به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، نشست نقد و بررسی فیلم سینمایی بیبدن با حضور حسن محسنی عضو هیات علمی گروه حقوق خصوصی و اسلامی دانشگاه تهران، سهیلا صادقی عضو هیات علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران و دبیری الهه زوارهئیان دانشجوی کارشناسی ارشد علوم ارتباطات در تالار ابنخلدون دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
در این نشست که به همت کانون مطالعات فیلم و سینمای دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و پس از اکران فیلم برگزار شد، محسنی درباره تطابق پرونده مطرح شده در فیلم با اسناد واقعی پرونده توضیح داد: در بسیاری از پروندهها ما به مسئله رضایت دادن بعد از قتل برمیخوریم. این فیلم میتواند بر اساس واقعیت باشد، هرچند برای تایید کردن صحت خود پرونده من نیاز به مطالعه پرونده دارم اما روند اجرایی پروندههای قضایی به همین شکل است.
بازپرس «بیبدن» خودبزهدیده بود
محسنی درباره بازنمایی صحیح شخصیت بازپرس در فیلم توضیح داد: جذابیت سینمایی در این فیلم برای همراه کردن مخاطب زیاد به کار رفته است. بازپرس و دادستان در این فیلم زیاد از حد شخصی نشان داده شده و وکیل نیز منفی بازنمایی شده است. پرونده قتل حتما باید زیرنظر بازپرس باشد ولی میزان دسترسی و دخالت بازپرس در فیلم بیشتر از واقعیت نشان داده شده است.
محسنی با بیان اینکه وکلا نقش انسانیتری در مقابل قوه قهریه اجرا میکنند، تشریح کرد: واقعیت مقداری متفاوت است؛ قوه قضایی با قطعیت حکم صادر میکند و این وکلا هستند که ممکن است احساساتی عمل کنند و به اولیای دم مراجعه داشته باشند.
عضو هیات علمی گروه حقوق خصوصی و اسلامی دانشگاه تهران با اشاره به بازنمایی بازپرس در فیلم گفت: فیلم بعد از مدتی به سمت خودبزهدیدگی بازپرس پیش رفت. در جرائم خشن، مقامات قضایی دچار مشکل خودبزهدیدهانگاری میشوند و شرایطی رقم میخورد که گویی این اتفاق برای یکی از عزیزان بازپرس رخ داده است.
«بیبدن» هیچ کاراکتر شریفی ندارد
در ادامه نشست، سهیلا صادقی عضو هیات علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران، درباره ملتهب بودن سکانس ابتدایی و نقش نویسنده برای پررنگ کردن چیزی که در واقعیت وجود ندارد، گفت: کاظم دانشی در فیلمهایش شیطنت خاصی دارد و تلاش میکند فیلم را بیشتر ملتهب نشان بدهد؛ مثلا در علفزار صحنه اول نامرتبط به بقیه خط داستانی بود. در این فیلم نیز در صحنه ابتدایی ما شاهد اعدامی هستیم که به پروندهای که بعدا گشوده میشود، مربوط نیست. وجود نسبت خویشاوندی بین افراد شریک در قتل باعث ایجاد سردرگمی مراجع قضایی میشود؛در این فیلم نیز نشان میدهد که پدر قاتل است؛ اما با در نظر نگرفتن جرم او، فیلم بیان میکند که مرجع قضایی دچار خطا شده است
وی افزود: بنابراین این طور فهم میشود که انگار قتل در جامعه ما فراوان است، اما طبق آمار به این صورت نیست و ۰.۲ در صد هزار است.
صادقی با بیان اینکه کاراکترها در بیبدن شریف نیستند گفت: در این فیلم شاهد اغراق و غلو هستیم. شما انسان شریفی در این فیلم مشاهده نمیکنید. همه انسانها شرارتی درون خود دارند. از مادر مقتول که نبخشید تا مادر قاتل که فرزند خود را در ۹ سالگی رها کرد. از دوست صمیمی ارغوان تا معلم مهد که دوست خود را فروخت.
محسنی درباره نگاه فیلم به مرجع قضایی توضیح داد: در پروندههایی که چندنفر در قتل دست داشتهاند و قتل شراکتی بوده، وجود نسبت خویشاوندی بین افراد شریک در قتل باعث ایجاد سردرگمی بین مراجع قضایی میشود؛ مثلا برادری میکشد و برادر دیگر قبول میکند یا پسر کشته و پدر گردن گرفته است.
او ادامه داد: در این فیلم نیز نشان میدهد که پدر قاتل است؛ اما با درنظر نگرفتن جرم پدر، به گونه ضمنی فیلم بیان میکند که مرجع قضایی دچار خطا شده است.
انتشار عکسهای خصوصی ارغوان او را پیش از قتل حقیقیاش، کشت
عضو هیات علمی گروه حقوق خصوصی و اسلامی دانشگاه تهران با اشاره به نقش پررنگ رسانه در متن فیلم بیبدن تشریح کرد: این فیلم به میزان اهمیت نقش رسانه در بازنمایی قصاص و قتل و فضای مجازی میپردازد. انگار که فضای مجازی مفهوم ناموس را عوض کرده است. موضوعات بیرونی میتوانند تصمیمات را دشوار کنند و فیلم تلاش دارد بگوید که فضای مجازی انسانها را سیاه میکند.
او درباره نام فیلم و ارتباط آن با نفوذ رسانهها در زندگی خصوصی کاربران گفت: ارغوان چه زمانی مرد؟ به نظر من ارغوان زمانی مرد که عکسهای شخصی بدنش منتشر شد. از زمانی که حریم خصوصیاش نقض شد و عکس خصوصی ارغوان توسط دوستش برای نامحرمی ارسال شد، انگار برای همیشه مرد. چرا وقتی قتلی رخ میدهد، تصور ما از قاتل انسان دیوصفتی است که قیافهای انسانی نیز ندارد؟ در صورتی که، این انسانها در بین ما زندگی میکنند، در نهایت هم میگویند هنگام جرم آگاه نبودم و بعد متوجه شدم که چه کردم.
محسنی ادامه داد: بیبدن یعنی بدن کسی با نقض حریم خصوصی او از بین رفته است. از دید من اسم این فیلم به این معناست. انتشار عکسهای خصوصی این دختر از قتل او سهمگینتر است چراکه او زنده است ولی درد میکشد.
این استاد دانشگاه نقش مادر ارغوان در قتل او را مهم دانست و افزود: قاتل اصلی دوست ارغوان است؛ اما چطور مادر این قاتل اصلی را میبخشد اما پسر را نه؟ این پارادوکس فیلم است. ما در فضای مجازی چطور اغماض میکنیم و این مسائل برایمان بخشودنی است؟ مادر ارغوان وقتی مرگ مجازی او را دید باعث توقف آن نشد و تا در نهایت مرگ حقیقی او اتفاق افتاد.
در پایان صادقی ضمن تاکید بر اهمیت آگاهی از مسئلهای که باعث قتل میشود، افزود: قتل بر اساس متنی است که در آن رخ میدهد، بر اساس هدف آن، بر اساس آن مسئلهای که باعث شده ماشه کشیده شود. چرا وقتی قتلی رخ میدهد، تصور ما از قاتل انسان دیوصفتی است که قیافهای انسانی نیز ندارد؟ در صورتی که، این انسانها در بین ما زندگی میکنند، در نهایت هم میگویند هنگام جرم آگاه نبودم و بعد متوجه شدم که چه کردم.