تهران- ایرنا- اگر گذرتان به اطراف بیمارستان‌های آموزشی درمانی تهران یا دیگر شهرهای مهم کشور بیافتد، خانواده‌هایی را می‌بینید که توی پیاده رو یا اتومبیل خود نشسته یا خوابیده‌اند و با سرما و گرما و ممانعت‌های مختلف دست و پنجه نرم می‌کنند تا بیماری که روی یکی از تخت‌های بیمارستان خوابیده، بهبود پیدا کند و دستش را بگیرند و به شهر خودشان برگردند.

فرقی ندارد که بیمارستان شهدای تجریش باشد یا بیمارستان کودکان مفید یا بیمارستان شریعتی و قلب تهران یا بیمارستان رسول اکرم، اطراف اکثر بیمارستان‌های آموزشی درمانی تهران و یا حتی بیمارستان‌های مهم در شهرستان‌ها مانند بیمارستان‌های شیراز، مشهد، یزد، تبریز، اصفهان، کرمانشاه و .. می‌توان خانواده‌هایی را دید که عمدتا از شهرهای دیگر آمده‌اند و یک بیمار بستری در بیمارستان دارند و خودشان باید یک جوری شب را به صبح برسانند و صبح را به شب پیوند بزنند.

همه این خانواده‌ها با انتظاری سخت، دست و پنجه نرم می‌کنند و داغ گرما و سوز سرما به جانشان می‌نشیند و با محدودیت پلیس و ممانعت‌های مختلف کلنجار می‌روند. یکی قلیان چاق می‌کند، یکی تابه‌ای روی گاز پیک نیکی گذاشته و تخم مرغ‌ها را توی آن می‌شکند، یکی پتو را روی سر تا پاهایش کشیده که از نیش پشه در امان باشد. همه این‌ها در یک نقطه اشتراک دارند: انتظار سخت.

چرا خانواده‌ها مجبور می‌شوند بیمار خود را برای درمان به تهران بیاورند؟

اگر به دنبال چرایی این موضوع باشیم که چرا خانواده‌ها گاهی مجبور می‌شوند بیمار خود را برای تشخیص و درمان به تهران بیاورند، باید پاسخ را در کمبود یا توزیع نامناسب پزشکان متخصص پیدا کنیم. اتفاقی که برای مدتی کوتاه تا حدی اصلاح شده بود، اما باز هم شیب مراجعه به پایتخت برای ویزیت شدن و تحت درمان قرار گرفتن، در حال افزایش است.

خانواده‌های بیماران بستری با انتظاری سخت، دست و پنجه نرم می‌کنند و داغ گرما و سوز سرما به جانشان می‌نشیند و با محدودیت پلیس و ممانعت‌های مختلف کلنجار می‌روند

چادرهایی که در کنار پلاک اتومبیل‌های غیر تهرانی در پیاده روهای جنب بیمارستان‌های تهران می‌بینیم، نشان دهنده این موضوع است که اکنون این موضوع تبدیل به چالشی مهم برای نظام سلامت شده است. در حالی‌که در تهران با انباشت پزشک متخصص و فوق تخصص مواجه هستیم، در مناطق کمتر برخوردار، با توزیع نامناسب رو به رو می‌شویم. نتیجه چیزی جز این نیست که همراهان بیماران مدتی دست از کار و زندگی بر دارند و راهی تهران و پیاده روهای پایتخت شوند.

از طرفی بحث کمبود پزشک و افزایش ظرفیت‌های پزشکی در چند سال اخیر یکی از موارد چالش برانگیز نظام سلامت بوده است. موضوعی که موافقان و مخالفان فراوانی دارد و هر دو طرف طیف، به شکل‌های مختلف مشغول تایید یا نفی آن هستند. گروهی اعتقاد دارند که کمبود پزشک متخصص منجر به انباشت متخصصان در تهران و شهرهای بزرگ شده و باید با افزایش ظرفیت‌های پزشکی، این کمبود را جبران کرد. گروه دیگر اعتقاد دارد که مشکل با تربیت پزشکان متخصص بیشتر حل نمی‌شود و درد را باید با افزایش تعرفه‌ها جبران کرد.

در این میان، موضوع حساس دیگری مانند طرح اجباری پزشکان و دستیاران نیز وجود دارد که خود این ماجرا نیز ابعاد گسترده‌ای دارد که در گزارش‌های متعددی در گروه پژوهش ایرنا به آن پرداخته‌ایم و هنوز هم جای کار دارد. بسیاری می‌گویند که طرح‌های اجباری در واقع نوعی بیگاری کشیدن است که میل به خدمت را کم می‌کند و در عین حال حق الزحمه‌های ناچیز، ساعت‌های طولانی کشیک، روابط ناخوشایند سال بالایی‌ها با سال پایینی‌ها نیز در کاهش رغبت دستیاران موثر هستند. پزشکانی که در حال گذراندن دوره تخصص خود هستند و با آینده نامعلوم شغلی و فشارهای تحصیل دست و پنجه نرم می‌کنند.

توزیع نامناسب و تهران نشینی پزشکان متخصص

نظام سلامت سال‌هاست که با توزیع نامناسب پزشکان مواجه است و بر اساس آمارهای سازمان نظام پزشکی، ۴۲ درصد پزشکان متخصص در ۵ کلانشهر ساکن هستند و ۵۸ درصد پزشکان در سایر مناطق حضور دارند.

محمد رییس زاده «رییس کل سازمان نظام پزشکی» دوم شهریور ماه ۱۴۰۲ در همین رابطه گفته بود: شرایط ماندگاری پزشکان در شهرها و روستاها فراهم نشده و پزشک طرح به محض اتمام دوره طرح، روستا یا مناطق محروم را ترک کرده و به پایتخت می‌رود که در این زمینه باید تدبیری درست بیاندیشیم. زمانی که ۱۰ ماه کارانه پزشک در دورترین مناطق پرداخت نمی‌شود و یک پزشک با حداقل‌ها زندگی می‌کند، خروجی کار بهتر از این نخواهد شد و وضعیت نامناسبی را در ماندگاری پزشکان در دورترین مناطق شاهد هستیم.

با این حال، ابوالفضل باقری فرد «معاون آموزشی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی» در ۹ دی ماه ۱۴۰۲ از توزیع نیروهای فوق تخصص خبر داده و گفته بود: ۳۴۳ نفر از نیروهای فوق تخصص در ۲۵ رشته مختلف توزیع می‌شوند. از این تعداد، ۵۰ نفر نیروهای بومی و اختصاصی دانشگاه‌های علوم پزشکی هستند.

باقری فرد درباره فرآیند توزیع نیروهای فوق تخصص پزشکی گفته بود: روند توزیع نیروهای فوق تخصصی پزشکی با برنامه‌ریزی انجام شده از چندین ماه قبل و اخذ اعلام نیازهای مبرم و ضروری از دانشگاه‌ها و با هدف توزیع هوشمند و مبتنی بر نیاز و تاکید بر مشی عدالت در ارائه خدمات نظام سلامت از طریق سامانه جایابی انجام شده است.

کمبود متخصص و مثال‌های عینی

کمبود پزشک متخصص در سال‌های اخیر به شکل‌های مختلف در رسانه‌ها مطرح می‌شود، اما جامعه پزشکی به طور معمول این موضوع را تحمل نمی‌کند. این‌که در مباحث صنفی، نگاه صنفی داشته باشیم، به خودی خود بد نیست، اما وقتی پای نیاز جامعه وسط باشد، باید به موضوع از زاویه دیگری نگاه کرد.

یکی از مثال‌ها در این زمینه مربوط به شهریور ماه ۱۴۰۲ است. وقتی که رسانه‌ها به کمبود پزشک متخصص اطفال در شهرستان بشرویه در استان خراسان جنوبی پرداختند. آن زمان گفته شد که متخصص اطفالی که به این شهرستان اختصاص یافته بود، حاضر به فعالیت در این شهر نشده و سپس یک متخصص اطفال دیگر برای بشرویه انتخاب شد که او هم پس از مدتی، این شهر را ترک کرد. در آن زمان، معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی بیرجند گفته بود: عدم اقبال به رشته اطفال و کمبود فارغ التحصیل در این رشته، سبب کمبود پزشک متخصص اطفال شده است.

کمبود پزشک متخصص در سال‌های اخیر به شکل‌های مختلف در رسانه‌ها مطرح می‌شود، اما جامعه پزشکی به طور معمول این موضوع را تحمل نمی‌کند. این‌که در مباحث صنفی، نگاه صنفی داشته باشیم، به خودی خود بد نیست، اما وقتی پای نیاز جامعه وسط باشد، باید به موضوع از زاویه دیگری نگاه کرد

یحیی ابراهیمی «عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی» در شهریور ماه ۱۴۰۱ یکی از دلایل کمبود متخصص را، بی رغبتی پزشکان برای تحصیل در برخی تخصص‌ها دانسته و گفته بود: برخی رشته‌های تخصصی مانند داخلی، اطفال و بیهوشی رشته‌های پایه هستند و میزان پرداختی کارانه و دریافتی آنها باید متفاوت باشد، اما به این موضوع مهم توجهی نمی‌شود. کار زیاد و درآمد پایین، دو عامل موثر در بی‌رغبتی پزشکان برای تحصیل در برخی تخصص‌ها است.

حادثه پشت در بیمارستان‌های تهران

نتیجه این موارد، تراژدی چادرخوابی و خوابیدن درون اتومبیل در کنار بیمارستان‌های پایتخت است. اواخر اسفند ۱۴۰۲ بود که رسانه‌ها از فوت زن و شوهر جوانی خبر دادند که کودک یک ساله خود را برای بستری در بیمارستان مفید به تهران آورده بودند. آراد، کودکی یک ساله که پدر و مادرش را در این حادثه از دست داد. بر اساس آن‌چه در رسانه‌ها منتشر شده بود، این زن و شوهر، در اتوموبیل خود خوابیده بودند و به دلیل سرمای هوا، گاز پیک نیکی را در خودرو روشن کرده و به علت مسمومیت با گاز، جان خود را از دست دادند.

حادثه‌ای که در ۷ فروردین ۱۴۰۳ با واکنش دادستانی کل کشور هم مواجه شد. غلام عباس ترکی «معاون حقوق عامه دادستان کل کشور» در همان تعطیلات نوروزی در نامه‌ای به وزیر بهداشت اعلام کرد: وضعیت همراهان بیماران بستری در تمامی مراکز درمانی دولتی و خصوصی مشخص و در طرح‌های توسعه مراکز درمانی بخش‌های همراه سرای بیماران پیش‌بینی شود.

وی در این نامه نوشته بود: با توجه به اینکه این گونه اتفاقات ناگوار، علاوه بر مشکلاتی که برای بیماران و همراهان آنان به وجود می‌آورد موجب بدبینی مردم به نظام سلامت کشور شده و کاهش سرمایه‌های اجتماعی را در پی دارد و احتمال تکرار آن نیز دور از انتظار نیست؛ از همین روی شایسته است دستور فرمایید تدابیر زیر اتخاذ شود.

۱. تمامی مراکز درمانی دولتی و خصوصی در فرم‌های پذیرش بیماران بستری، وضعیت همراهان بیمار بستری را مشخص نمایند. در مواردی که فاقد اقامتگاه می‌باشند با استفاده از ظرفیت‌های موجود و عندالاقتضاء جلب مشارکت نهادهای حمایتی سازمان‌های مردم نهاد و خیرین تمهیدات لازم برای اسکان موقت و ایمن برای آنان را فراهم نمایند.

۲. در طرح‌های توسعه‌ای مراکز درمانی، بخش‌های همراه سرای بیماران ضرورتا مورد پیش‌بینی قرار گیرد.

جای خالی مسئولیت اجتماعی نهادها

هرچند در حال حاضر در کنار برخی بیمارستان‌های تهران، همراه سراهایی ایجاد شده، اما با توجه به ادامه حضور بیماران و همراهان آنها در تهران برای دریافت خدمات تشخیصی و درمانی، باید فکری به حال وضعیت همراهان کرد که به خصوص در فصل‌های سرد سال با مشکلات متعددی مواجه نشوند.

بسیاری از این همراهان بیمار اگر از جریمه شدن به علت توقف در کنار بیمارستان‌هایی که تابلوی توقف ممنوع دارند، در امان بمانند، اگر موبایل قاپی و دزدی‌ها هم در امان باشند، جای خواب و استراحت مناسبی پیدا نمی‌کنند و علاوه بر رنج بیماری که روی تخت بیمارستان خوابیده، درد و رنج دیگری را هم در گرما و سرما تجربه می‌کنند.

بهتر است سازمان‌های مختلف از امکانات و ظرفیت‌های خالی خود در نزدیکی بیمارستان‌های پایتخت و یا دیگر شهرهای کشور برای اسکان همراهان بیماران شهرستانی استفاده کرده و مسئولیت اجتماعی خود را انجام بدهند. شهرداری تهران نیز می‌تواند در کنار سایر نهادها و سازمان‌های خدمت رسان بخشی از این بار را به دوش بکشد و گوشه‌ای از درد مزمن نظام سلامت را درمان کند

در این میان بهتر است نهادهای مختلف از امکانات و ظرفیت‌های خالی خود در نزدیکی بیمارستان‌های پایتخت و دیگر شهرهای کشور برای اسکان همراهان بیماران شهرستانی، استفاده کرده و مسئولیت اجتماعی خود را انجام بدهند. شهرداری تهران نیز می‌تواند در کنار سایر نهادها و سازمان‌های خدمت رسان، بخشی از این بار را به دوش بکشد و گوشه‌ای از درد مزمن نظام سلامت را درمان کند.

جمع بندی

نظام سلامت کشور با دردهای مزمن قدیمی مواجه است که شاید یکی از مهمترین این دردها، همین توزیع نامناسب پزشک متخصص یا باور عمومی به درمان بهتر در تهران است. ماندگار نشدن پزشکان متخصص در مناطق محروم با توجه به مشکلات اجتماعی و اقتصادی، بر چالش کمبود پزشک اضافه می‌کند.

بر زمین ماندن تکالیف قانونی مانند نظام ارجاع و پزشکی خانواده که به صورت موقت یا محدود در مناطقی از کشور اجرا شده و می‌شود، منجر به سردرگمی بیماران و همراهان آنها می‌شود. تا جایی که به گفته علیرضا زالی «رییس دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی» در سال ۱۴۰۱، بررسی‌ها نشان داده بود که ۶۵ درصد بیماران یکی از بیمارستان‌های مهم آموزشی درمانی تهران، از شهرهای دیگر آمده بودند.

این سوال مطرح است؛ اگر نظام ارجاع وجود داشت، اگر به اهمیت پزشکان عمومی در نظام سلامت اهمیت بیشتری داده می‌شد، آیا این آمارها روز به روز افزایش پیدا می‌کرد یا بسیاری از این بیماران در شهر خود درمان می‌شدند؟

انتظار سخت همراهان بیمار پشت درهای بیمارستان‌های تهران، نیازمند توجه ویژه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و انجام مسئولیت‌های اجتماعی نهادهای مختلف است. انتظاری که سال‌هاست درمان نشده است.

برچسب‌ها