به گزارش ایرنا، ۲۹ روز دیگر، مهمترین رویداد ورزش دنیا آغاز خواهد شد. رویدادی که علاوه بر ذات وررزشیاش، دارای جنبههای سیاسی، فرهنگی و حتی اجتماعی نیز است. صحبت از المپیک است و این بار پاریس میزبانی بزرگترین اجتماع ورزش دنیا را بر عهده دارد.
ورزش کشورمان تا به امروز ۳۶ سهمیه المپیک پاریس را کسب کرده و با توجه به سهمیههای دوومیدانی که حداقل دو سهمیه خواهد بود این تعداد سهمیه در طی روزهای آینده بیشتر هم خواهد شد. برخی اعتقاد دارند تعداد سهمیههای المپیکی کشورها نشان دهنده وضعیت ورزش آنهاست. این مسئله تا حدودی میتواند درست قلمداد شود؛ اما بیان کننده همه واقعیتها نیست و نمیتواند ملاک استانداردی برای اینکه سطح ورزش قهرمانی کشورها مورد ارزیابی قرار بگیرد نیست.
برای ارزیابی سطح کیفی ورزش هر کشور باید مهمترین فاکتور که عملکرد ورزشکارانش در المپیک است را مورد بررسی قرار داد. در این خصوص مسئولیت اصلی روی دوش فدراسیونهاست. در ایران وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک، تنها به عنوان ناظر میتوانند در ورزش قهرمانی ورود کنند و این فدراسیونها هستند که نقش کارفرما را در پیشبرد ورزش حرفهای بازی میکنند.
به خصوص اینکه در چند سال اخیر وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک به واسطه سختگیریهای IOC و فدراسیونهای جهانی نمیتوانند همچون گذشته در تصمیمات پیرامون فدراسیونها ایفای نقش کنند. با توجه به چنین شرایطی، این سوال مطرح میشود که روسای فدراسیونها در خصوص عملکردشان به چه کسی یا چه کسانی باید پاسخگو باشند.
وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک عملا نمیتوانند روسای ضعیف و ناکام فدراسیونها را عزل کنند؛ پس باید به اساسنامه فدراسیونها رجوع کرد؛ جایی که مجمع عمومی را بالاترین مرجع تصمیمگیری در خصوص عزل یا ادامه کار روسای فدراسیونها معرفی کرده است.
هر چند در کشورمان مجامع فدراسیونها چنین جایگاهی ندارند و روسای فدراسیونها هم با علم به این موضوع، عملکردی سلیقهای دارند. اینکه چرا مجامع فدراسیونها نمیتوانند یا به بیان بهتر نمیخواهند نقش مطالبهگر را بازی کنند دلایل مختلفی دارد که مهمترین آن، دِینی است که اعضای مجامع به رئیس فدراسیون دارند.
این اعضا اکثرا با حمایت رئیس فدراسیون توانستهاند به عنوان روسای هیاتهای استانی انتخاب شوند و در ادامه دارای رای در مجمع فدراسیون میشوند. در چنین شرایطی نمیتوان انتظار داشت آنها رئیس فدراسیون را مجبور به پاسخگویی کنند. ورزش ایران تاکنون برکناری رئیس فدراسیون توسط مجمع را کمتر به خود دیده و در همان موارد نادر هم مسائل دیگری به جز عملکرد رئیس نقش داشته است.
هر چند با تغییر اساسنامه فدراسیونها و حضور تعداد بیشتری از ورزشکاران، مربیان و داوران در مجمع، شرایط کمی بهتر شده؛ اما واقعیت این است که اعضای مجامع فدراسیونهای ورزشی بیشتر از هر چیزی به دنبال بقای خودشان هستند و نه نظارت بر عملکرد رئیس فدراسیون.
رئیس فدراسیون اگر بدترین عملکرد را داشته باشد مورد حمایت مجمع است؛ چرا که اعضای مجمع خودشان دستنشانده رئیس فدراسیون هستند. با این شرایط نباید انتظار داشت مجامع فدراسیونها در خصوص نتایجی که کاروان کشورمان در المپیک و حتی بازیهای آسیایی کسب میکند در جایگاه مدعیالعموم ظاهر شود و روسای فدراسیونهای ناکام را مجبور به پاسخگو کند. این تسلسل باطل باعث شده رئیس فدراسیونی که باعث نابودی رشته ورزشی تحت مدیریتاش شده بار دیگر با اعتماد بیجای مجمع، این سمت را بر عهده بگیرد.
در خصوص فدراسیونهایی که بر خلاف دورههای گذشته المپیک نتوانستند سهمیه حضور در این رقابتها را کسب کند انتظار به مراتب بیشتری از مجامعشان میرود. برخی فدراسیونها به قدری با آشفتگی و سوءمدیریت روبرو هستند که حتی نتوانستند عملکرد سالیان گذشته خود را تکرار کنند. قابل پیشبینیترین اتفاقی که در خصوص این فدراسیون رخ داده سکوت مجامع آنهاست.
در چنین شرایطی انتخابات فدراسیونها نمیتواند باعث انتخاب فرد اصلح به عنوان رئیس فدراسیون شود و همه چیز بر اساس منافع فردی چیده شده است.