ساری - ایرنا - سعدی شیرازی استاد سخن و شاعر بلندآوزه ایران مجموعه‌ای از درس‌های مهم اخلاقی و اجتماعی را در قالب شعر و نثر برای نسل‌های پس از خود به یادگار گذاشت که هنوز هم می‌تواند راهنمای اقشار مختلف مردم و حتی مدیران باشد. در این نوشتار با استناد به بخشی از آثار سعدی و به بهانه روز بزرگداشت او نگاهی به اندیشه‌های سیاسی و اجتماعی سعدی در آثارش شده است.

به گزارش ایرنا، یکم اردیبهشت در تقویم کشورمان به عنوان روز بزرگداشت سعدی نامگذاری شده است. شاعری که با بوستان، گلستان، قصاید، قطعات و رسائل بر فرهنگ ایران تاثیر عمیق داشته است. آنقدر زیاد که به قول محمدعلی فروغی «پس از هفتصد سال به زبانی که از سعدی آموخته‌ایم سخن می‌گوییم».

امروزه بیش از ۲ هزار جمله از آثار سعدی به صورت ضربالمثل در فرهنگ شفاهی مردم ایران رایج است. جملاتی مانند «آن را که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است»، «این ره که تو میروی به ترکستان است»، «ای که دستت میرسد کاری بکن» یا «بسیار سفر باید تا پخته شود خامی» و... حتی در شعارهای انتخاباتی، استفاده از جملاتی مثل «به عمل کار برآید» نشانه نفوذ و تاثیرگذاری اندیشه سعدی بر فرهنگ سیاسی ایرانیان است. در این نوشتار در پی پاسخ به این پرسش هستیم که مهم‌ترین ویژگیهای اندیشه سیاسی سعدی چیست؟

نام اصلی استاد سخن که با نام سعدی او را می‌شناسیم، ابومحمّد مُشرف‌الدین مُصلح‌ابن عبدالله (۶۰۶-۶۹۰ ه.ق) است. احترام زیادی برای اتابک فارس یعنی «سعد ابن زنگی» و به ویژه پسرش «ابوبکر ابن سعد» قائل بود. تخلّص «سعدی» را هم از نام «سعد» گرفته است. برجسته‌ترین آثارش یعنی «بوستان» و «گلستان» را هم به آنان تقدیم کرد.

البته بین سعدی و خاندان سعد که حاکم فارس بودند، احترام متقابل وجود داشت. البته با وجود منزل بالایی که نزد حکمرانان سیاسی داشت، هیچگاه صاحب منصب نبود. هدف او اصلاح رفتار حاکمان سیاسی و مردم بود و در مسیر تحقق این هدف نیز از ادبیات بهره گرفت و حرف‌هایش را در قالب شعر و نثر به شکل پند و اندرز سیاسی مطرح میکرد. به عبارتی دیگر بیرون از دایره قدرت سیاسی به مناسبات سیاسی توجه داشت و در رفتار صاحبان قدرت تأمل می‌کرد.

اثرگذاری او به حدی است که می‌توان گفت پس از فردوسی، زبان و ادبیات فارسی به هیچ شاعری به اندازه سعدی مدیون نیست. به قول ضیاء موحد او «جادوی زبان فارسی» است. فارغ از شأن والای سعدی در ادبیات ایران، آرا و اندیشه‌های سیاسی او به عنوان یک اندیشمند واقع‌بین و انتقادی، بااهمیت و قابل بررسی است. خوانشِ سیاسی اروپاییان در سده‌های گذشته از آثار سعدی نیز بیانگر توانمندی‌ها و تأملات فکری سعدی در مناسبات سیاسی است.

جواد طباطبایی معتقد است ادبیات فارسی شکلی از اندیشه «ایرانشهری» و زبان فارسی، محملی برای تکوین و انتقال اندیشه ایرانشهری بوده است. میراث ادبی، نمایش پنهان از اندیشه ایرانی در مقاطع مختلف تاریخی است.

از دیدگاه تاریخ اندیشه سیاسی، «اندیشه ایرانشهری» در جای‌جای آثار ادبی اندیشمندان گوناگون ایرانی همچون سعدی، وجود دارد و بسیاری از ظرافت‌های اندیشه‌ای آن‌ها را نمی‌توان بدون نظری «سیاسی» فهم کرد. شاید بتوان گفت بسیاری از متفکرانِ قدیم ایرانی به دلیل شرایط سیاسی و اجتماعی آن دوران، اندیشه سیاسی خود را در قالب ادبی، بیان و پنهان کردند.

هر اندیشمندی از شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دوران خود تاثیر میپذیرد و سعدی هم از این قاعده مستثنی نبود. مهم‌ترین واقعه سده هفتم هجری قمری که مقارن با دوره زندگی سعدی است، حمله مغول به ایران بود. در این وضعیت ملتهب سیاسی، تصمیمات صاحبان قدرت بر سرنوشت مردم تاثیر مستقیم داشت و مناسبات سیاسی در کانون توجه اندیشمندانی همچون سعدی قرار گرفت. شاید بتوان گفت اندیشه سیاسی سعدی در سه دسته کلی «عقل‌گرایی»، «اعتدال و میانه‌روی در رفتار» و «عدالت‌گرایی» قابل تقسیم بندی است.

عقل‌گرایی و واقع‌بینی

دوران کودکی و نوجوانی سعدی در زمان «اتابک سعد ابن زنگی» گذشت که تا سال ۶۲۳ هجری حاکم فارس بود. پس از او نیز پسرش جانشین او شد. سعدی حدود سال ۶۲۰ هجری برای تحصیل به مدرسه نظامیه در بغداد رفت و سال ۶۵۵ هجری در زمان حکومت «ابوبکر» پسر سعد ابن زنگی به شیراز برگشت.

حمله مغول‌ها سال ۶۱۶ هجری توسط چنگیز آغاز شد و سال ۶۵۶ هجری با پایان دادن به خلافت عباسی به پایان رسید. سعدی سیاست ابوبکر و پدرش سعد را در برابر یورش مغول‌ها، مدبّرانه و عقلانی دانست که با پرداخت خراج سالیانه به آن‌ها، مانع از حمله و غارت شیراز شدند. او اوضاع را پس از بازگشت به شیراز چنین توصیف میکند:

«چو باز آمدم کشور آسوده دیدم / ز گرگان به در رفته آن تیز چنگی

چنین شد در ایام سلطان عادل / اتابک ابوبکر بن سعد زنگی» (سعدی،۱۴۰۲: ۶۹۶)

ستایش سعدی از حاکم فارس -ابوبکر- نه از جهت چاپلوسی یا کسب منافع بلکه برای ارج نهادن به خردورزی و عقلانیت او در حکمرانی بود:

«آن را که عقل و همت و تدبیر و رأی نیست / خوش گفت پردهدار که کس در سرای نیست»(سعدی،۱۴۰۲: ۱۵۱).

سعدی به مبانی و اصول عقلانی در اندیشه و گفتار و رفتار باور دارد. دیدگاه او با نگاه واقع‌بینانه و به استفاده از عقل و تدبیر توسط سیاستمدارن در اداره امور مملکت اشاره دارد. سعدی در حکایات متعددی، استفاده از عقل و تدبیر را دال بر واقعگرایی و فقدان آن را دلیل بر نادانی تلقی میکند. در حوزه سیاست سعدی در امتداد عقلگرایی به واقع‌بینی سیاسی و عملگرایی می‌رسد.

او به صاحبان قدرت گوشزد می‌کند تا برای حفظ حکومت و رفاه مردم، سیاست‌ورزی در حکمرانی را بر خِرد استوار سازند. در زیر به برخی از اندرزهای واقع‌گرایانه سیاسی او اشاره می‌شود:

پادشاه افرادی را به کار بگیرد که «عاقل، خوبروی، پاکدامن، بزرگزاده، نیکنام، نیک سرانجام، جهاندیده، کارآزموده، تا هرچه ازو در وجود آید پسندیده کند.»(سعدی،۱۴۰۲: ۸۰۵).

«آثار خیر پادشاهان قدیم را محو نگرداند...»(سعدی،۱۴۰۲: ۸۰۵).

«عمارت مسجد و خانقاه و جسر و آب‌انبار و چاه‌ها بر سر راه، از مهمات امور مملکت داند... حکما گفتند مزید ملک و دوام دولت، در رعایت بیچارگان و اعانت افتادگان است.»(سعدی،۱۴۰۲: ۸۰۴).

«تفویض کارهای بزرگ به مردم ناآزموده نکند که پشیمانی آرد... هرچه در مصالح مملکت در خاطرش آید به عمل در نیاورد. نخست اندیشه کند، پس مشورت، پس چون غالب ظنش صواب نماید، ابتدا کند به نام خدای و توکل بر وی» (سعدی،۱۴۰۲: ۸۰۶).

«خزینه باید که همه وقتی موَفَّر باشد و خرج بی‌وجه روا ندارد که دشمنان در کمینند و حوادث در راه... در همه حال از مکر و غدر ایمن ننشیند و اندیشه کند تا حاسدان فرصت غنیمت شمارند»(سعدی،۱۴۰۲: ۸۰۷).

«پادشاهان به رعیت پادشاه‌اند، پس چون رعیت بیازارند، دشمن ملک خویشند»(سعدی،۱۴۰۲: ۸۰۸).

«سلطان خردمند، رعیت را نیازارد تا چون دشمن بیرونی زحمت دهد، از دشمن اندرونی ایمن باشد»(سعدی،۱۴۰۲: ۸۰۹).

اعتدال و میانه‌روی در رفتار

«درشتی و نرمی به هم در بهست / چو فاصد که جراح و مرهم نهست

درشتی نگیرد خردمند پیش / نه سستی که ناقص کند قدر خویش

نه مر خویشتن را فزونی نهد / نه یکباره تن در مذلّت دهد»(سعدی،۱۴۰۲: ۱۵۹).

سعدی در بیشتر حکایاتی که در آثار خود بیان می‌کند هم به صاحبان قدرت و هم مردم اندرز می‌دهد که در کارشان از افراط و تفریط دوری کنند و میانهرو باشند. شاید بتوان میانه‌روی را فاصله گرفتن از دیدگاه های افراطی و دوری از تغییرات اجتماعی چشمگیر و آنی تعریف کرد. در عین حال صاحب‌منصبان سیاسی و مردم را به همکاری و احترام متقابل دعوت می‌کند و خطاب به مردم می‌گوید:

«مِهتری در قبول فرمان است / ترک فرمان دلیل حرمان است

هر که سیمای راستان دارد / سر خدمت بر آستان دارد»(سعدی،۱۴۰۲: ۵۳).

و خطاب به صاحبان قدرت می‌گوید:

«ملوک از بهر پاسِ رعیت‌اند...»(سعدی،۱۴۰۲: ۵۶).

«پادشاه بر رعیت از آن محتاج‌ترست که رعیت به پادشاه، که رعیت اگر پادشاه نیست و اگر هست، همان رعیت است و پادشاه بی‌وجود رعیت متصور نمی‌شود»( سعدی،۱۴۰۲: ۸۲۰).

سعدی درباره میانه‌روی در رفتار حکمرانان سیاسی می‌گوید:

«عهده ملک‌داری کار عظیم است بیدار و هوشیار باید بود... خشم و صلابت پادشاهان به کارست، نه چندان که از خوی بدش نفرت گیرند، بازی و ظرافت روا باشد، نه چندان که به خفّت عقلش منسوب کنند... زهد و عبادت شایسته است، نه چندان که زندگانی بر خود و دیگران تلخ کند. عیش و طرب ناگزیر است، نه چندان که وظایف طاعت و مصالح رعیت در آن مستغرق شود... با دوست و دشمن طریق احسان پیش گیر که دوستان را مهر و محبت بیفزاید و دشمنان را کین و عداوت کم شود»(سعدی،۱۴۰۲: ۸۰۵-۸۰۷).

از نظر سعدی اعتدال‌گرایی یا میانه‌روی شرط عقل و ملاک تدبیر در امور معیشتی فرد و در زندگی اجتماعی و سیاسی است. کارآمدترین راه در دستیابی به اهداف سیاسی برای حکمرانان، رعایت اعتدال و میانه‌روی در رفتار و تصمیمات سیاسی است که تجلی واقع‌گرایی است. «اعتدال راه را برای واقع‌بینی و نزدیک کردن و تکمیل ۲ عرصه آرمان و امکان هموار» خواهد ساخت.

عدالت‌گرایی

«به نوبت‌اند ملوک اندرین سپنج سرای / کنون که نوبت تُست ای ملک به عدلگرای»(سعدی،۱۴۰۲: ۶۸۷)

همواره در طول تاریخ، عدالت به صورت یک آرمان و خواسته تاریخی در نظریات اجتماعی ایرانیان مطرح بوده است. موضع‌گیری سعدی در تعریف و مفهوم عدالت هم متاثر از اندیشه سیاسی ایران باستان و هم برگرفته از اندیشه سیاسی اسلامی اوست.

سعدی عدالتگرایی را مترادف با ظلم‌ستیزی و رفتار مبتنی بر عدل و انصاف صاحبان قدرت با مردم جامعه می‌داند. نامگذاری باب اول بوستان به «در عدل و تدبیر و رای» نشانه اهمیت بالای عدالت در اندیشه سیاسی سعدی است. او در مکتوبات خود به آثار مثبت عدالت‌گرایی و پیامد منفی ظلم صاحبان قدرت در جامعه اشاره دارد:

«پادشاهی که عدل نکند و نیک‌نامی توقع دارد، بدان ماند که جو همی کارد و اومید گندم دارد»(سعدی،۱۴۰۲: ۸۱۳).

«پادشاهی که طرحِ ظلم افکند / پای دیوار ملک خویش بکند»(سعدی،۱۴۰۲: ۳۷).

«چو بیداد کردی توقع مدار / که نامت به نیکی رود در دیار»(سعدی،۱۴۰۲: ۸۱۵).

«پادشاهانی که مشفق درویش‌اند[مردم] نگهبان ملک و دولت خویش‌اند، به حکم آن‌که عدل و احسان و انصاف خداوندان مملکت موجب امن و استقامت رعیت است و عمارت و زراعت بیش اتفاق افتد. پس نام نیکو و راحت و امن و ارزانی غله و دیگر متاع به اقصای عالم برود و بازرگانان و مسافران رغبت نمایند و قماش و غله و دیگر متاع‌ها بیارند و ملک و مملکت آبادان شود و خزاین معمور و لشکریان و حواشی فراخ دست، نعمت دنیا حاصل و به ثواب عقبی واصل و اگر طریق ظلم رود بر خلاف این،

ظالم برفت و قاعده زشت ازو بماند / عادل برفت و نام نکو یادگار کرد»(سعدی،۱۴۰۲: ۸۰۳).

سعدی دلبستگی و علاقه خود به شاهان پیش از اسلام، شاهنامه فردوسی و شخصیت‌های اساطیری شاهنامه همچون فریدون و انوشیروان را در همان باب اول گلستان به تصویرمی‌کشد که رفتار آن‌ها در عدالت و انصاف به مثابه الگو و نمونه در رفتار و کردار صاحبان قدرت است.

سعدی از انوشیروان عادل می‌گوید که به شکار رفته بود و در شکارگاه صیدی کباب کردند. اما نمک نداشتند. غلامی را برای تهیه نمک به روستا فرستادند. انوشیروان به غلام دستور داد که در قبال نمک باید پولش را تمام و کمال پرداخت کند «تا رسمی نشود، و دِه خراب نگردد». اطرافیان دلیل اصرار او را پرسیدند، انوشیروان گفت: «بنیادِ ظلم در جهان اوّل اندکی بوده است. هرکی آمد بر او مزیدی کرده تا بدین غایت رسیده.

اگر ز باغِ رعیت، ملک خورد سیبی / برآورند غلامان او درخت از بیخ»(سعدی،۱۴۰۲: ۵۰-۴۹).

هدف هر تحلیل و تفسیر مربوط به گذشته، تغییر تاریخ نیست، بلکه درس گرفتن از آن است. شاید بتوان پند و اندرز سیاسی سعدی را به صاحبان قدرت در «آسایشِ خلق» یا همان امنیت و رفاه اقتصادی مردم، تفسیر و خلاصه کرد:

«جهان ای پسر مُلک جاوید نیست / ز دنیا وفاداری امید نیست

کسی زین میان گوی دولت ربود / که در بندِ آسایشِ خلق بود»(سعدی،۱۴۰۲: ۲۱۶-۲۱۵)

منبع: سعدی، مصلح‌بن عبدالله(۱۴۰۲). کلیّات سعدی، بر اساس تصحیح و طبع محمدعلی فروغی، تصحیح، مقدمه، تعلیقات و فهارس به کوشش بهاءالدین خرّمشاهی، چاپ نهم، تهران: دوستان.