به گزارش ایرنا، او خادم ضامن آهو بود و شاید اگر فرصت نوشتن وصیت نامه ای از دوران خدمت می داشت؛ چنان بنیانگذار نهضت اسلامی می نوشت که با دلی آرام و قلبی مطمئن از حضور شما برادران و خواهران مرخص می شوم.
گفته بودند که ساعت هشت شب پیکر مطهر شهید آیت الله ابراهیم رییسی و همراهانش به مصلای امام خمینی(ره) می آید و از ساعاتی قبل جمعیت مشتاق وداع آخرین با سیدمحرومان به مصلا آمده بودند.
کم کم آفتاب غروب می کرد با این وجود بر جمعیت مردم افزوده می شد؛ اینجا خبری از گروه بندی های رایج و سیاسی کاری نیست.
مردم اعم از پیر و جوان و مرد و زن؛ کودک و نوجوانان تصاویر خادم الرضا را به دست داشتند حتی این قاب از داخل خیابان شهید بهشتی و درب جنوبی مصلا به طور کامل قابل رویت بود.
اولین چیزی که پس از ورود از درب جنوبی مصلا و کنار مترو بهشتی به گوشم می رسد؛ نوای پیرمردی است که می گوید: السلام علیک یا ابراهیم.
دیرکرد کاروان حامل شهدای خدمت تا حدود ۲ساعت از زمان اعلامی شروع مراسم وداع، گرچه طاقت فرسا بود اما عاشقان خادم الرضا لحظه ای خم به ابرو نیاورده و منتظر بودند.
پس از گذشت از کنار مترو؛ ۲ ایستگاه نذر نان به موازات هم به نیت کمک به ایتام و نذر شهدای خدمت به چشمم می خورد.
جلو می روم و متصدی توضیح می دهد: هر فردی هر مقدار که دوست دارد کارت می کشد و این پول صرف نان ایتام می شود.
او ادامه می دهد: مهم مبلغ نیست و نیت کمک به ایتام است؛ عکسی از شهید جمهور نیز جلوی ایستگاه نصب شده بود و مبالغه نیست که تصویر سیدمحرومان، مردم را برای دخیل شدن در این کار ترغیب می کرد.
کمی جلوتر موکب ها و نذر آب دیده می شود و شعارهای "رئیسی رئیسی" راهت ادامه دارد به گوش می رسد.
پیرزنی با چشمان گریان تصویری از سیدمحرومان به دست گرفته و در کنار نوه خود که دختری ۱۲ ساله است، بر نیمکت نشسته است.
او می گوید: سید هم رفت و این بچه که پدر و مادرش را از دست داده، یتیم تر از دیروز شده اما نظام و ایران پایدار و استوار است.
گروهی نوجوان از کنارم رد می شوند؛ هر پنج ثانیه یک بار "حسین حسین شعار ماست؛ شهادت افتخار ماست" سر می دهند و کم کم بر جمعیت این گروه افزوده می شود.
از پیرمردی که با عصا خود را به مصلا رسانده، می پرسم: "شما چرا با این حالت اومدی حاج آقا؟ "
او می گوید: اومدم سید رو ببینم و باهاش صحبت کنم.
پیش خودم می گویم اما این بار که سیدمحرومان قرار نیست به درددل مردم گوش کند؛ در این افکار بودم که لرزش دست پیرمرد بر عصا بیشتر می شود، سرم را بالا می گیرم که می بینم اشکانش سرریز شده و با چفیه ای سفید در حال پاک کردن آن است.
از بچه شیرخواره تا کهنسال همه آمده بودند؛ از هر تیپ و نسلی. دهه شصت، هفتاد و... چه فرقی دارد و به قول یک دوشیزه جوان که به تازگی ازدواج کرده بود و با همسرش به مصلا آمده بود؛ آیت الله رییسی رییس جمهور همه ما بود و نه یک گروه و حزب خاص.
به شبستان اصلی مصلا که نزدیک می شوم بر جمعیت اضافه می شود؛ کمی آن ورتر یک مرد که از فرط گریه حالش خراب شده بود توسط برانکارد توسط تکنسین های اورژانس به درون آمبولانس برده شد.
جلوی شبستان اصلی که مکان وداع با رییس دولت مردمی و همراهانش است؛ بلبشویی برپاست و جا برای سوزن انداختن نیست.
مردان از ورودی راست و زنان از ورودی چپ وارد شبستان می شدند و یک دستگاه ایکس ری هم برای چک و خنثی در نظر گرفته شده بود.
جمعیت زیاد و صف طولانی آزاردهنده بود اما فریاد "حیدر حیدر" قوت قلبی بود برای تحمل به ورود به شبستان.
تنوع قومیتی در صف و فضا از لهجه ها و چهره ها کاملا مشهود بود اما چه فرقی دارد همه برای یک هدف آمده بودند؛ وداع با شهدای خدمت.
وداعی تا بی نهایت و مردمی که قدردان زحمات سیدمحرومانی هستند که تا دورافتاده ترین نقاط و روستاهای کشور رفت اما چه حیف که ماموریتی غیرممکن سرنوشتی دیگر برای او رقم زد.
کمکم برنامه شروع شد و پس از پخش قرآن و سرود ملی کشورمان نوبت به قرائت دلنوشته ریحانه سادات موسوی فرزند شهید می رسد.
بخش بعدی مراسم فرارسید که مجری از جمعیت حاضر در شبستان و چه آنهایی که بیرون شبستان ماندند، خواست که چراغ ها موبایل های خود را روشن کنند تا حاتمی ۲ قطعه خادم الرضا و لیلا را اجرا کند.
صلوات خاص حضرت امام رضا(ع) بخش دیگر برنامه است که همه حضار رو به حرم امام غریب در سوگ از دست دادن خادمش آن را قرائت کردند.
پس از مداحی نوبت به حجت الاسلام محمودی رییس شورای هماهنگی تبلیغات استان تهران رسید تا برنامه های تشییع پیکرهای مطهر را اعلام کند.
اندکی بعد، نوای "ای اهل حرم سید و سالار نیامد؛ سقای حسین سید و سالار نیامد، علمدار نیامد" فضای شبستان مصلا را عطرآگین کرد.
خیلی ها هم که فرصت ورود به داخل شبستان نیافتند هم نوای "حسین حسین" سردادند؛ در این زمان یک فرد دیگر هم از فرط بیحالی غش کرد و توسط نیروهای هلال احمر در محل مداوا شد.
بیرون شبستان هم دیگر جای سوزن انداختن نبود و تقریبا جایی برای عبور و تردد وجود نداشت؛ نگاه ها به درون شبستان بود که یکی از متصدیان فریاد زد آقا ظرفیت پُر شده و داخل جا نیست؛ البته که این صدا هم در همهمه مردم عزادار گُم شد.
مردمی که از رفتن به داخل شبستان ناامید شده بودند در بیرون شبستان نشستند اما صدای گریه و شیون لخظه ای قطع نمی شد.
فشار جمعیت در قسمت مردانه برای ورود به شبستان زیاد بود و مسئولان مجبور به بستن در شدند که البته این کار با اعتراض برخی همراه شد به ویژه وقتی پیکر مطهر شهدا وارد صحن شد.
"آقا هل نده" جمله معترضه ای بود که در این لحظات زیاد به گوش می رسید؛ درهای ورودی بسته و تنها یک در خروجی باز بود.
ساعت به ۱۲ نزدیک شده و جمعیت کم کم از مصلا خارج می شوند چراکه پس از این وداع کوتاه، ساعت ۷:۳۰ صبح تشییعی با شکوه در راه است.
به گزارش ایرنا، آیت الله سید ابراهیم رییسی خادمالرضا(ع) و هشتمین رییس جمهوری اسلامی ایران که عصر یکشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ در مسیر بازگشت از مراسم افتتاح سد قیز قلعهسی به سمت شهر تبریز، در منطقه ورزقان استان آذربایجان شرقی دچار سانحه هوایی شده بود، به همراه تمامی همراهان، همزمان با شب ولادت امام رئوف علی ابن موسی الرضا (ع) به مقام رفیع شهادت نایل شد.
حجت الاسلام آل هاشم، نماینده ولیفقیه و امام جمعه تبریز، حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه، مالک رحمتی استاندار آذربایجان شرقی، سردار سید مهدی موسوی فرمانده یگان حفاظت رئیسجمهور و تعدادی از محافظین و خدمه بالگرد از سرنشینان بالگرد حامل رییسجمهور بودند.
آیت الله رییسی متولد ۲۳ آذر ۱۳۳۹ شهر مقدس مشهد بود و مسوولیتهایی چون ریاست قوه قضاییه و معاونت اول این قوه، دادستانی کل کشور، عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام و نائب رئیسی مجلس خبرگان رهبری و تولیت آستان قدس رضوی را در کارنامه داشت.