تهران- ایرنا- وقتی دشمن توان مقابله با رزمندگان را در جبهه‌های نبرد نداشت، به منافقان متوسل می‌شد تا فرماندهانی همچون «سیدمجتبی هاشمی» را ناجوانمردانه در داخل مغازه لباس‌فروشی‌ به شهادت برسانند. 

به گزارش خبرنگار ایثار و شهادت ایرنا، سیدمجتبی هاشمی قندی، ۱۳ آبان سال ۱۳۱۹ در محله شاپور تهران (وحدت اسلامی کنونی) به دنیا آمد. او فرزند سوم خانواده‌ای مذهبی بود. جد پدری‌اش سیدهاشم هاشمی قندی، بنیان‌گذار مسجد قندی در میدان اعدام (محمدیه) و از تجار بزرگ قند تهران، فردی متدین و اهل علم و فرهنگ بود.

وی پس از اتمام تحصیلات متوسطه به ارتش پیوست و به سبب اندام ورزیده و قدرت بدنی، عضو نیروهای ویژه کلاه‌سبز شد؛ اما پس از مدت کوتاهی با مشاهده وضعیت حاکم بر ارتش و آگاهی بیشتر از ماهیت حکومت پهلوی از ارتش شاهنشاهی بیرون آمد و به کار آزاد مشغول شد. پدرش چند دهنه دکان در بازارچه نو داشت و سیدمجتبی کنار عطاری پدر بساط بلور فروشی راه انداخت. پانزدهم خرداد سال ۱۳۴۲، همراه چند تن از دوستانش به نهضت اسلامی امام خمینی پیوست. او در شهرهای استان تهران و حتی استان‌های هم‌جوار هم فعالیت می‌کرد. اعلامیه‌ها و نوارهای سخنرانی و تصاویر حضرت امام را تهیه و توزیع می‌کرد. در روزهای پیروزی انقلاب اسلامی، مغازه خود را به تعاونی تبدیل کرد تا کالاهای اساسی را ارزان‌تر به مردم برساند.

یکی از قوی‌ترین کمیته‌های تهران را تشکیل داد

سید مجتبی، هنگام بازگشت امام خمینی (ع) به کشور در ۱۲ بهمن سال ۱۳۵۷ با عضویت در کمیته استقبال امام، در آن استقبال تاریخی شرکت کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در میدان مبارزه با بقایای حکومت پهلوی تلاش می‌کرد. نیروهای انقلابی منطقه ۹ تهران را سازمان‌دهی کرد و کمیته انقلاب اسلامی منطقه ۹ را تشکیل داد. با دستگیری و مجازات عده زیادی از فراری‌ها، نظم در این منطقه حکم‌فرما شد. وی با اعتباری که بین مردم محل داشت نیروهای انقلابی را دور هم جمع کرد و یکی از قوی‌ترین کمیته‌های تهران را تشکیل داد.

با شروع غائله کردستان، در پی فرمان بسیج عمومی حضرت امام، مجتبی همراه عده‌ای از افراد کمیته منطقه ۹، عازم غرب کشور شد و در آزادسازی و پاک‌سازی آن منطقه شرکت کرد. هنوز چند روز از آغاز تجاوز عراق به خاک کشور نگذشته بود که وی، همراه عده‌ای از دوستان و هم‌رزمانش داوطلبانه و مستقل به جنوب کشور عزیمت کرد و در مدرسه فداییان اسلام، واقع در شهر آبادان، مستقر شد. بدین ترتیب، اولین نیروی نظامی نامنظم برای مقابله با تهاجم عراق، در آبادان و خرمشهر به وجود آمد که به گروه فداییان اسلام شهرت یافت.

تاسیس گروه فداییان اسلام

گروه چریکی جنگ های نامنظم فداییان اسلام به فرماندهی سیدمجتبی هاشمی، در خرمشهر و آبادان از مهر سال ۱۳۵۹ تا آبان ۱۳۶۰ حضور داشتند. او بلافاصله پس از آغاز جنگ تحمیلی، عازم جبهه شد و اولین نیروی نظامی نامنظم برای مقابله با دشمن در خرمشهر و بعد در آبادان را با نام فداییان اسلام و با حکم آیت‌الله خلخالی تأسیس کرد. این گروه، از جمعیت فداییان اسلام که توسط سیدمجتبی نواب صفوی به راه افتاده بود، متمایز است.

سیدمجتبی بلافاصله پس از بمباران فرودگاه مهرآباد در ۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹، با صد نفر از یارانش به اهواز و خرمشهر رفتند و اداره قسمتی از گمرک و پلیس‌راه این شهر را بر عهده گرفتند. در تجدید سازمان نیروهای اصلی مدافع شهر در ۱۰ مهر سال ۱۳۵۹، مسئولیت محور صد دستگاه هم بر عهده تکاوران نیروی دریایی گذاشته شد تا با کمک فداییان اسلام به دفاع از این محور بپردازند.

با سقوط خرمشهر در ۴ آبان سال ۱۳۵۹، فداییان اسلام به آبادان رفتند و پس از استقرار در هتل کاروانسرا، در عملیات‌ها و شبیخون‌های بسیاری شرکت کردند. همزمان برخی از فداییان در منطقه غرب کشور هم حضور داشتند. عملیات چریکی فداییان اسلام در مناطق ریجاب و دالاهو در ۲۸ بهمن سال ۱۳۵۹ از جمله اقدامات این گروه در منطقه غرب است.

با پیشروی ارتش عراق به سمت بهمن شیر با هدف تسلط بر قسمت شرقی رودخانه کارون و تصرف کامل آبادان و اطلاع نیروها از این موضوع، سپاه و گروه فداییان اسلام در ۱۸ آبان سال ۱۳۵۹ با نیروهای عراقی درگیر شده و آن‌ها را تا چهار کیلومتری رودخانه بهمن شیر عقب راندند.

شبیخون زدن، یکی از اصول رزمی فداییان اسلام بود، چراکه مجتبی اعتقاد داشت با حمله‌های مکرر، نباید به دشمن فرصت تجدید قوا داد. البته برخی از شبیخون‌های گروه فداییان مثل عملیات دوقلوها در ۱۶ آذر سال ۱۳۵۹ بدون هماهنگی با فرماندهان انجام می‌شد و زمینه اختلاف بین فداییان با فرماندهان را فراهم می‌کرد. فداییان در عملیات آفندی توکل که در ۲۰ دی همان سال انجام شد نیز حضور داشتند. این عملیات موفقیت‌آمیز نبود و مجتبی از ناحیه دست مجروح شد.

به‌رغم آرامش نسبی جبهه خوزستان در بهمن و اسفند سال۱۳۵۹، در ۱۵، ۱۸ و ۲۲ اسفند از درگیری‌های موفقیت‌آمیز فداییان با نیروهای عراقی در بهمن شیر، جبهه ذوالفقاریه و آبادان صحبت شده است. در همین ایام تصمیم فرماندهان بر آن شد تا لشکر ۷۷ پیاده مشهد فرماندهی منطقه جنوب را برعهده گیرد. این دستورالعمل در ۲۸ اسفند سال ۱۳۵۹ ابلاغ و گروه فداییان اسلام تحت کنترل این لشکر قرار گرفت. بر اساس گزارش لشکر، تعداد نیروهای فداییان در کوی ذوالفقاری، آبادان و کوت‌شیخ خرمشهر، در ۱۶ فروردین سال ۱۳۶۰، ۵۶۰ نفر بود.

اولین عملیات آفندی محدود این لشکر در ۲۵ اردیبهشت سال ۱۳۶۰ در شمال بهمن شیر و میدان تیر آبادان انجام شد که گروه فداییان اسلام نیز در آن حضور داشتند.

تشکر امام (ره) از نیروهای فداییان اسلام

آخرین عملیات مهمی که فداییان اسلام با نام و عنوان رسمی در آن حضور داشتند، عملیات «ثامن‌الائمه» است که در ۵ مهر سال ۱۳۶۰ با هدف شکست حصر آبادان انجام شد در پی موفقیت این عملیات، امام خمینی در پیامی از همه نیروهای شرکت‌کننده در این عملیات، از جمله فداییان اسلام تشکر کردند.

سازمان مجاهدین خلق (منافقان) بارها قصد ترور «سید مجتبی هاشمی قندی» فرمانده جنگ‌های نامنظم را داشت؛ اما چون مسلح بود از خودش دفاع می‌کرد. یک بار به قفل درِ خانه‌اش قیر چسبانده بودند و کلید مجتبی، داخل قفل گیر کرده بود؛ منافقان قصد داشتند در این معطلی، وی را هدف گلوله قرار دهند که او داخل جوی کوچک کنار خانه سنگر گرفت و همه کسانی که قصد ترورش را داشتند با تیر مورد هدف قرار داد.

ترور به بهانه گرفتن روسری و مانتو

مجتبی به شکل‌های گوناگون به مردم کمک می‌کرد. دهه فجر در مغازه لباس‌فروشی خود، اقلام نایاب را با قیمتی کمتر از بهای حقیقی آن‌ها می‌فروخت. مغازه‌اش را به فروشگاهی تعاونی به نام وحدت اسلامی تبدیل کرده بود و مدارسی که دانش‌آموزان نیازمند داشتند، از او روسری و مانتو و کفش می‌گرفتند.

۲۸ اردیبهشت سال ۱۳۶۴ چند نفر از منافقان به مجتبی مراجعه می‌کنند و می‌گویند: از راه دور آمده‌اند و روسری و مانتو می‌خواهند آن روز او مسلح نبود، کرکره تعاونی را بالا می‌کشد و در را باز می‌کند منافقان داخل می‌روند و از پشت سر چند گلوله به طرفش شلیک می‌کنند و او را به شهادت می رسانند.