به گزارش شامگاه چهارشنبه ایرنا، اتفاقات هفته پایانی لیگ، آینه تمامنمای فوتبال ایران بود؛ روی زشت فوتبالی که در اخلاقگرایی سالهاست نمره مردودی میگیرد و از بازیکن و مربی گرفته تا مدیر، در شرایط بحرانی و فشار، ابایی از نشان دادن خودِ واقعیشان را که پشت ژستهای اتوکشیده پنهان کردهاند، ندارند. به قول معروف در این فوتبال در و تخته با هم جور شدهاند!
سوت پایان بیستوسومین دوره لیگ برتر فوتبالی در حالی نیمهشب شنبه زده شد که جدا از هیجانی که تا دقیقه ۹۰ ادامه داشت، در بُعد اخلاقی و فرهنگی نشان داد که کیلومترها با شعارهایی که داده میشود، فاصله دارد. وقتی یک بازیکن با ادبیات منشوری عصبانیت خود را خالی میکند و ابایی از به زبان آوردن سخیفترین و رکیکترین الفاظ ندارد، چطور میتوان انتظار داشت که هوادار روی سکو، زبان به کام بگیرد؟!
وقتی یک مدیر فوتبالی رو در روی چشم هواداران و مردم در تلویزیون ابایی از به کار بردن ادبیات نژادپرستانه و توهینآمیز ندارد و با تکیه به اخبار فیک، مظلومنمایی میکند، چطور میشود انتظار داشت که فضای هواداری روی سکوها، پالوده باشد؟!
وقتی یک مربی فوتبال با بهانهجویی و توجیهاتی نخنما همراه با به کار بردن ادبیاتی تند و دادن آدرسهای غلط، سعی در انداختن تقصیر شکستها و ناکامیهایش به گردن دیگران دارد، چطور میشود انتظار داشت که چنین صحبتهایی، هوادار روی سکو را تحریک نکند؟!
در چنین شرایطی، انتظار یک فوتبال پاک و اخلاقگرا بیهوده است و نمیتوان توقع داشت وقتی یک مربی، یک بازیکن و حتی یک مدیر، مانند یک تیفوسی و هوادار دوآتشه هیچ خط قرمز اخلاقی را برای خودش قائل نیست، هواداران و فضای ورزشگاه عاری از خشونت و فحاشی بعضا هدایتشده باشد.
در این فضا، صحبت از کسب جام شرافت، جام اخلاق یا هر عنوان دیگری تهی از معناست. به خصوص که هر دو طرف ماجرا، هم سمت برنده و هم سمت بازنده صرف نظر از نظر امتیازشماری و فنی، در امتحان اخلاق مردود شدهاند.
اتفاقات هفتههای پایانی لیگ بیستوسوم ثابت کرد که اخلاق و فرهنگ در فوتبال ایران تنها یک شعار توخالی است و نه فدراسیون فوتبال و نه باشگاهها، نه تنها برنامهای برای ترویج اخلاق و سالمسازی فضای فوتبال ندارند، بلکه خودشان هم در مسیر مقابل آن یعنی گسترش فضای توهین و فحاشی دستی بر آتش دارند و بر آتش آن میدمند.
فوتبال برای عبور از این حجم از بیاخلاقی و فضای توهینآمیز به پالایش از مدیران، بازیکنان و مربیان احتیاج دارد؛ مدیران، بازیکنان و مربیانی که در یک رقابت، هیچ خط قرمز اخلاقی را برای خودشان متصور نیستند و برای رسیدن به هدفشان که یک جام یا حتی پیروزی در یک مسابقه است، ابایی از بیان اتهامات بیسند و مدرک، توهین و به کار بردن ادبیات منشوری ندارند.
رسیدن به چنین روزهایی در فوتبال با سیستمی که تنها بهدنبال مجازات است و میانهای با برنامهریزی بلندمدت برای سالمشدن فضای فوتبال ندارد، دور از انتظار است. به خصوص که هر دوره که میگذرد فضای فوتبال از اخلاق دور و دورتر میشود تا جایی که پایان لیگ بیستوسوم فوتبال با فرو رفتن هر چه بیشتر بازیکن، مربی و مدیران فوتبالی در باتلاق بیاخلاقی همراه شد.
این حواشی یک زنگ خطر و هشدار است و باید امیدوار بود تا فوتبال در این باتلاق غرق نشده است، متولیان ورزش، صدای آن را بشنوند و چارهای برای آن اندیشه کنند. به ویژه که تصمیمگیرندگان ورزش ایران همواره اخلاق را بر مدال و قهرمانی مقدم میدانند اما آن چیزی که این سالها در فوتبال ثبت میشود، مقدم بودن جام و قهرمانی بر هر چیزی است، حتی به قیمت ذبح کردن اخلاق!