به گزارش ایرنا از روابط عمومی بسته «اتاق فرار»، نشست نقد و بررسی بسته فیلمهای کوتاه «اتاق فرار» شب گذشته، پنجشنبه ۳۰ فروردین توسط گروه سینمایی هنروتجربه و با حضور امیر قادری منتقد و کارگردانان ۵ فیلم کوتاه این مجموعه در پردیس سینمایی چارسو برگزار شد.
درابتدای این نشست مجری برنامه محیا ساعدی از مخاطبان خواست: اگر فیلمهای هنروتجربه را دوست داشتید خودتان سفیرش شده و تبلیغش کنید.
امیر قادری منتقد سینما در پاسخ به اینکه با توجه به تماشای این ۵ فیلم حال فیلم کوتاهمان چگونه است گفت: من در برنامه پاتوق فیلم کوتاه چند بار شرکت کردم و در ماههای اخیر تعداد نسبتاً زیادی فیلم کوتاه دیدهام. واجب میدانم این را بگویم که دنیای امروز ما دنیای متوسطهاست. درگذشته شما تعداد زیادی فیلم کوتاه ضعیف میدیدید و در این میان چند فیلم کوتاه قوی نیز حضور داشتند. اما امروز اغلب فیلمهای کوتاه استاندارد هستند، یعنی در زمینه نور، تصویربرداری حتی موسیقی و بازیها کمتر پیش میآید که یک اثر سطح پایین ببینید. ما در زمینه نقدنویسی هم همین مسیر را طی کردهایم و امروز همه نقدهای قابل تاملی مینویسند. بنابراین در این شرایط آثار افرادی که از این سطح بالاتر میروند مهم است چرا که ما امروز چارهای نداریم جز خیلی خوب بودن. فیلمهای کوتاهی که امروز من دیدم اغلب استاندارد و خوب بودند.
امیر قادری در ادامه اشاره کرد: نقد کردن فیلمها تا حدودی سخت است؛ چرا که اکثر فیلمها دارای استانداردی هستند که اگر تماشاگر حرفهای ولی عادی یعنی فردی که شغلش سینما نیست این آثار را ببیند راضی از سالن خارج میشود.
این منتقد سینما افزود: معمولاً این فیلمها روی یک ایده مرکزی شکل میگیرند و این بسیار طبیعی است؛ ولی فکر میکنم آنچه که باعث تفاوتها میشود این است که فیلمساز به آن ایده مرکزی خود بسنده کند یا سعی کند که آن ایده را پرورانده و چند لایه کند و در اجرا، آن ایده را برای تماشاگر تبدیل به یک چیز لذت بخش کند. تمام فیلم نفس نکش حول محور ایده مرکزی شکل گرفته و فکر میکنم که ایده مرکزی این فیلم یک ایده خاص و فانتزی است که نمونههای چندانی از آن نداریم اما اگر ایده مرکزی را بردارید باقی بخشهای فیلم آن جذابیت لازم را برای من نداشت. به لحاظ فنی ایده دود در اثر خوب از آب درآمده و کار سادهای نیست که شما در کل آن صحنهها این راکورد را حفظ کنید و کنجکاوم که چگونه این صحنهها گرفته شدهاند.
میلاد نسیم سبحان در پاسخ گفت: اینکه این ایده چگونه اجرا شده برمیگردد به اینکه من دوست داشتم مخاطب آن را بپذیرد و باور کند. از روز اولی که این ایده به ذهن من رسید نمیدانستم که قرار است در نهایت فانتزی باشد اما این مسئله که ما فیلم کوتاه سازان زیادی داریم این فکر را در من بوجود آورد که برای دیده شدن در این حوزه باید اثرم یک تفاوت اساسی داشته باشد. من اساساً اهل فانتزی سازی نبودم؛ اما وقتی تصویر فردی که با دود صحبت میکرد جلوی چشمم آمد، تصویر را دنبال کردم و دو سال در موردش فکر کردم و بر اساس دغدغههایی سیاسی و اجتماعی که داشتم به این داستان رسیدم. همه دغدغه من این بود که لحظهای که این دود از دهان کاراکتر بیرون میآید مخاطب آن را باور کند و بپذیرد.
قادری در تایید سخنان کارگردان افزود: وقتی یک ایده خوب داریم خوب اجرا شدنش در زمینه باورپذیری بیننده بسیار مهم و تاثیرگذار است. در فیلم «نفس نکش» اگر مسئله دود و ایده مرکزی درست اجرا نمیشد و خوب از آب در نمیآمد در باورپذیری کل فیلم تاثیر میگذاشت. ما در سینمایی بلند هم با این مسئله مواجه هستیم گاهی فیلم ساز فکر میکند که اگر فقط یک ماشین در حال سرعت را نشان بدهد کافیست؛ در حالی که نکته اصلی این است که به شکل فیزیکی جوری سرعت ماشین را نشان بدهد که بیننده آن را باور کند.
امیر قادری: تمام تفاوت بین یک فیلم خوب و یک فیلم متوسط فرق بین ایده و اجراست
فرید حاجی کارگردان فیلم «گوشت تلخ» در ابتدا از ایده فیلم گفت: «گوشت تلخ» سومین فیلم کوتاه جدی من است. من موقعیتهای پلیسی مینوشتم؛ برای اینکه از یک سری موقعیتهای متخاصم لذت ببرم. موقعیتهایی مثل قهرمان و ضد قهرمان، دزد و پلیس، عاشق و معشوق و این موقعیت از میان آنها از همه جالبتر شد، پس من یک آغاز و پایان برای آن در نظر گرفتم و فیلمی شد که میبینید.
امیر قادری در نقد فیلم گفت: تمام تفاوت بین یک فیلم خوب و فیلم متوسط فرق بین ایده و اجراست. این تفاوت را میتوان در فیلم لیلا اثر داریوش مهرجویی و فیلم به همین سادگی دید. در یک فیلم این ایده اجرا میشود و در فیلم دیگر صرفاً ایده ذهن فیلمساز است. فیلم «گوشت تلخ» آنقدر از لحاظ دکوپاژ و بازیگری خوب ساخته شده که اگر حتی صرفاً آن ایده اجتماعی مرکزی باقی میماند من باز فیلم را دوست میداشتم و این همان نکته اجراست که به آن اشاره کردم. اینکه ایده فیلم ظاهراً ایده پیچیدهای نیست و یک خطی است اما چون در ساخت خوب درآمده و جزئیات آن به درستی کار شده حتی اگر ما همان ایده اجتماعی مرکزی اولیه را داشته باشیم با فیلم همراه میشویم و در انتها میبینیم که حتی ایده اجتماعی هم نبوده. فکر میکنم جا داشت و میتوانست چند پلان به برخی سکانسها اضافه شود. انتخاب بازیگر نقش اول بسیار خوب بود و کنجکاوم در مورد ایده مرکزی، ایده نهایی و انتخاب بازیگر نقش اول بشنوم.
به گذشته برگردم فیلم را به همین شکل خواهم ساخت
امیر قادری در آغاز نقد فیلم «اسپاسم» از مخاطبان خواست تا ابتدا آنها سوالاتشان را مطرح کنند
صحرا اسداللهی در ابتدای صحبتش به نویسندگان فیلمش اشاره کرد و گفت: بدون وجود آنها هیچ وقت اسپاسم شکل نمیگرفت. روزی که من با متن مواجه شدم با خود گفتم دقیقاً همان است که میخواهم کار کنم. من امروز پذیرای همه نقدهای شما هستم ولی اگر هزار بار دیگر به گذشته برگردم دوباره این فیلم را به همین شکل خواهم ساخت.
صحرا اسداللهی کارگردان فیلم «اسپاسم» در پاسخ به پررنگ بودن تسبیح یکی از کاراکترهای فیلم گفت: میخواستم مردهایی که در این فیلم چهرههایشان را نشان نمیدهیم از جنسهای مختلفی باشند و در نوع شخصیت و رفتار آنها تفاوت وجود داشته باشد. سه مرد با سه جنس مختلف که بر روی این زن سایه انداختهاند و با او به سه شکل مختلف رفتار میکنند.
اسداللهی در پاسخ اینکه چرا این فرم پلان سکانس را انتخاب کرده اینگونه گفت: من مستندساز هستم و ساخت فیلم را با مستند آغاز کردهام و فیلم داستانی «اسپاسم» نیز در فضای مستند است. تلاش کردم تا وقتی این فیلم را افرادی خارج از ایران میبینند که زبان ما را متوجه نمیشوند فکر کنند این فیلم یک تست بازیگری است که در یک دفتر سینمایی رخ داده. علت انتخاب فرم پلان سکانس برای این فیلم ۲۷ دقیقهای این بود که من در یک زمان واقعی واقعی بتوانم نشان بدهم یک زن جوان عاشق بازیگری ظرف مدت واقعی ۲۷ دقیقه چگونه همه شور و شوقش را از دست میدهد و دیگر حتی نمیتواند از جایش بلند شود.
امیر قادری منتقد مهمان در پایان پرسش مخاطبان گفت: وقتی این واکنشها و سوالها شکل گرفته یعنی این فیلم موفق بوده؛ چون این فیلم قرار است که این واکنش را شکل دهد و اساسا هدف فیلمساز همین است. فکر میکنم این مسئله از سابقه مستندسازی خانم اسداللهی میآید که چنین نیازی را حس میکند. اسپاسم فیلمی است که روی یک فرم سخت پافشاری میکند و در عین حال زمانی که شما تماشایش میکنید به نظرتان میرسد که یک دغدغه واقعی است نه صرفاً یک بازی فرمی.
قادری در ادامه افزود: نکته مهمی که در مورد این فیلم وجود دارد این است که شما کل فیلم به این فکر میکنید که فیلم میخواهد در حد همان ایده فمنیستی آزار جنسی، کلامی یا خانوادگی باقی بماند ولی میبینید که از این بحث فراتر میرود و یک بحث اخلاقی را در سینما مطرح میکند که تا امروز پاسخی برای آن نیست. اینکه تا کجا اخلاقیست که برای بالا بردن سطح کیفی فیلم به آزار عوامل اثر بپردازیم. نکته ای که وجود دارد این است من فکر میکنم که میتوانستید این فیلم را کمی کوتاهتر بسازید و فیلم اینگونه تاثیرگذاری بیشتری نیز میداشت.
امیر قادری: «رویای نیمه جان» به اجزا و طراحی صحنهاش علاقه دارد
آرمین اعتمادی کارگردان فیلم «رویای نیمه جان» پس از تشکر از مخاطبان گفت: این فیلم دوم من است و در تابستان ۱۴۰۱ ساخت شد ایده این فیلم از یک تصویر آمده یعنی خیلی شهودی از یک دختری که در خیابان فرار میکند که خود من هم نمیدانستم این فرار از چیست. بعداً که این ایده کامل شد وقتی به آن نگاه کردم دیدم بسیار شبیه خود من است. چرا که خود من از یک پس زمینه متفاوت میآیم؛ یعنی لیسانس مهندسی مکانیک از دانشگاه شریف دارم ولی در گنجه گذاشتمش و در طول دوران دانشگاهم همیشه این رویاپردازی را داشتم که این زندگی من نیست به شکل دیگری کار و زندگی کنم.
امیر قادری در نقد فیلم گفت: فیلم چند نکته جذاب برای من داشت یکی اینکه فیلمی بود که تا لحظه آخرش ایده داشت و مدام نکتههای تازه وارد قاب و ماجرا میکرد. نکته دوم توجه فیلمساز به بحث نور بود؛ اما بهتر میدیدم که از دهه ۶۰ و۷۰ ملودی بهتری انتخاب میشد. شما اینجا فیلم سازی را میبینید که به اجزا و طراحی صحنهاش علاقه دارد و با وجود اینکه اثر یک فیلم فرمگراست، مرا به این نکته رساند که سازنده فیلم تجربه مشابهی با کاراکتر اصلی فیلم را اثر گذرانده است. فیلمساز مدام موقعیتهای تازهای خلق میکرد که ادامه موقعیت قبلیش بود ولی باز یک ایده تازه بود.
آرمین اعتمادی راجع به فرم بازیها گفت: طراحی من در مورد بازیها به خصوص در مورد نقش زن و دختر که بچگی زن را بازی میکند اینگونه بود که دیالوگهای گفتگویشان را با یک مکثی ادا کنند و ما در تدوین نیز این را رعایت کردیم. لوکیشن آشپزخانه نیز از همان ابتدا قرار بود فضای امن آنها و به دور از اضطراب و شلوغی باشد. من میخواستم این مسئله را با مکث بین دیالوگها و یک اتمسفر غیر واقعی نه به شیوه سینمای مدرن نشان دهم.
روناک جعفری: علاقه چندانی به سینمای مینیمال ندارم
روناک جعفری کارگردان فیلم «مورس» در پاسخ به اینکه آیا خسرو یک شخصیت واقعی است گفت: این بیشترین سوالی است که طی این دو سال از من پرسیده شده که آیا این فیلم در مورد خسرو گل سرخیست و این خانم عاطفه گرگین همسر ایشان است و شما فیلم را در لندن فیلمبرداری کردهاید! این سوالها نشان دهنده آن است که سوال کننده به شدت به تاریخ معاصر اشراف دارد که حتی میداند عاطفه گرگین در چه شهری زیست میکند و این برای من خیلی عجیب است که همین مخاطب متوجه نمیشود که این پارت از فیلم مستند نمایی است و این اثر راجع به خسرو گل سرخی نیست. چرا که من یک مستند پرتره نساختهام. من یک فیلم داستانی ساختم و این شخصیت در ذهنم بوده و یک نگاه استعاری داشتهام به خسرو گلسرخی که نماینده انسانهایی است که من میخواستم در مورد آنها صحبت کنم.
وی در پاسخ به اینکه آیا این شخصیت مثبت است یا منفی گفت: برای من این شخصیت یک کاراکتر تاثیرگذار است و وجوه جالبی دارد مانند وجه هنری و سیاسی او. زمانی که من زندگینامه این افراد را مطالعه میکردم به نکات بسیار جالبی برمیخوردم و مسئله مهم در این فیلم مسئله رفاقت و انسانیت بود که تصمیم گرفتم این مسئله را در بستر میزانسنی که دیدید قرار دهم.
روناک جعفری در مورد بودجه فیلم گفت: ما این فیلم را خیلی ارزان جمع کردیم. سرگروهها و بازیگران اصلی از من هزینهای دریافت نکردند و ما فقط دستمزدی را به دستیاران پرداخت کردیم. در بخش پست پروداکشن (پس از تولید) هم به غیر از تصحیح رنگ هیچ هزینه دیگری نداشتیم. اما هزینههای تولیدی داشتیم مثلاً ما در سال ۹۹ بیش از یک میلیون تومان هزینه شمع کرده بودیم؛ در حالی که هزینه آنچنانی بابت باقی اجزای صحنه نکرده بودیم. در نهایت با۱۵۰ میلیون تومان فیلم تکمیل شد؛ ولی خیلی خوشحالم از اینکه مخاطب حس میکند که فیلم با بودجه بیشتری بسته شده است.