به گزارش ایرنا، فریده شریفی آلآقا سالها در کسوت معلمی، پاکی و زلالی را به دانشآموزان هدیه داد و برای دانشآموزانی که از معلولیت جسمی و حرکتی در رنج بودند پر پرواز شد و مسیر خرد و روشنی را پیش روی آنان گذاشت اما اینها، همه داستان زندگی او نیست.
زندگی این معلم دلسوز فقط در خدمت به دانشآموزان استثنایی خلاصه نشد، سایه مادرانه او باعث شد فقر برای بسیاری از دانشآموزان رنگ ببازد و محرومیت و بیعدالتی در آموزش و پرورش با اراده نیکو سرشت او و همسرش؛ مرحوم فریدون مدنی زدوده شود.
۱۲ اردیبهشت و روز معلم بهانهای شد تا همنشین بانویی معلم و مدرسهساز شویم که از تهران تا گلستان مشق خدمت، عشق و ایثار میکند، او حالا حتی پس از فوت همسرش هم مدرسهسازی را فراموش نکرده و آجر روی آجر میگذارد تا دنیای بهتری برای فرزندان این مرز و بوم بسازد.
اینکه در ۷۸ سالگی، ۶ مدرسه ساخته باشی اما هنوز خودت اجارهنشین باشی شاید برای خیلیها قابل هضم نباشد اما فریده شریفی آلآقا و هسر مرحومش بعد از فوت تنها فرزندشان تصمیم گرفتند همه دار و ندارشان را صرف ساخت مدرسه کنند.
وی در این باره گفت: من و همسرم بعد از فوت پسرمان، موسسهای به نام فرمد دانشگستر گلستان تاسیس کردیم تا در این مسیر خیرخواهانه، گام برداریم .این موسسه هیات امنا دارد چه ما در قید حیات باشیم یا نه کار خود را انجام میدهد و مدرسهسازی تداوم دارد.
وی گفت: اولین مدرسه در شهرک امام گرگان به نام «علی مدنی» ساخته شد که یک دبیرستان دخترانه است و دومین مدرسه در نومل قزاقمحله این شهر با مشارکت سازمان ملل ساخته شده و به نام فرمد ۲ نامگذاری شده تا موسسه ما بهتر شناخته شود. سومین مدرسه درعدالت ۱۹ روبهروی پارکینگ طبقاتی و در سه طبقه ساخته شده، چهارمین مدرسه درروستای «آرخ بزرگ» است که به خواسته مردم این روستا به نام شهدای آرخ بزرگ نامگذاری شد.
شریفی ادامه داد: پنجمین مدرسه را در منطقه کم برخوردار الغدیر ساختیم که این مدرسه هم با مشارکت کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان و اداره کل نوسازی و تجهیز مدارس ساخته شده که نیمی از دانشآموزانش از اتباع هستند.
این خبر مدرسه ساز در پاسخ به سوالم که تا حالا چقدر پول صرف مدرسهسازی کرده، میافزاید؛ نمیتوانم مبلغش را اعلام کنم، همسرم هیچگاه راجع به مباحث مالی و هزینه صرفشده در این راه سخن نمیگفت در واقع هیچگاه به چشمش نمیآمد.
وی که خود در یک خانواده فرهنگی بزرگ شده، تاکید میکند هیچگاه نگاهم این نبود حالا که پا در عرصه مدرسه سازی گذاشتم خداوند برایم جبران کند در واقع من و همسرم برای این کار چرتکه نینداختیم و بهدنبال انتظار بیشتری از خداوند نبودیم.
در میانه صحبتهایش آه بلندی میکشد و در حالی که چشمانش را از پنجره کلاس درس به بیرون میدوزد، ادامه میدهد؛ همسرم بسیار فرد خیر و نیکوکار بود، اگر قرار بود بین دو گزینه انتخابی داشته باشد گزینهای که استفاده بیشتری برای مردم داشت را انتخاب میکرد او مرداد ماه ۱۴۰۱ در سن ۸۸ سالگی بر اثر بیماری فوت کرد و نیم قرن زندگی ما کنار هم به خط پایان رسید.
گرچه روز معلم بهانه گفتوگوی ما با فریده خانم بوده اما صحبتمان راجع به مدرسهسازی حسابی گُل انداخته بود، از او میپرسم برای مدرسهسازی باید پولدار بود؟ پاسخ میدهد این کارارتباطی به پولدار بودن ندارد ما دار و ندار زندگیمان را برای مدرسهسازی گذاشتیم و مصداق آن هم اجارهنشین بودن خودم است، حتی با یک آجر هم میتوان در این کار خیر شریک شد و مردم میتوانند با مراجعه به مجمع خیرین مدرسهساز به اندازه توان خود در امر مدرسهسازی مشارکت کنند.
وی یادآور میشود؛ ساخت مدرسه با مشارکت دولت انجام میشود و بخشی از هزینه را سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس عهدهدار میشود، درخواست ما از دولتها این است که در این بخش همراهی بیشتر داشته باشند تا با تخصیص اعتبار مدرسهسازی رونق بگیرد.
این معلم بازنشسته در پاسخ به این پرسش که آیا مکان تعیینشده برای ساخت مدرسه برایتان مهم بود توضیح میدهد؛ انتخاب مکان برای ساخت مدرسه براساس نیاز است. برای ما فرقی نمیکند که مدرسه در کدام نقطه شهر و یا کدام روستا ساخته میشود مهم این است که فرزندان وطن به فرصت تحصیل در مدرسه دست پیدا میکنند و این مساله برای من بینهایت لذتبخش است.
در ۲ مدرسهای که توسط این زوج مدرسهساز گلستانی ساخته شده فرصت تحصیل برای اتباع بیگانه فراهم است. خانم شریفی معتقد است: وقتی مدرسه میسازید هدف پرورش دانشآموزان است نه انتخاب آنها، با این نگاه فرقی ندارد که ساکن کدام نقطه شهر باشند و یا حتی از اتباع باشند مهم این است افرادی که امکانات لازم را ندارند دسترسی بهتری به مدرسه و آموزش و تحصیل داشته باشند.
حالا که به پاسخ سوالاتم در حیطه مدرسهسازی رسیدم گریزی هم به فعالیت فریده خانم در کسوت معلمی در مدارس استثنایی میزنم.
صحبتش را درباره نحوه ورودش به حرفه معلمی اینطور شروع میکند. در رشته علوم تربیتی تحصیل کردم البته در حال گذراندن مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه تهران هم بودم که به دلیل ازدواجم ناتمام ماند. در آن زمان یکی از دوستانم پیشنهاد کرد در مدرسه استثنایی مشغول به کار شوم که پذیرفتمو پس از مدت کوتاهی استخدام شدم.
وی گفت: سپس اولین مجتمع معلولان دختران ایران (توانخواهان) را با کمک سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور راهاندازی کردم و هفت سال مدیریت مجتمع را برعهده داشتم سپس به عنوان کارشناس به سازمان رفتم و اواخر دوران کاری مجدد به مدرسه برگشتم.
شریفی که خاطره خوبی از دوران تدریسش دارد همانطور که خاطرات آن روزها و دانشآموزان و همکارانش را در ذهنش مرور میکند، گفت: دوران خوبی بود، کار کردن در مدرسه استثنایی سخت نبود آنقدر لذت دارد که قابل وصف نیست، دانشآموزان این مدارس آنقدر بامحبت هستند که سختی کار اصلا به چشم نمیآید.
معلمان استثنایی خودشان هم استثنایی هستند، هرگز در دوران خدمتم، معلم پرخاشگر و یا اینکه بخواهد آزاری به کودکان معلول برساند، ندیدهام حتی بارها شاهد تدریس آنها در خارج ساعت کاری بودم البته اگرچه تدریس در مدارس استثنایی ویژه است و شرایط خاص خود را دارد اما هرگز نباید زحمات معلمانی که در مدارس عادی کار میکنند را کوچک شمرد.
وی در میانه صحبتهایش تاکید میکند که کار معلم، انسانسازی است و با کارهای دیگر متفاوت است، صبر و تحمل مهمترین توصیهام به معلمان است، بچهها از خانوادههای متفاوت و با تربیتهای مختلف به مدرسه میآیند و میطلبد معلمان با صبر و تحمل بیشتری به امر تعلیم و تربیت بپردازند.
از او میپرسم دوران معلمی را در مدارس استثنایی گذرانده تا به حال برای این کودکان هم مدرسهای ساخته و یا برنامهای دارد که پاسخ میدهد؛ بارها با همکارانم راجع به این موضوع صحبت کردم، کسانی که امور مدارس استثنایی را در استان گلستان به دست دارند باید برای ساخت مدرسه تقاضا کنند.
فریده شریفی آلآقا ۲۲ سال است که از درس و مدرسه بازنشسته شده اما هنوز دوری از آن روزها برایش سخت است. میگوید: هرگز آن روزها را فراموش نمیکنم با گذشت این همه سال، همکاران و برخی از دانشآموزانم به یادم هستند و محال است که روز تولدم را فراموش کنند.