به گزارش ایرنا؛ سوم مرداد ماه سال گذشته و در ایام محرم بود که "ریحانه" دُردانه "علی" در شبی که آرزوهای بلندبالا در سر داشت تا با ناز و نوازش و پشتیبانی پدر به آنها دست پیدا کند و طلوع تحصیل و علم و دانشش را جشن بگیرد، بیپدر شد.
دست کوردلان اما پرده سیاه و تاریکی روی تمامی آرزوهای "ریحانه" کشید، آنجا که شهید "علی میرزایی" از تمام دلخوشیهایش برای حفظ امنیت و آرامش ریحانهها گذشت تا امروز صدها و هزاران دختر این سرزمین با هزاران آمال و آرزو نوازش پدر را لمس کرده و در آرامش خاطر به آرزوهایشان فکر کنند.
«علی میرزایی» قهرمان مدافع وطن همچون «علی نظری» قهرمان مدافع امنیت از خطه یک هزار و ۱۰۰ شهید گلگون کفن ملایر، غریبانه و مظلومانه چونان سرور و سالار شهیدان اباعبدالله الحسین(ع) و علمدار دشت کربلا ابوالفضل العباس(ع) همزمان با تاسوعای حسینی پر کشید و آسمانی شد تا یگانه دخترش الگویی شود برای دختران این مرز و بوم که در حسرت پدر هستند، اما بغض خود را فرو میخورند تا استوار بایستند.
"ریحانه" مگر چند سالش بود که دست پُر مهر پدر از سر او و تنها برادرش کوتاه شد، "هانیه" هم تنها دختر هشت ماهه شهید "علی نظری" چیزی از مهر پدر ندید، آنجا که کوردلان قلب علی را نشانه رفتند و فرزندش را یتیم کردند.
ریحانهها و هانیههای این سرزمین اگرچه کوچکاند، اما دلهای بزرگ دارند و حضرت رقیه(س) را اسوه خود قرار دادهاند تا کمر خم نکنند و همچون کوه در برابر ناملایمتهای روزگار بایستند.
امروز و در آستانه تاسوعایی دیگر ریحانه دوباره در غم از دست دادن پدر همچون شیرش نشسته و از دلتنگیهایش با پدر میگوید:
سلام پدر...
میخواهم از حالت بپرسم، ولی میدانم حال تو در آسمانها خیلی خوب است.
پارسال در همین حال و هوای محرم بودیم که در روز هفتم تو شهید شدی...
چه بگویم از آن خبر تلخ،
چه بگویم از آن روز که تکتک ثانیههاش را بیاد دارم.
دیشب به مسجد رفتیم از حضرت رقیه(س) میخواندند، از اینکه دستهایش برای به آغوش کشیدن صبر و سختی خیلی کوچک بودند.
از اینکه به لبهای تشنهاش خاک میپاشیدند و چشمان پر اشک و صورت همچون ماهش را تازیانه میزدند، در حالیکه او غم پدر را در سینه داشت.
حال که حضرت رقیه(س) سهساله این چنین از درد و دلتنگیها سربلند بیرون آمد، من و همه فرزندان شهدا هم تلاش میکنیم راه مولایمان حسین(ع) و پدران شهیدمان را ادامه دهیم.
ریحانه گویی برای این روزها آفریده شده بود، گویی آفریده شده بود تا الفبای زندگی را برای نوشتن این کلمات زیبا فرا گیرد، مگر ریحانه چند سال دارد که این چنین از حضرت رقیه(س) میگوید ومینویسد و او را الگوی خود قرار میدهد، مگر شانههای نهیف ریحانه چقدر تحمل کشیدن این غم سنگین را دارد...
و امروز بار دیگر برای ریحانه و تنها برادرش آن روز تلخ تکرار میشود، آن روز که مادران و دختران ملایری در مراسم در غم از دست دادن شهید "علی میرزایی" با ریحانه همنوایی کردند، دل سنگ هم ناله میکرد از داغ علی و دل ریش شده ریحانه.
دختر علی شیرمرد ملایری حالا هشت ساله است و بدون مهر پدر یکییکی پلههای ترقی را طی میکند تا پدرش را از هر آنچه برای دُردانه دخترش آرزو داشت، سربلند کند.
ریحانه در تمام این روزها هر گاه مشکلی برایش پیش میآید و دلش میگیرد، به سراغ پدر شهیدش میرود و از او مدد میخواهد، کمی که با پدر حرف میزند، دلش قُرص میشود و به خود میبالد برای داشتن چنین پدری که مردانه ایستاد تا آسیبی به امنیت وطن و آرامش ریحانههای ایران زمین وارد نشود.
"ریحانه" و برادرش "امیرمحمد" امروز با افتخار سرشان را بالا گرفتند و برای رشادت و شجاعت پدرشان که همه چیز خود را برای امنیت و آرامش وطن فدا کرد، خدا را شکر کردند و امروز راه روشن شهید "علی میرزایی" برای ریحانهها و امیرمحمدها هموار است تا ایران را که به برکت خون شهدا در اوج اقتدار ایستاده است، بسازند.
به گزارش ایرنا؛ سرهنگ «علی میرزایی» مامور شجاع و جان بر کف پلیس مبارزه با مواد مخدر فرماندهی انتظامی شهرستان ملایر سوم مرداد سال گذشته همزمان با تاسوعای و عاشورای حسینی، در درگیری با سوداگران مرگ به فیض شهادت رسید.
ماموران نیروی انتظامی حین کنترل مسیر ملایر به سامن، خودروی حمل مواد مخدر را مشاهده و با قاچاقچیان درگیر شدند که در این درگیری سرهنگ «علی میرزایی» افسر شجاع و دلیر پلیس مبارزه با مواد مخدر ملایر مجروح شد و پس از انتقال به بیمارستان به علت شدت جراحات وارده، به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
از شهید «علی میرزایی» یک دختر "ریحانه" و یک پسر "امیرمحمد" به یادگار مانده است.