عشایر در جامعه ایرانی از دیرباز نقشی حیاتی و کلیدی داشته اند، آنها علاوه بر آن که شکلی از سازمان اجتماعی و صورتبندی جامعه در تمدن ایرانی بودند، منابع تولیدی و مهمتر از همه منابع سیاسی مهمی هم محسوب میشدند. در ایران مدرن، تمایل حکومت مرکزی برای مهار قدرتهای سیاسی و همچنین توسعه مفهوم شهروندی از طریق شهرنشینی، سیاستگذاریهای بسیاری برای یکجانشین کردن عشایر اعمال شد، نتیجه این سیاستها آن بود که این بخش از جامعه ایرانی هرچه بیشتر محدود و محصورتر شدند و با شدت زیادی از جمعیت آنها به واسطه یکجانشین شدن کاسته شد.
هرچند ساختارهای فرهنگی و اجتماعی عشایر هم در وضعیتهای یکجانشینی آنها تداوم یافت. مساله اصلی در ایران معاصر آن است که نظامهای برنامهریزی و قانونگذاری بر مبنای حیات جامعه یکجانشین و شهری و روستایی شکل گرفت و در بسیاری موارد حتی ذهنیت و منطق شهری و روستایی در مدیریت منابع طبیعی بر الگوهای سنتی عشایر از منابع طبیعی غلبه یافت و بر روند کابری منابع طبیعی در عشایر اختلال ایجاد کرد. در این بستر نگاه و رویکرد اولیه بیاهمیت انگاشتن جامعه عشایری بود و فرعی شدن و حاشیهای شدن آنها در برنامه ریزیهای توسعهای، هم مزید بر این وضعیت شد.
اما در دهههای اخیر مساله توسعه محلی و توسعه گردشگری و مهمتر از همه دغدغه پایداری در همه برنامه ریزیها، موجب تغییر در نگاه سنتی به عشایر شد و آنها را به مثابه فرصتی برای توسعه مطرح کرد. در دهههای اخیر مساله توسعه محلی و توسعه گردشگری و مهمتر از همه دغدغه پایداری در همه برنامه ریزیها، موجب تغییر در نگاه سنتی به عشایر شد و آنها را به مثابه فرصتی برای توسعه مطرح کردبه تدریج اهمیت و موقعیت آنها در توسعه محلی و توسعه گردشگری مطرح شد. البته در همین منطق هم ما کمتر به مساله توزیع فراگیر جامعه عشایری در کشور توجه کردیم و عموما مراکزی با تراکم جمعیت عشایری بالا را صرفا مدنظر قرار دادیم.
این در حالی بود که در بیشتر مناطق ایران میتوان حضور این جامعه را دید. به همین دلیل نیازمند ارادهای ملی و برنامهای وسیع برای توسعه منطقهای با محوری توسعه پایدار و گردشگری پایدار هستیم. زیرا همانطور که اشاره شد عشایر بخشی کلیدی از واحدهای تولیدی در حیطه های مختلف هستند و مهمتر از همه بخشی کلیدی از میراث فرهنگی و تاریخی جامعه ایرانی هستند که فرصت های بسیاری در توسعه گردشگری در خود دارند. از این منظر بهتر میتوان. به ضرورت اینگونه برنامه ریزی ها توجه کرد.
یکی از استانهایی که در نسبت با موضوع عشایر کمتربدان توجه شده است. استان قزوین است. استان قزوین از جمله استانهای دارای جمعیت عشایری در سطح کشور است که در حال حاضر با داشتن ۲۳۰۰ خانوار عشایری از جوامع تولیدکننده در سطح استان است. بیشترین پراکنش عشایر در استان در شهرستان قزوین در بخشهای الموت شرقی و غربی، کوهین طارم است و در سایر شهرستانهای استان نیز از جمله بویین زهرا تاکستان، آبیک و آوج عشایر با تراکم کمتر مشغول تولید هستند.
عشایر کشور به تبع آن عشایر استان از جوامع مولد در سطح کشور می باشند که تولیدات آن ها با نیروی کار خانوادگی و با کمترین فشار به منابع ارزی کشور و صرفا با تکیه بر منابع علوفهای موجود در سطح مراتع دارای تولیدات سالمتر از سایر تولیدکنندگان است. عشایر استان با دارا بودن ۳۵۰۰۰۰ راس دام سبک و ۱۷۰۰ راس دام سنگین بیش از ۵هزار و ۸۰۰ تن گوشت و شیر تولید می نمایند لازم به ذکر است عشایر استان در تولید صنایع دستی و گیاهان دارویی نیز فعال بوده و بخشی از تولیدات استان در این زمینهها از طریق عشایر تولید میشود. محیط زندگی عشایر را نباید صرفا برای حیطه معیشت سنتی دامداری در نظر گرفت. برنامههای توسعهای جدید، مستلزم نگاهی چندجانبه به این محیطها هست محیط زندگی عشایر را نباید صرفا برای حیطه معیشت سنتی دامداری در نظر گرفت.
برنامههای توسعهای جدید، مستلزم نگاهی چندجانبه به این محیطها هست. در منطقه الموت و در فضای عشایر آنجا، علاوه بر معیشت سنتی دامداری، فرصتهای بسیاری برای گیاهان دارویی، گردشگری طبیعی و گردشگری فرهنگی عشایری و ... هست که همه اینها بخشی از نظام فرصتهای توسعه پایدار در این بخش کشور هستند.
عشایر استان به دلیل زندگی در مناطق ییلاقی علاوه بر ایجاد امنیت در مناطق دوردست میتوانند به علت حفظ آداب و سنن و شیوه زندگی در جذب گردشگری بسیار موثر واقع گردند. در همین استان، اداره امور عشایری استان از سال گذشته به منظور انجام این مهم نسبت به انجام طرح مطالعاتی احیا گردشگری عشایر و صنایع دستی در سطح استان اقدام نموده است و بر این اساس نقاط عشایری شناسایی و در حال برنامهریزی جهت اعزام تورها به مناطق مذکور است. در خصوص صنایع دستی نیز با بررسیهای به عمل آمده سه عروسک بومی عشایری شناسایی و نسبت به ثبت ملی آنها اقدام نموده است که با تجاری سازی عروسکهای مذکور نسبت به عرضه آنها به عنوان جاذبههای گردشگری عشایری اقدام خواهد گردید.
اما در این راستا باید به این پرسش کلیدی پاسخ گفت که مهمترین نیازهای جامعه عشایری برای توسعهیافتگی و توسعه گردشگری چیست ؟ عشایر از قشرهای محروم جامعه بوده که به لحاظ برخورداری نسبت به جوامع شهری و روستایی دچار عقب ماندگیهای زیادی است. به عبارت دیگر، آنها سهم بسیار ناچیزی از منابع کشور برای توسعه را در اختیار دارند و همانطور که اشاره شد، نگاه برنامهریزی در ایران مبتنی است بر محیطهای شهری و روستایی، و لذا نیازمند آن هستیم که توجه ویژهای به این عشایر در برنامههای کشور مدنظر قرار گیرد.
متاسفانه به علت همین محرومیتها و عدم برخورداری از امکانات اولیه نسل جدید رغبت چندانی به ادامه فعالیت پیشینیان نداشته و جامعه عشایری با خطر پیر شدن مواجه است. به علت محرومیتها و برخوردار نبودن از امکانات اولیه نسل جدید، رغبت چندانی به ادامه فعالیت پیشینیان نداشته و جامعه عشایری با خطر پیر شدن مواجه است از مهمترین نیازهای جامعه عشایری میتوان به ایجاد زیرساختهای لازم جهت توسعه ایل راهها، تامین منابع آبی مطمئن، توسعه شاخصهای بهداشتی و آموزشی اشاره کرد. با توجه به بکر بودن فرهنگ عشایری و پتانسیلهای بالقوه جامعه عشایری در این زمینه فرصتهای بسیاری وجود دارد.
اما اولین و مهمترین پیش شرط هرگونه برنامهریزی توسعه در جامعه عشایری، برنامهریزی توسعه محلی و با مشارکت خودشان برای بهبود شرایط زندگی عشایری در مقایسه با روستا و شهر است. تا جامعه عشایری در این نابرابری توسعهای، به وضعیت عدم بازتولید جمعیتی خودش دچار نشود و نسل جدید از زیست عشایری خارج نشود. به گونهای باید برنامهریزی کرد که اعضای جامعه عشایری با کمترین میزان احساس محرومیت و با تامین حداقلهای لازم بتوانند جامعه خودشان را تداوم بدهند.
سازمان امور عشایر به عنوان تنها متولی جامعه عشایری از سنوات گذشته تمامی امکانات موجود را جهت تداوم زندگی و تولید به صورت عشایری به کار برده است. اجرای طرحهای مختلف در زمینههای ایجاد و بهسازی ایل راهها، تامین آب شرب پایدار و سیار برای انسان و دام، توسعه گردشگری عشایری و صنایع دستی، اجرای طرحهای اصلاح نژاد گوشهای از فعالیتهای اجرا شده توسط سازمان امور عشایر است.
با توجه به محدودیتهای اعتباری و امکانات سازمان امور عشایر و پراکندگی عشایر در نقاط دوردست به طور قطع امکانات سازمان جوابگوی نیازهای جامعه عشایری نیست با توجه به محدودیتهای اعتباری و امکانات سازمان امور عشایر و پراکندگی عشایر در نقاط دوردست، به طو ر قطع امکانات سازمان جوابگوی نیازهای جامعه عشایری نیست. براساس آیین نامه ساماندهی(بنده) کلیه دستگاههای اجرایی موظف به ارائه خدمات به جامعه عشایری گردیدهاند. امید است با اهتمام دستگاههای اجرایی کشور و ارائه خدمات متنوع به جامعه عشایری موجب حفظ آیینها، سنتها و روش زندگی عشایری در سطح کشور باشیم، به همین سبب برای توسعه محلی جامعه عشایری نیازمند آنیم که برنامههایی با مشارکت جامعه محلی و با همکاری همه سازمانهای مربوطه و با اهداف توسعه پایدار در زمینههای اقتصادی، گردشگری، فرهنگی و آموزشی تنظیم و اجرا شود.
مهمترین پیششرط این توسعه پایدار آن است که اعضای این جامعه به عنوان ذینفعان آن شاهد ارتقای شاخصهای کیفیت زندگی برای خودشان و نسلهای بعدی شان باشند. در این صورت میتوان با مشارکت آنها هرچه بیشتر در زمینههای اقتصادی و گردشگری و فرهنگی و اجتماعی توسعه محلی و پایدار را در میان عشایر به عنوان بخشی از جامعه بزرگ ایران و همچنین ذخیرههای فرهنگی وتمدنی ایران زمین شاهد باشیم.