به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، حسین طاهرزاده بهزاد تبریزی مینیاتوریست، طراح، استاد برجسته تذهیب و مرمتگر آثار هنری سال ۱۲۶۶ در تبریز و در خانوادهای روحانی متولد شد، به گفته خود او، فرزند پدر دنیا دیده، کتابخوان و جدی، در تربیت اولاد (به خصوص عبدالحسین) بود.
استاد بهزاد از سنین کودکی علاقه زیادی به هنر نقاشی داشت اما مساعد نبودن شرایط زمانه و نظر والدین، وی را از آموختن نقاشی به صورت آزاد بر حذر داشت. لذا پنهانی به مدت سه سال نزد استاد آقا میرغفار (از نقاشان مشهور آن زمان) تعلیم نقاشی میگرفت.
علاقه به کاریکاتور و کشیدن آن، او را گه گاه وادار به همکاری با روزنامه ملانصرالدین میکرد و برای تکمیل معلومات خود سه سال در مدرسه هنرهای زیبای تفلیس به تحصیل پرداخت. سپس با اصرار خانواده به تبریز بازگشت و با چند تن از صاحبان ذوق یک روزنامه کاریکاتور در آذربایجان منتشر کرد و همکاری بسیاری در زمینه کاریکاتور با دیگر روزنامهها از جمله «حشرات الارض» کرد. همچنین نقاشیهای کتابهای «کتاب احمد» یا سفینهالطالبین، «اخلاق مصور» و «تاریخ مصور ایران» را ترسیم کرد.
استاد بهزاد پس از مدتی برای کسب علم و هنر عازم استانبول شد و در مدرسه «صنایع ظریفه» (آکادمی هنرهای زیبای فعلی) به آموزش و فراگیری هنر نقاشی نزد اساتید عثمانی و ایتالیایی پرداخت و با احراز مقام اول در رشته نقاشی، موفق به اخذ گواهینامه فارغالتحصیلی شده و در مدرسه خطالین استانبول به سمت معلمی مینیاتور و تذهیب منصوب شد و در وزارت اوقاف عثمانی و موزههای شهر استانبول مأمور مرمت کتابهای مینیاتور قدیم شد.
استاد پس از مدتی در مدرسه قالی بافی در ترکیه، به کار پرداخت. پس از گذشت مدت زمانی، امپراطور اتریش و مجارستان به خاطر دریافت یکی از آثار استاد، به منظور قدردانی و سپاس، یک سنجاق طلا با آرم سلطنتی اتریش به استاد هدیه کرد. محمدحسین میرزا قاجار، ولیعهد احمدشاه که در استانبول شیفته آثار هنری استاد شده بود، ضمن اعطای لقب (مزین السلطان) به استاد از وی دعوت کرد که به ایران بازگردد.
مدرسه هنرهای قدیم، سال ۱۳۰۹ به اهتمام حسین طاهرزاده بهزاد، برای زنده کردن مجدد هنرهای ملی ایران، تأسیس شد. وظیفه اصلی و عمده صنایع قدیمه بازسازی مجدد هنرهای ملی بود. وی سپس به تأسیس موزه هنرهای ملی پرداخت.
استاد بهزاد سال ۱۳۳۳ به دعوت وزارت فرهنگ ترکیه به سمت استادی در آکادمی هنرهای زیبای استانبول استخدام و چند سال مشغول تعلیم هنرهای سنتی بود، وی ۲۱ اسفندماه سال ۱۳۴۱ به علت بیماری قلبی درگذشت و پیکر او طبق وصیتش به ایران منتقل و در امامزاده قاسم تهران به خاک سپرده شد.
این استاد در هنرهای طراحی، تذهیب، خطاطی، نقاشی، کاریکاتورسازی، صحافی سنتی و مرمتکاری نسخ خطی مهارت داشت و بیش از ۴۰۰ مقاله هنری، تابلو مینیاتور، آبرنگ، رنگ و روغن، تذهیب نقشههای قالی و کاشیکاری از زنده یاد بهزاد باقی مانده و براین اساس در دنیای هنر جایگاه ویژهای برای خود کسب کرده است.
کتاب «حسین طاهرزاده بهزاد تبریزی»
کتاب «حسین طاهرزاده بهزاد تبریزی» با تألیف و پژوهش علیاصغر میرزاییمهر عضو هیات علمی دانشگاه علم و فرهنگ در ۲۰۰ صفحه مصور (بخشی رنگی)، قطع رحلی و شمارگان ۵۰۰ نسخه با همکاری دانشگاه علم و فرهنگ توسط مؤسسه تألیف، ترجمه و نشر آثار هنری (متن) فرهنگستان هنر منتشر شده است.
این کتاب در چهار فصل؛ «تصویری از زندگی هنرمند»، «میراث معنوی طاهرزاده بهزاد»، «میراث هنری طاهرزاده بهزاد» و «شاگردان و پیروان طاهرزاده بهزاد» با تصاویر و مستنداتی رنگی از آثار او و شاگردانش، مستندی مکتوب از روند زندگی و احوال استاد بهزاد ارائه کرده است.
در بخشی از مقدمه این کتاب به قلم منیژه کنگرانی معاون پژوهشی و هنری فرهنگستان هنر آمده است: «کتاب حاضر به شرح احوال و آثار هنرمند پرآوازه ایرانی حسین طاهرزاده بهزاد میپردازد. شخصیتی چندوجهی که در عرصههای مختلف جست و جوگری، تجربه و اندیشهورزی کرده است. هنرمندی که هم در زمینه پژوهش هنر و هم در حوزههای متنوعی چون نقاشی، مصورسازی کتاب و کاریکاتور، تذهیب، طراحی فرش و کاشی، مرمت آثار هنری فعالیت داشته؛ افزون بر آنکه مدیر هنری آگاه و صاحبنظر بوده است.
اهتمام وی در تشکیل موزه، نمایشگاهها و بنیانگذاری، مدیریت و سازماندهی و رهبری نیروی انسانی و تدریس در مدرسه صنایع قدیمه یا هنرستان عالی هنرهای ملی، موجب رونق و حیاتی دوباره در هنرهای ملی شد و در مقطع تاریخی که با ترویج و فراگیر شدن هنر طبیعتگرایانه غربی بسیاری از سنتهای تصویری و هنری در حال دگرگونی بود و به محاق میرفت، توانست حداقل در قالب، جانی دوباره به نگارگری ایرانی بخشد. بیتردید برای داشتن هویتی معاصر و در عین حال ایرانی در هنر امروز، تامل و تدبر و بازخوانی هنر گذشته و رجوع به سرچشمهها و گنجینههای هنر و معماری و مفاخر این عرصه نباید مورد غفلت قرار گیرد که پشتوانه هویت بصری و زمینهساز تداوم سنتهای هنری در دوران معاصر را به دنبال خواهد داشت.»
در بخش دیگری از این کتاب آمده است: «هنر برتر از گوهر آمد پدید / هنر نگارگری آیینهای است تابناک که بخش بزرگی از سیمای فرهنگی ایران را میتوان در آن به تماشا نشست. آمیزهای از تصور و تصویر که نماد و نمود همگامی ادبیات پرفروغ پارسی با هنر نقاشی است. این هنر با آنکه ریشههای باستانی دارد اما شکفتگی آن در پیوند با جهانبینی و عرفان ژرف اسلامی پدید آمد و در عهد تیموری و صفوی به بالندگی نهایی رسید که جلوههای آن هنوز چشم جهانیان را خیره میسازد. ولی پس از دوران صفوی دچار رکود و خمودگی گردید و در عهد قاجار با هجوم هنر اروپایی به گوشه عزلت خزید و از میدان به در شد. اما در روزگار ما بار دیگر به گستره جامعه بازگشته و گونهای نوزایی و تجدید حیات را تجربه میکند. پژوهش حاضر تلاشی برای زدودن غبار از چهره هنرمندی است که عامل اصلی این نوزایی بوده است.
مولف در این کتاب نشان میدهد که نگارگری معاصر بیش از همه وامدار کوششهای دلسوزانه هنرمندی ذوفنون به نام حسین طاهرزاده بهزاد است. میهندوستی خلاق با شخصیتی چندوجهی و سیال که نیاز زمان و زمانه خود را به درستی درک میکرد. او که دوران جوانی را در کوران حوادث سیاسی معطوف به انقلاب مشروطیت گذراند در هنگامه استبداد صغیر محمدعلی شاهی اسلحه به دست گرفته دلاورانه از کیان انقلاب و آزادی دفاع کرد. همین فعالیتها او را مجبور به مهاجرت نمود. در سالهای دوری از وطن به فراگیری علم و دانش پرداخته پایه و مایه خویش را برکشید آنگاه با اندوختهای گرانسنگ به دامان میهن بازگشت و داشتههایش را به پای مردم نثار کرد.
طاهرزاده بهزاد در گذر عمر پربارش میراث هنری و معنوی سترگی از خود به جا گذاشته است. میراث متنوع هنری، او را صدرنشین هنر و هنرمندان نقاش عصر خویش میکند اما میراث معنویش وی را مدیری هوشمند معرفی میکند که درد اعتلای فرهنگ بومی را دارد و با اشراف به میراث گذشتگان میکوشد آن را با نیاز جامعه و جهان معاصر همگام سازد.»