زمانی که امام صادق (ع) به امامت رسیدند، در کشورهای مختلف دنیای اسلام؛ در آفریقا، خراسان، فارس و در ماوراءالنّهر، درگیری و جنگ بود. امام برای بیان مباحث اسلامی، از فرصت استفاده کردند و حقایقی مثل معارف اسلامی، مسئله امامت و امامت اهلبیت را تبیین نمودند.
آن امام همام، مبارزه بسیار پُررنج، پُرتلاش و پُرمحتوایی را در زمینه معنوی و فرهنگی برای حفظ پایههای اعتقاد اسلامی شکل دادند.
ایشان در دوران زندگی، بیش از دیگر امامان معصوم فرصت پیدا کردند که معارف اسلام ناب محمدی (ص) را به دل های مشتاق و تشنهلبان برسانند. امام صادق (ع) وظیفه خود می دانستند که پایه ارزشها و تفکر اسلامی را در ذهنیت جامعه مستحکم کرده و عمق ببخشند.
آن امام، هم مرد مبارزه، هم مرد علم و دانش و هم مرد تشکیلات بودند. محفل درس امام صادق(ع) و میدان آموزشی که آن بزرگوار به وجود آوردند، هم قبل از ایشان و هم بعد از ایشان، در تاریخ زندگی امامان شیعه بینظیر بود:
۱. همه حرفهای درست اسلام ناب محمدی (ص) و مفاهیم اصیل قرآن مجید که در طول یک قرن و اندی به وسیله مغرضان و مفسدان یا جاهلان تحریف شده بود، همه آن ها را امام صادق(ع) به شکل صحیح و با تفسیر دقیق بیان کردند.
۲. احکام شرعی و فقهی را به روش نبوی بازگو نمودند.
۳. مساله امامت را با شیوه صحیح و کامل، تبلیغ و تبیین کردند.
ایشان در اواخر دوران بنیامیه، شبکه تبلیغاتی وسیعی را که کار آن، اشاعه امامت فرزندان حضرت علی(ع) و تبیین درست مسأله امامت بود، رهبری میکردند، شبکهای که در بسیاری از نقاط دوردست کشورهای مسلمان، به ویژه در نواحی عراق و خراسان، فعالیتهای چشمگیر و ثمربخشی درباره مسأله امامت و ولایت عهدهدار بود.
۴. زمانه در دوران امام صادق (ع) فرصتی را در اختیار ایشان گذاشت و امام ششم توانستند کاری کنند که پایههای معرفت اسلامیِ صحیح در جامعه، آنچنان مستحکم شود که تحریفها دیگر نتواند این پایهها را از بین ببرد.
۵. امام صادق (ع) مبارزه فراگیری برای جلوگیری از انحرافی که در جهت بنای حکومت سلطنتی ممکن بود بهوجود بیاید، شکل دادند. ایشان خود را موظف می دانستند که بنای سلطنت پدید آمده و بناحق بر جای نبوت نشسته را منهدم و ویران کنند و یک بنای حقیقی و صحیحی بهوجود بیاورند.
۶. امام صادق(ع) مشغول یک مبارزه دامنهدار، پیگیر و مستمر بودند و مبارزه ای را برای به وجود آوردن حکومت اسلامی و علوی شکل دادند.
آن حضرت زمینه ای را آماده کردند تا بنیامیه را از بین ببرد و به جای آنها، حکومت علوی که همان حکومت راستین اسلامی است، بر سر کار بیاید. ماهیت مبارزه امام صادق، یک ماهیت سیاسی بود. کار فرهنگی ایشان هم، کار سیاسی بود. آن حضرت تمام زجر و مصیبتشان به خاطر این بود که دنبال حاکمیت الهی بودند. آن امام همام به مجرد اینکه بار امانت امامت را تحویل گرفتند، یک مبارزه سیاسی را برای گرفتن حکومت شروع کردند.
۷. ایشان مرد تشکیلات بودند؛ یک تشکیلات بزرگ و پنهانی ایدئولوژیک و سیاسی از طرفداران جریان حکومت علوی، در سراسر جهان اسلام، از اقصی خراسان و ماوراءالنهر تا شمال آفریقا به وجود آوردند.
۸. امام صادق(ع) با گستردن بساط علمی و بیان فقه و معارف اسلامی و تفسیر قرآن مجید، به شیوهای غیر از شیوه عالمان وابسته به حکومت طاغوت، عملاً به معارضه با دستگاه جبار برخاستند.
۹. آن حضرت تمام تشکیلات مذهبی و فقاهت رسمی را که یک ضلع مهم حکومت خلفا به شمار میآمد، تخطئه کردند و دستگاه حکومت طاغوت را از بعد مذهبی اش تهیدست ساختند.
امام ششم، بهترین فرصت را برای تبیین مساله امامت و رهبری داشتند. آن حضرت فرصت بسیار مناسبی برای تشکیل حکومت و بهترین فرصت را برای گسترش و استفاده از تشکیلات پنهانی شیعه و تربیت انسان های نخبه و صالح داشتند و بهترین فرصت را برای توسعه علمی و معارف دینی ایجاد کردند و در اختیار داشتند.
۱۰. در زمان امام صادق (ع) یک نهضت علمی و فکری و فرهنگی عظیمی شروع شده بود که نه قبل از آن و نه بعدش، همچون نهضت بزرگی وجود نداشت.
۱۱. امام صادق (ع) با بهره گیری از فرصت، تفکر انقلابی اسلامی را که پادشاهان اموی حاضر به تحمل آن نبودند، در میان مسلمانها رایج کردند؛ به طوری که در سراسر جهان اسلام؛ در حجاز، عراق، خراسان، سیستان، یمن، مصر و در تمام آفاق وسیع اسلامی، کسانی با قبول امامت امام صادق (ع) و علاقه به آن حضرت، راه ترسیم شده از سوی ایشان را پی گرفتند و مسیر فتح دروازه های علم و فرهنگ را گشودند.