اهمیت بیماری اسکیزوفرنی در جهان به گونهای است که روز جهانی اسکیزوفرنی World Schizophrenia Day هر سال در ۲۴ می (۴ خرداد ۱۴۰۳) برگزار میشود و به افزایش آگاهی در مورد این بیماری روانی اختصاص دارد که بیش از ۲۳ میلیون نفر در سراسر جهان را تحت تاثیرقرار داده است.
در مورد معنی اسم بیماری اسکیزوفرنی باید گفت که به معنی شکافتگی روان است. این بیماری با مجموعهای از علائم همراه است که تمام جنبههای رفتاری و شخصیتی بیمار را تحت تاثیر قرار میدهد و با مجموعهای از رفتارها و کلام و افکار و ادراک آشفته همراه است.
در دهه ۱۹۷۰ میلادی و حتی قبل از آن، این بیماران به دلیل نوع افکار و رفتاری که داشتند، به شدت از طرف جامعه مورد هجوم قرار میگرفتند و انگهای مختلفی به آنها زده میشد. بعدها با توجه به پیشرفت علم روان پزشکی، متوجه شدند که برخی افراد تحت تاثیر اختلالاتی قرار میگیرند که به تدریج، توانایی مغزی آنها دچار تحلیل میشود. با توجه به اینکه این افراد در سنین جوانی دچار این بیماری میشدند، اسم این بیماری، جنون جوانی گذاشته شد.
نقش ژنتیک و استرس در ابتلا به اسکیزوفرنی
در سالهای بعد مشخص شد که این اختلال، نوعی اختلال در عملکرد واسطههای شیمیایی مغز است و با توجه به اینکه در برخی خانوادهها بیشتر شیوع داشت، نقش ژنتیک در ابتلا به این بیماری نیز مشخص شد.
بهاره بهروش «روان پزشک» درباره این بیماری به پژوهشگر ایرنا میگوید: درباره اینکه چطور یک فرد ممکن است به اسکیزوفرنی مبتلا شود، دلایل مختلفی مطرح شده است. گفته میشود بیماریهای عفونی مادر در دوران بارداری میتواند یکی از دلایل ابتلا به این بیماری باشد. بر اساس تحقیقات و بررسیها، مشاهده شده که اگر دوران بارداری مادر در فصل زمستان باشد، به دلیل ابتلای مادر به عفونتهای تنفسی، احتمال ابتلای فرزند به اسکیزوفرنی نسبت به سایر افراد بیشتر است. همچنین تماس مادر باردار با مواد شیمیایی نیز مطرح شده است.
وی ادامه میدهد: این موارد میتواند دلایل ابتلای زمینهای افراد به اسکیزوفرنی باشد. یعنی ممکن است فرد استعداد ابتلا به اختلال اسکیزوفرنی را داشته باشد، اما مبتلا نشود. بنابراین علاوه بر استعداد ژنتیکی، عوامل محیطی نیز در ابتلا به اسکیزوفرنی اهمیت دارند. یعنی اگر فرد تحت تاثیر برخی استرسها قرار بگیرد، این بیماری میتواند شعله ور شود. بنابراین اگر فرد در شرایطی زندگی میکند که استرس کمتر و محیط زندگی پایدارتری دارد، کمتر مبتلا میشود. این موضوع میتواند نقش پیشگیری داشته باشد. یعنی اگر فرد استعداد ژنتیکی داشته باشد، اما در خانوادهای زندگی میکند که مورد خشونت قرار میگیرد و آشفتگیهایی وجود دارد، شرایط برای ابتلا به اسکیزوفرنی فراهم میشود. در بسیاری از مواقع مشاهده میشود که استرس شدیدی به فرد وارد شده و سپس ابتلا آغاز شده است.
علاوه بر استعداد ژنتیکی، عوامل محیطی نیز در ابتلا به اسکیزوفرنی اهمیت دارند. یعنی اگر فرد تحت تاثیر برخی استرسها قرار بگیرد، این بیماری میتواند شعله ور شود
بهروش میگوید: برخی از استرسها قابل پیشگیری هستند، اما به هر حال از برخی وقایع نمیتوان پیشگیری کرد. مصرف مواد مخدر مانند شیشه و حشیش نیز میتوانند به عنوان محرک برای افرادی که استعداد ژنتیکی دارند، عمل کرده و فرد مبتلا به اسکیزوفرنی شود.
شباهت علائم اسکیزوفرنی و افسردگی
گاهی خانوادهها متوجه علائم بیماری اسکیزوفرنی نمیشوند و فکر میکنند که فرد دچار افسردگی شده است. بسیاری از علائم اسکیزوفرنی شبیه به افسردگی است و به طور مثال فرد علاقهای به مراقبت از خود ندارد یا اهمیتی برای مسائل شغلی و تحصیلی خود قائل نیست.
روان پزشک میگوید: پر رنگترین علامت این بیماران، توهمها هستند. به طور مثال امکان دارد فرد بیمار، صداهایی بشوند که به او میگویند کاری را انجام بدهد. همچنین امکان دارد به صورت بینایی و دیدن تصاویری اتفاق بیفتد که دیگران آن تصاویر را مشاهده نمیکنند. در نتیجه امکان دارد خانواده در این زمینه نیز با بیمار دچار چالش شده و نسبت به خانواده احساس دلسردی کند. در حالیکه این توهمها برای بیمار کاملا واقعی است و وقتی این واکنش را از طرف خانواده میبیند، دیگر درباره این توهمها صحبتی نمیکند.
وی ادامه میدهد: انواع مختلفی از هذیان نیز وجود دارد. هذیانهایی مانند بدبینی در این افراد رخ میدهد. همچنین هذیان کنترل نیز در این بیماران مشاهده میشود. گاهی هذیانها به صورت تعقیب و گریز است و فکر میکنند مورد تعقیب قرار گرفتهاند. گاهی هذیانها جسمی است و فکر میکنند به طور مثال اندام بدن آنها برداشته شده است. همچنین برخی هذیانها دور از ذهن هستند و در واقعیت امکان پذیر نیست. به طور مثال ممکن است فکر کنند دو قلب دارند و یکی از قلبها توسط موجودات فضایی کار گذاشته شده است.
بهروش درباره این هذیانها میگوید: وقتی این بیماران دچار این هذیانها میشوند، یعنی علامت مثبت بیماری اسکیزوفرنی را دارند. این موارد میتواند خانواده فرد را هم دچار چالش کند یا فرد رفتارهایی انجام بدهد که به آبروی خانواده آسیب بزند. بنابراین در این مرحله، بیماران بیشتر به روان پزشک مراجعه میکنند.
اگر درمان به موقع انجام شود، روند بیماری کند میشود
معمولا خود این افراد فکر نمیکنند که بیمار هستند و به هیچ وجه مراجعه نمیکنند و ارجاع توسط خانواده یا پلیس اتفاق میافتد. به طور مثال امکان دارد فرد رفتارهایی داشته باشد که توسط پلیس بازداشت شده و سپس به روان پزشک ارجاع داده شود.
بهروش میگوید: علائم مثبت اسکیزوفرنی در مسیر خود کاهش پیدا میکند، اما علائم منفی شدیدتر میشود و فرد نمیتواند زندگی عادی داشته باشد. با توجه به نوع درمانها، اگر درمان به موقع انجام شود، روند بیماری کند شده و فرد میتواند به زندگی عادی برگردد. اگر فرد از لحاظ دارویی و شناختی مورد درمان قرار بگیرد، داروها میتوانند هذیان را از بین ببرند و همچنین رفتارهای آشفته یا عجیب بیمار را کاهش بدهند.
وی ادامه میدهد: همچنین رفتاردرمانی و کاردرمانی نیز میتوانند به بیمار کمک کنند که حداکثر استفاده را از توانمندیهای باقیمانده خود ببرند. بیمارانی که درمان مناسبی دریافت میکنند، از لحاظ پیش آگهی نسبت به بیمارانی که درمان دریافت نکردهاند، شرایط مناسبتری دارند. ولی بیماری که به حال خود رها میشود، به دلیل سیر پیشرفت بیماری و آسیب به سلولهای مغز، بیماری ادامه پیدا کرده و عملکرد معمول خود را از دست میدهد.
علائم مثبت اسکیزوفرنی در مسیر خود کاهش پیدا میکند، اما علائم منفی شدیدتر میشود و فرد نمیتواند زندگی عادی داشته باشد. با توجه به نوع درمانها، اگر درمان به موقع انجام شود، روند بیماری کند شده و فرد میتواند به زندگی عادی برگردد
روان پزشک میگوید: از طرفی انگ زیادی به این بیماران زده میشود. این بیماران بسیار مظلوم هستند و بر خلاف اینکه فکر میکنند این بیماران ممکن است آسیب بزند، اما رفتار خشونت آمیز در آنها به ندرت رخ میدهد. وقتی مورد درمان قرار میگیرند، اصلا بیماران خشنی نیستند و بسیار بی آزار هستند و در برابر شدت رنجی که تحمل میکنند، بسیار صبوری نشان میدهند. این منصفانه نیست که فرد به دلیل بیماری اسکیزوفرنی که در اختیار خودش نبوده، مورد اتهام قرار بگیرد یا از جامعه طرد شود.
حمایت از بیماران اسکیزوفرنی توسط انجمن احبا
انجمن حمایت از بیماران اسکیزوفرنی (احبا) در ایران از این بیماران و خانوادههای آنها حمایت کرده و بیشتر تمرکز این انجمن بر بازتوانی این افراد است. وضعیت درآمد خانواده به دلیل این بیماری تحت تاثیر قرار میگیرد و در نتیجه چالشها و استرسها میتوانند بیماری فرد را تشدید کند و اگر حمایت وجود داشته باشد، این استرسها کاهش پیدا میکند. اگر بیمار نیاز به بستری داشته باشد، همین موضوع هم میتواند هزینههایی را به خانواده این بیماران تحمیل کند.
طیبه دهباشی زاده «مدیرعامل انجمن حمایت از بیماران اسکیزوفرنی» میگوید: یکی از بزرگترین مشکلات این بیماران و خانوادههای آنها انگ بیماری است که جامعه به آنها میزند. انگ بیماری، هم بیمار را ایزوله میکند و هم بقیه افراد خانواده تحت تاثیر این انگ قرار میگیرند و دچار مشکلات فراوانی میشوند. انگهایی مثل این که فرد مبتلا به اسکیزوفرنی، روانی است یا دچار جنون یا دیوانه است. اگر همسایه بداند که شما در خانه یک بیمار روانی دارید، سعی میکند که رفت و آمد خود را با شما محدود کند و اجازه ندهد کودکش در راه پله با شما گفتوگو کند. چون فکر میکند چنین فردی به دیگران آسیب میزند و دلیلش هم فقط ناآگاهی است.
وی ادامه میدهد: آمار دقیقی از تعداد مبتلایان به اسکیزوفرنی در ایران نداریم. چون بیماران اعصاب و روان به دلیل انگی که به آنها زده میشود، به مراکزی مراجعه میکنند که اسمشان ثبت نشود. متولی بیماران روان در کشور ما سازمان بهزیستی است، اما بیشتر کسانی به سازمان بهزیستی مراجعه میکنند که از نظر مالی درمانده و نیازمند هستند و هیچ حمایتی ندارند. بیمارانی که وضعیت مالی خوبی دارند، به سازمان بهزیستی مراجعه نمیکنند که اسمشان ثبت نشود. اینها به پزشکان و بیمارستانها مراجعه میکنند و آمارشان هم به کسی داده نمیشود. ضمن این که مساله بهداشت روان برای وزارت بهداشت خیلی مهم نیست.
موسیقی درمانی برای مبتلایان اسکیزوفرنی
اکنون درمان دارویی بسیار موثری وجود دارد که میتواند علائم بدخیم و اصلی بیماری اسکیزوفرنی را کاهش دهد و همچنان که درمانهای دارویی پیش رفت بزرگی به دست میآورند، درمانهای غیر دارویی و هنر درمانی و موسیقی درمانی نیز به عنوان یکی از شیوههای درمان مورد توجه قرار گرفته است.
«مریم ماپار» دکترای روان شناسی و مدرس دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری و «غلامرضا پاشا» عضو گروه روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز در سال ۱۳۹۴ در مقالهای با عنوان «نقش موسیقی درمانی در کاهش علائم منفی اختلال اسکیزوفرنی» مینویسند: هدف از موسیقی درمانی بیماران ذهنی و وخیم این است که بتوانند روابط خود را تکوین دهند و مطالب و نقطه نظرهایی را که در قالب کلمات نمیتوانند بیان کنند، از طریق موسیقی بروز بدهند. موسیقی درمانی به معنی استفاده از موسیقی و برنامههای تنظیم شده موسیقیایی برای توانبخشی تمامی بیماران جسمی و روانی است.
این پژوهشگران ادامه میدهند: انجمن ملی موسیقی درمانی آمریکا، موسیقی درمانی را استفاده از موسیقی برای اهداف درمانی شامل تجدید، ایجاد و تقویت سلامت بدنی و روانی تعریف میکند. در میان تحقیقات انجام شده درباره تاثیر موسیقی درمانی بر بیماران اسکیزوفرنی، تحقیق گلد و همکاران در سال ۲۰۱۱ نشان داد که تعداد جلسههای ۲۰ جلسه یا بیشتر، همیشه تاثیرهای مهمی در بهبود علائم دارد و جلسههای کمتر از ۲۰ جلسه، تاثیرهای درمان به صورت مبهم باقی میماند. همچنین پژوهشی دیگر که توسط گلد و همکاران در سال ۲۰۰۹ انجام شد، نشان داد که موسیقی درمانی به عنوان درمان مکمل به افراد مبتلا به اسکیزوفرنی کمک میکند که وضعیت عمومی خود را در رابطه با عملکرد ذهنی و اجتماعی خود بهبود ببخشند.
این محققان در بخش دیگری از مقاله خود مینویسند: با توجه به یافتههای به دست آمده، موسیقی درمانی موجب کاهش علائم منفی از جمله کمبود اراده و بی احساسی، فقر کلام، گنگی و یک نواختی عاطفی، فقدان احساس لذت و بی تفاوتی اجتماعی و نقص توجه در بیماران اسکیزوفرنی میشود.
پیش از این در گزارشی با عنوان «درمانگری موسیقی؛ از ابن سینا تاکنون» در گروه پژوهشی ایرنا نوشتیم که: بر اساس پژوهشهای محدود انجام شده در این زمینه میتوان نتیجه گرفت که موسیقی درمانی به عنوان یک روش مصطلح و عام، با دانش پزشکی و به خصوص رشتههایی مانند روان شناسی و روان پزشکی پیوند خورده و اگرچه موسیقی در نگاه اول، هنر محسوب میشود، اما هنری است که قابلیت کاربرد در علومی مانند پزشکی را دارد و میتوان از این پیوند هنر و علم بهره برد.
جمع بندی
اسکیزوفرنی در انواع مختلف خود، تفاوتهای زیادی دارد و هر بیمار باید از نظر شدت و پیش آگهی در نوع خود تعریف شود. این بیماری از جمله اختلالاتی است که تا حد زیادی قابل درمان محسوب میشود.
بر اساس آمارهای جهانی و تخمینی تا سال ۲۰۲۱ میلادی بیش از ۲۳ میلیون نفر در جهان به اسکیزوفرنی مبتلا بودند که این میزان بسیار کمتر از ابتلا به بیماریهایی مانند اختلالات اضطرابی (Anxiety disorders) با حدود ۳۵۹ میلیون مبتلا، اختلالات افسردگی (Depressive disorders) با حدود ۳۳۲ میلیون مبتلا و اختلال دوقطبی (Bipolar disorder) با حدود ۳۷ میلیون مبتلا بوده است.
یکی از توصیهها به خانوادههای این بیماران از طرف متخصصان همواره این بوده که در کنار همدلی، خودشان را جای فرد بیمار گذاشته و زاویه نگاه آن فرد به پدیدهها نگاه کنند. از طرفی نحوه برقراری ارتباط صحیح با این بیماران نیازمند آموزشهایی است و هرچقدر که خانواده این بیماران بتوانند توسط متخصصان مربوطه، آگاهی خود را افزایش بدهند، ارتباط با فرد مبتلا به اسکیزوفرنی بهبود پیدا میکند. بنابراین دریافت آموزشهای لازم توسط درمانگران میتواند در کاهش آسیبهای روانی خانوادهها موثر باشد.