به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، داستان کتاب چشمها تنها برای دیدن نیستند، نوشتار فردی است که به یک روز خود به شکل کامل از صبح تا شب، نگاه تحلیلی میاندازد. کتاب میتواند سوالهایی را در ذهن مخاطب ردباره رفتاری که رد طول روز عادی به نظر میرسد، ایجاد کند اما اینکه تا چه اندازه این اقدام که جنبههای روانشناسانه دارد، اصولی انجام شده است جای سوال دارد.
کتاب روایتهایی متفاوت دارد که گاه از یکی به دیگری میپرد و همچنین در طول نویسنده پندهایی به مخاطب میدهد که میتواند نظر شخص او باشد.
قسمتی از متن کتاب
همیشه برایم سوال بوده که چرا آن زمان تنبیه بدنی جز مهمترین شیوههای برخورد با دانش آموزان بود؟ آیا نمیدانستند چنین رفتاری باعث ایجاد حس حقارت در درون بچهها میشود؟ هرچه فکر میکنم به جواب قانعکنندهای نمیرسم! البته سالهاست که این نوع تنبیه در مدارس منسوخ شده است و کمتر شاهد چنین رفتارهایی هستیم، اما هستند والدینی که هنوز از تنبیهه بدنی به عنوان مهمترین شیوه تربیت فرزندان استفاده میکنند که این بسیار خطرناک است. زیرا همان طور که گفتم به مرور باعث ایجاد حس حقارت در درون فرزند میشود. نه فقط فرزندان بلکه ایجاد این حس در درون هر شخصی، میتواند عواقب بسیار هولناکی داشته باشد.
پس هیچگاه اطرافیان خود را تحقیر نکنید. زیرا آنها بهمرور باور میکنند که لایق حقارت هستند و آنگاه با آدمهایی روبهرو میشوید که آزادی مطلق برای خود تجویز میکنند.
کشیدن چند خمیازه بلند، نشان از خستگی مداوم دارد. ولی دل کندن از خلوتی که برای خود ساختهام سخت است؛ برای رهایی از خوابآلودگی تلویزیون را روشن میکنم. کارشناسی دارد در مورد کنترل ناراحتی پس از شکست صحبت میکند.
موضوع که سالهاست نهتنها با آن کنار آمدهام؛ بلکه در برخی مواقع از رخدادنش لذت بردهام. اما چگونه میشود که انسانی از شکست خوردن لذت میبرد؟ (صفحه ۲۹ و ۳۰)
کتاب چشمها تنها برای دیدن نیستند نوشته مصطفی عظیمیفر در ۱۰۶ صحه، شمارگان ۲۰۰ نسخه، در قطع رقعی در سال ۱۴۰۲ منتشر شد.