تاریخ انتشار: ۱۸ تیر ۱۴۰۳ - ۱۰:۲۶

اصفهان-ایرنا-دگربار محرم آمد و بَزم پرشور و شعور سیدالشهدا(ع) در دل مومنان آغاز شد، محّرمی که زمان بالیدن است، نه تنها نالیدن، مُحرمی که هنگامه خوب نگریستن است و نه تنها خوب گریستن، براستی عشق حسین(ع) گران‌قدرترین عشق جهان و زیر علمش امن‌ترین جای جهان است.

محرّم شد و ماه حسین(ع) آمد، غم و اندوه این ماه فرارسید و خیمه‌ های پُرشور و شعور سیدالشهدا(ع) دگر با برپا شد. محرم آمد و مَه جانبازی خون خدا شد، جوانمردان عالم را بگویید، دوباره شور عاشورا به پا شد.

محرم فصل فراوانی یاد حسین(ع) از ره رسیده و ما بندگان خاکی که به آن سر جدا مانده از بدن، به بوریای آن شَه بی کفن، به سوزان‌ترین اشک و به گسستن از خویشتن نرسیده ایم! می توانیم نوبرانه های اشک را در این ماه از نگاه ها بچینیم.

کاش بودیم آن زمان کاری کنیم - از تو و طفلان تو یاری کنیم

کاش ما هم کربلایی می شدیم - در رکاب تو فدایی می شدیم

ماه محرم رسید، خیمه دل بوی محرم گرفت، اما هنور نه به خیمه‌ گاهش و نه به خویشتن نرسیدم، باید فانوس اشک‌هایمان را در ماه غریبی شهید نینوا(ع) روشن کنیم تا عطر حسین(ع) روح و جانمان را فرا بگیرد و این راهی است که شهدا آن را آزمودند.

به مقتل تو رسیدند و سوختند شهیدان - مرا چه شد که به لبیک سوختن نرسیدم

گذشت سالی و در کاروان یوسف زهرا - به چشم‌روشنی از بوی پیرهن نرسیدم

آمد بهار زخم دل ما و مرهم حسین(ع) و خوشا بحال کسانی که هم زنجیر می زنند، هم زنجیری از پای گرفتاری باز می کنند؛ هم سینه می زنند و هم سینه دردمندی را از غم و آه نجات می‌دهند؛ هم اشک می‌ریزند و هم اشک از چهره ی انسانی پاک می‌کنند؛ هم سفره می‌اندازند و هم نان از سفره کسی نمی برند.

در محرّم، مردمان خود را دگرگون می‌کنند - از زمین آه و فغان را زیب گردون می‌کنند

گه به یاد تشنه کامان زمین کربلا - جویبار دیده را از گریه جیحون می‌کنند

براستی این چه رازی است که با جود قرن ها تکرار خاطراتش، هنوز تکراری نشده و این چه شوری است که یاد حسین(ع) همه ساله در عالم برپا می کند و جهان را یکسره در غوغای کربلا فرو می برد.

باز این چه شورش است که در خلق عالم است - باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است

باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین - بی‌ نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است

محرم شد و دگر بار دل سودا زده‌ ما بدنبالش به صحرای خون و جنون می رود و در میان چکاوک شمشیرها و باران نیزه ‎ها از میان خیمه ‎ها می گذرد و غمی سنگین بر دل آزادمردان و آزاد زنان چنگ می اندازد، غمی به وسعت غروب عاشورا، به پهنه پریشانی زینب (س) و به بلندای فریاد قاسم (ع) در دل میدان.

آقا! سلام بر غزل اشک ماتمت، بر مسجد و حسینیه و روضه‌ات، چندی گذشت در غم هجران، اشک تو؛ پر می کشد دل به هوای محرّمت

به گزارش ایرنا، محرم نه تنها سرمایه فرهنگی و اعتقادی ما شیعیان، بلکه مخزن ناب از گنجینه های آزادگی و آزادمردی همه آزادگان جهان است که بهای سنگین آن را اهل بیت عصمت و طهارت (ع) پرداخته اند تا جایی که انگار برای حسینی شدن ما، راهی جز بی‌حسین شدن زینب(س) نبوده است.