تاریخ انتشار: ۳۰ تیر ۱۴۰۳ - ۰۸:۵۵

قزوین - ایرنا - همبستگی اجتماعی به عنوان مهمترین بخش پیوستگی جامعه، جایگاه ویژه و حایز اهمیتی دارد و علاوه بر کارکردهای ذاتی آن در اداره و انتظام بخشی امور اجتماع، وجود آن برای حفظ و ثبات نظام سیاسی- اجتماعی ضروری است.

به گزارش خبرنگار ایرنا، همبستگی و انسجام اجتماعی، هماهنگی بین اجزاء تشکیل دهنده کلی نظام اجتماعی است که درجات مختلفی را در سطوح گوناگون فرهنگی، اجتماعی و سیاسی شامل می شود و هر یک از جوامع سنتی و پیشرفته با توجه به عوامل زیربنایی خود، دارای انسجام و همبستگی هستند.

همبستگی اجتماعی کامل ترین مرحله پیوند اجزای مختلف جامعه است و جامعه نیز به عنوان یک کل، برای اینکه بهتر بتواند به اهداف، هماهنگی و سازگاری بین بخش های مختلف خود دست یابد نیازمند آن است تا اجزای مختلف این سیستم دارای ادراک های مشترک، پیوندهای عاطفی، وابستگی متقابل و در عین حال تمایز یافته و تخصصی باشند تا نوعی وحدت در کثرت و انسجام بین اجزا، افراد و گروه ها شکل بگیرد.

وحدت در کثرت، تعامل اجزا در کل

در جامعه پیچیده امروزی که انسجام شکننده تر از جوامع ساده گذشته است، موضوع همبستگی اجتماعی بسیار بیشتر از گذشته می تواند در رفع نیازهای اساسی جامعه راهگشا باشد و هر قدر جوامع با تحول و تغییرات متنوع تری روبرو شود مساله انسجام مهمتر جلوه گری می کند.

فقدان همبستگی اجتماعی و یا تاثیر متغیرهای تاثیرگذار در کاهش آن، عامل عمده در شکل گیری روند فرار از نظم و ترتیبات عام اجتماعی است و با وجود وفاق و همبستگی اجتماعی و ظهور اعتماد اجتماعی متقابل، زمینه برای همکاری و مشارکت اجتماعی به وجود خواهد آمد و باعث می شود توسعه اجتماعی در سایه نظم اجتماعی که محصول وفاق و همبستگی اجتماعی است، شکل گیرد.

جامعه ایران به مثابه جامعه ای در حال گذار، فاقد رویکرد هویتی کلان، سرشار از نزاع های هویتی یک جامعه پسا انقلابی، فاقد انسجام هر چه بیشتر نیازمند هویت بخشی و تأکید بر مبانی انسجام بخش است.

امروزه کشور و به طبع آن استان قزوین نیز در بعد انسجامی دچار مشکلات جدی و تناقضات آسیب زا است و صاحب نظران نیز در بحث هایی نظیر انسجام، نظم، توسعه اجتماعی، هویت و اعتماد اجتماعی به مشکلات این استان از جمله در رقابت احزاب و دسته های سیاسی اشارات و تاکیدات مکرری داشته و دارند که باید با انسجام، ارتباط و درک متقابل در جهت رفع آن تلاش شود.

اما باید بدانیم که نتایج مهم همبستگی اجتماعی، یکپارچگی گروه در رسیدن به هدف است و در این صورت توافق و هماهنگی بیشتری از سوی گروه برروی موضوعات و پدیده ها حاصل می شود، در نتیجه کارایی افزایش می یابد و افراد با آرامش و امنیت روانی بهتری فعالیت می کنند.

یکی دیگر از کارکردهای همبستگی اجتماعی، ضریب افزایش نفوذ است که از این طریق نه تنها می توان بر سایر اعضای گروه اعمال نفوذ داشت بلکه می توان آنها را با خود همراه و در برابر فشارهای گروه رقیب به آسانی ایستادگی و مقابله کرد.

همبستگی اجتماعی دلالت بر توافق جمعی میان اعضای یک جامعه دارد، به عبارتی ناظر به میزان و الگوی رابطه متقابل بین کنشگران، گروه ها و خرده فرهنگ های تمایز یافته است و معمولا مفهومی را می رساند که بر پایه آن در سطح گروه یا جامعه، اعضا به یکدیگر وابسته اند و به طور متقابل به یکدیگر نیازمندند و این مستلزم طرد آگاهی و نفی اخلاقی مبتنی بر تقابل و مسوولیت نیست، بلکه دعوت به احراز و کسب این ارزش ها و احساس الزام متقابل است.

دورکیم، همبستگی اجتماعی و سلامت جامعه

انسجام یا همبستگی اجتماعی نوعی احساس گرایش، ارتباط و تعامل با دیگران است و منظور از آن احساس مسوولیت متقابل بین چند نفر یا چند گروه است که از آگاهی و اراده برخوردارند.

امیل دورکیم (جامعه‌شناس بزرگ سده نوزدهم و اوایل سده بیستم) از برجسته ترین نظریه پردازان انسجام اجتماعی است که با مشاهده نابسامانی های جامعه زمان خود و در پاسخ به این پرسش که چه چیز سبب می شود تا جامعه حفظ شده و دچار فروپاشی نشود، نظریه همبستگی اجتماعی را ارایه می کند.

این نظریه پرداز، همبستگی را از نوع روابط عاطفی مثبت دانسته و از حس همبستگی نام می برد و آن را نوعی دوست داشتن دیگران، جاذبه متقابل و مثبت می داند و به نقش انسجام در گسترش و تقویت ارتباطات اجتماعی تاکید می کند و معتقد است وجود همبستگی در جامعه امری بدیهی و ضروری است و انسان ها به اتصالات بین خود و این احساس که این اتصالات آنها را به اهداف جمعی وصل می سازد، احتیاج دارند.

دورکیم سلامت جامعه را منوط به میزان درجه همبستگی اجتماعی آنها دانسته و بررسی این میزان را از وظایف علم جامعه شناسی می داند که این امر می تواند وحدت، سلامت و یکپارچگی گروه را تعیین کند.

هرجا که این همبستگی نیرومندتر باشد افراد را به سوی هم متمایل کرده و بر میزان روابط متقابل میان آنان می افزاید و برعکس هرچه میزان همبستگی کمتر باشد از تنوع روابط و برخورد میان افراد جامعه کاسته خواهد شد.

کنشگری فردی در کنار کنشگری اجتماعی

از این رو اخلاق اجتماعی که همبستگی اجتماعی زیرگروه آن محسوب می شود در جامعه امروز می‌گوید، انسان در قبال دیگران هم وظایفی برعهده دارد و معتقد است شما در برابر دیگران، در برابر جامعه،‌ در برابر نظام اجتماعی و گروه‌های اجتماعی، مردم و شهروندان هم وظایفی دارید که باید آنها را انجام دهید و اخلاق اجتماعی در جهان‌ مدرن مشخص می‌کند که نهادهای اجتماعی چه‌ وظایف و تکالیفی برعهده دارند، از چه حقوقی برخوردارند و در مقابل مردم چه وظایف، تکالیف و حقوقی در برابر نهادهای اجتماعی دارند.

با شرایط مدرنیته امروز، آدم ها یاد گرفته اند که در جامعه وظایفی دارند و به‌ واسطه تحولاتی که در جامعه صورت گرفته است، رسانه‌های جمعی، آموزش‌هایی را که دیده‌اند و آگاهی‌هایی که پیدا کرده اند، دریافتند که همواره ضمن کنشگری فردی، کنشگری اجتماعی هم داشته باشند.

رهاورد:

جامعه امروز بیش از هر زمان دیگری دارای کشنگران اجتماعی است که این کنشگری ها موجب بازتولید قدرت و نیروی انسجام یا همبستگی اجتماعی می شود و با وجود تغییرات و اتفاق های چند وقته اخیر به نظر می رسد کشور ما بیش از هر زمان دیگری به همبستگی اجتماعی مردمانش نیازمند است و باید ظرفیت‌های لازم برای همبستگی اجتماعی، اخلاق اجتماعی و امید اجتماعی را تا حد زیادی فراهم کند تا از تکثرگرایی نجات و دوری گزیند.