر و حملات حماس که خود واکنشی به رفتارهای اسرائیل در سالهای گذشته بود، نگاه کنید، متوجه میشوید که نگاه افکار عمومی جهان بخصوص در جهان اسلام به نوع رفتار و عملکرد جمهوری اسلامی در خصوص این تجاوز دوخته شده بود.
با توجه به اینکه قدرت نرم در نهایت تلاشی برای همانندی و همکاری است و می تواند بازیگران بیشتری را از طریق جذابیتهای برخاسته از فرهنگ، ارزشها و نوع سیاست خارجی به خود جلب کند، از این منظر رویداد حمله موشکی هیبریدی ایران به اسرائیل با افزایش منزلت نرم ایران در میان مردم مسلمان جهان و در یک معنای عامتر مردم جهان جنوب همراه شده است. به عبارت دیگر این اتفاق فارغ از تاثیراتی که در بعد قدرت سخت با خود همراه داشت، از منظر قدرت نرم هم توانست جایگاه ایران در جهان اسلام و فراتر از آن را توسعه ببخشد. البته بررسی این ادعا از زاویه دیگری قابل ردگیری است. تصور کنید در قبال حمله موشکی اسرائیل علیه کنسولگری ایران در سوریه جمهوری اسلامی واکنشی نشان نمیداد، آن وقت نوع نگاه و تصور افکار عمومی جهان چگونه بود؟
به عنوان سخن پایانی باید گفت فارغ از پیامدهای این رویداد از منظر بعد سخت قدرت و اینکه این نوع واکنش تا چه میزان توانسته و میتواند بازدارندگی ایجاد کند، از منظر بعد نرم قدرت ایران چاره ای جز پاسخ نداشته است؛ آن هم پاسخی گسترده و حتی غیرمترقبه از خاک خود علیه اسرائیل؛ امری که تقریبا غیرقابل پیشبینی هم بود.
عدم واکنش به تهاجم اسرائیل بدون تردید میتوانست عاملی کاهنده در قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در جهان و از همه مهمتر در میان ملل مسلمان باشد؛ گزینهای که با توجه به ماهیت نرم و فرهنگی انقلاب اسلامی هزینههایش از زیانهای احتمالی وارده به بعد سخت قدرت هم بیشتر بود.