تهران- ایرنا- کتاب «نخستین دولت‌های ایرانی پس از اسلام طاهریان تا آل‌بویه» کوشیده با بررسی تاریخ ایران در چهار سده نخستین پس از اسلام به ویژه دوره فرمانروایی دولت‌های ایرانی پاسخی برای پرسش‌های پژوهشگران ارائه کند.

به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، کتاب «نخستین دولت‌های ایرانی پس از اسلام طاهریان تا آل‌بویه»، کوشیده با بررسی تاریخ ایران در چهار سدۀ نخستین پس از اسلام به ویژه دوره فرمانروایی دولت‌های ایرانی پاسخی برای پرسش‌های پژوهشگران ارائه کند. پنجمین کتاب از مجموعه تاریخ ایران زمین کوشیده است که عموم ایرانیان را با تاریخ و تمدن کهن ایرانی آشنا کند.

فتوحات عرب‌های مسلمان در سده هفتم میلادی از رویدادهای بسیار مهم و تاثیرگذار تاریخ جهان است؛ آن‌ها در مدت کوتاهی دو دولت نیرومند ساسانی و روم شرقی(بیزانس) را شکست دادند و قلمرو پهناوری از خراسان تا مراکش را به تصرف خود درآوردند.

ایران تنها تمدن کهنی بود که در دو سده نخستین پس از اسلام بخشی از قلمرو خلافت بود ولی امروزه بخشی از «جهان عرب» نیست؛ مردم آن همچنان پیوندهای استواری با هویت باستانی خویش دارند و فارسی زبان اداری، آموزشی و فرهنگی آنان است. این استثناء شگفت‌انگیز پرسش‌های تاریخی بسیاری به همراه داشته است: چه شد که ایرانیان دین اسلام را پذیرفتند ولی زبان و فرهنگ عربی را نپذیرفتند؟

فرهنگ ایرانی چگونه در برابر تندباد بنیادکن فرهنگ عربی دوام آورد و خود را با ارزش‌ها و آموزه‌های اسلامی سازگار کرد؟ زبان فارسی چگونه خود را از زیر سایه سنگین زبان عربی بیرون کشید و به یکی از زبان‌های ادبی مهم جهان تبدیل شد؟ و از همه مهم‌تر چه عوامل سیاسی و فرهنگی سبب شدند ایرانیان ایرانی بمانند در حالی که دیگر اقوام باستانی در عراق و سوریه و شمال آفریقا عرب شدند؟

قسمتی از متن کتاب

سامانیان و خلافت عباسی

سامانیان برخلاف دیگر دولت‌های ایرانی رابطه‌ای دوستانه با خلافت عباسی داشتند؛ مهمترین دلیل این رابطه دوری قلمرو سامانیان بود. بخارا پایتخت سامانیان حدود ۲۵۰۰ کیلومتر با بغداد فاصله داشت و مرزهای غربی دولت سامانی از ری فراتر نمی‌رفت، بنابر این از نگاه خلافت عباسی، سامانیان بر سرزمینی فرمان می‌راندند که سال‌ها پیش از دست رفته بود و بازپس‌گیری و ادارۀ آن برایشان امکان‌پذیر نبود.

در کنار این، سامانیان مشروعیت دینی و سیاسی خلافت عباسی را نیز به رسمیت می‌شناختند و خود را دوستدار خاندان عباسی می‌دانستند و گاه با دشمنان خلافت نیز می‌جنگیدند. این دو دلیل سبب می‌شد خلفای عباسی که با انبوه گرفتاری‌های سیاسی در پیرامونشان روبه‌رو بودند هرگز درپی توطئه ضدسامانیان برنیایند.

این رابطۀ دوستانه و بدون تنش تا پایان خلافت مستکفی بالله (۳۳۳-۳۳۴ ه‎.ق) ادامه داشت. در سال ۳۳۴ه.ق احمد معزالدوله یکی از امیران بویه بغداد را تصرف و مستکفی را برکنار کرد، سپس فردی دیگر از دودمان عباسی با نام مطیع‌لله (۳۳۴-۳۶۳ ه.ق) را جانشین او کرد.

نوح یکم سامانی ازاین رویداد خشمگین شد و نخستین تنش سیاسی مهم بین خلفای عباسی و امیران سامانی آغاز شد. امیر نوح خلیفۀ جدید رابه رسمین نشناخت و فرمان داد در قلمرو سامانی همچنان به نام مستکفی سکه بزنند، به این ترتیب رابطۀ سامانیان و عباسیان تا پایان فرمانروایی امیرنوح یکم قطع شد.

امیرعبدالملک یکم سامانی پا را از این فراتر گذاشت و در سال ۳۴۴ ه.ق نام هیچ خلیفه‌ای را بر سکه‌های خود ضرب نکرد که نشانۀ اعلام استقلال سامانیان بود. مطیع‌الله که از این وضعیت ناخشنود بود با عبدالملک یکم مذاکره کرد و سرانجام در سال ۳۴۵ ه.ق بار دیگر رابطۀ عباسیان و سامانیان برقرار شد و در این سال نام مطیع‌لله بر سکه‌های سامانی ضرب شد (قوچانی ۱۳۷۸، ۲۰۴).

دراین دوران خلفای عباسی فرمان‌بردار امیران بویه بودند و از مقام خلافت فقط نامی بی‌مسما باقی مانده بود. امیران سامانی از نفوذ دودمان بویه در دستگاه خلافت عباسی ناخشنود بودند و هربار که خلیفه به خواست امیران بویه تغییر می‌کرد، از ضرب سکه به نام خلیفۀ جدید خودداری می‌کردند. بنابراین رابطۀ عباسیان و سامانیان تا پایان دولت سامانی پراز فراز و نشیب بود. (همان ۲۰۶) (صفحه ۶۵ و ۶۶)

کتاب «نخستین دولت‌های ایرانی پس از اسلام طاهریان تا آل‌بویه» نوشته محسن جعفری در ۱۴۴ صفحه، در قطع وزیری، با شمارگان۱۱۰۰ نسخه و در زمستان ۱۴۰۲ منتشر شد.