به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، «شاماران» موجودی افسانهای در فرهنگِ مردم کُرد و نامی زنانه و لقبی برای مار و سلطان مارها است. او ایزدبانویی با پیکرهای نیمه انسانی و نیمه حیوانی با چهرهای زیبا است. اسطورۀ شاماران یک اسطورۀ مادر محور است و با جوامعی که زندگی اجتماعی و فرهنگی آنها بر پایۀ نظام کشاورزی در این عهد پایهریزی شده است، رابطهای تنگاتنگ و مستقیم دارد و همین امر باعث شده است تا شاماران به یک کهنالگو میان این جوامع تبدیل شود. همچنین در باورهای اجتماعی، شاماران را یک توتممقدس (به شکل مار) (توتم: اجسامی نمادین هستند که در اقوام بومی بیشتر قارهها کاربردهای آیینی دارند) میدانند، حیوانی که با نیروهای فراطبیعی در ارتباط است.
در بخشهای گوناگون فرهنگ و تاریخ مردم کُرد، نکتههای بسیاری از فرهنگ و تاریخ پیش روست که سینه به سینه روایی دارد و بر زمین مانده و به آن پرداخته نشده است.
توانی چشمگیر در پی واکاوی و پژوهش در این موجودیت فرهنگی نبوده و همچنان لایههای تاریک و پنهانی بسیاری از رابطه تنگاتنگ این موجودیت با جهان پیشاتاریخی آمیخته با طبیعت و عصر اساطیری و جادویی وجود دارد. بیگمان آنچه که از سوی استادان و پژوهشگران تا کنون گردآوری و پژوهش شده است در خور ستایش است؛ اما برای روشن داشت بخشهای گوناگون فرهنگ و تاریخ مردمان کُرد پژوهشها و کارهای نکرده بسیاری پیش روی است.
کتاب ایزدبانو شاماران بر پایه نظریه ناخودآگاهیتباری بنیاد نهاده شد که نظریهای شایسته و سنجیده است، زمانی که از ناخواگاهی تباری کُردان سخن گفته میشود، شاید دیگر بیفایدهترین بحث این باشد که پیرامون نماد مار در میان مردم کُرد جستجو کرد و پرسش داشت. زیرا این مهم به شکل کهن الگو و در ریخت و نماد الهه مادر و مادینگی و دوران فرهنگی جامعه کشاورزی در ناخودآگاهتباری ایشان نقش بسته و ماندگار شده است.
قسمتی از متن کتاب
مار و جاودانگی در ایران
قبل از دوران هخامنشیان در مناطق هم جوار با ایران تمدنهایی وجود داشتند که از نظر فرهنگی با هم شباهت زیادی داشتند و این فرهنگها و تفکرات مردم هر منطقه بر دیگر مناطق تاثیر گذاشت. اشیایی که توسط کاوشهای باستانشناسی بهدستآمده است، نشان میدهد که مار نگهبان «درخت زندگی» بوده است. مار ارتباط زیادی با این درخت دارد.
در برخی اساطیر و نقوش بهجامانده مار بهدور چوب یا درختی پیچیده شده است. درخت نمادی از جاودانگی است درخت زندگی که از نقوش بسیار کهن یافته شدهاست در بینالنهرین از ترکیب گیاهانی به وجود میآید که زیبا و سودمند هستند درخت زندگی، گیاهی اسطورهای است که هرکس به آن درست یابد جاودانه و نامیرا میشود در نقشهای بسیاری دو جانور از این درخت حفاظت کنند مار از جمله جانورانی است که بهدور این درخت میپیچیده شده و از آن حفاظت میکند برای دستیابی به این گیاه به قهرمانان اسطورهای باید نبردهای سختی انجام دهند و نگهبان این درخت را شکست دهند (دوبوکور،۱۳:۱۳۷۳)
یکی از درختهای زندگی، درخت سرو است که همواره سبز و بلند و پابرجاست، سرو نماد زندگی و جاودانگی است و با مار ارتباط دارد در واقع گفته شده که هر جا که سرو باشد مار نیز وجود دارد. (رستگار فسایی: ۱۲۷۹، ۳۳۲)
در اسطوره گیلگمش، مار، جانوری است که گیاه بیمرگی را از گیلگمش میرباید و این باعث بیمرگی و جاودانگی مار میشود.
بعضی مورخان نام شهر شوش را برگرفته از «ششا» میدانند، ششا نام ماری است که ویشنو بر آن آرامد، ششا به معنی (باقی و جاودانی) است. پایتخت عیلامیان به مار ویشنو نسبتدادهشده است(افراسیابی، ۱۱۴:۱۳۹۳)
این توضیحات که اسطوره بینالنهرین را شامل میشود به دلیل این که به دیگر فرهنگها انتقال یافتهاست اهمیت دارد تفکر مردمان کهن بر این بوده که مار جانوری است که جاودانه است هنگامی که پوست مار را میدیدند گمان میبردند که مار پوست قدیم خود را رها کرده و در پوست جدید همچنان زندگی میکند.
برای بیان معنای جاودانگی در پیکر مار داستانها و اسطورههای زیادی شکل گرفته است. در عیلام مار نماد جاودانگی شناخته میشده چرا که تصویر مار بهدور چوب که مفهوم جاودانگی را بیان میکند، در میان نقوش و حجاریهای عیلامی بسیار دیده شده است. همانطور که گفته شد درخت زندگی از بینالنهرین به ایران وارد شده است و به درختی مقدس تبدیل شده است.
در دوران عیلامی این درخت یا چوب همراه با مار دیده میشود؛ اما در دوران بعد مار معنای جاودانگی را در میان ایرانیان از دست میدهد و تنها درخت نمادی برای جاودانگی محسوب میشود چنانچه در نقشبرجستههای دوران هخامنشیان با گیاهان مقدس زیادی روبرو میشویم درحالی که از مار خبری نیست. (دوبوکور، ۱۴:۱۳۷۳) (صفحه ۲۳۰ و ۲۳۱)
کتاب شاماران، ایزد بانویی که کشته شد، نوشته کارن رستمی و آذرمیدخت فتاحی در ۶۲۰ صفحه مصور، با شمارگان هزار نسخه در سال ۱۴۰۳ منتشر شد. میرجلالالدین کزازی برای این کتاب دیباچه نوشته است.