انگیزش و خلاقیت نیروی انسانی در هر سازمانی متاثر از عملکرد حرفهای کارمندان آن سازمان است. پژوهشهای انجام شده نشان میدهد امروزه عملکرد حرفهای در اغلب سازمانها از جمله در آموزش و پرورش چندان رضایتبخش نیست. این نهاد از وجود نقصانهایی در عملکرد حرفهای «معلمان» به عنوان مهمترین و موثرترین عامل و بازیگر در مدرسه رنج میبرد.
این در حالی است که نارسایی در عملکرد معلمان به ویژه در مقطع ابتدایی میتواند بخشهای مختلف آموزش و پرورش را تحتالشعاع قرار داده و آثار و پیامدهای نامطلوبی را به ترتیب در سیاستهای کلان نظام، اهداف دورههای تحصیلی، سازوکارهای تأمین منابع انسانی متعهد، تربیت معلم کارآمد و ... ایجاد کند.
با توجه به مطالعات انجام شده، عوامل تاثیرگذار ساختاری که معلمان جوان در مقطع ابتدایی به آن پرداختهاند نظیر حجم زیاد کتابهای درسی، تعداد زیاد دانشآموزان و در راس آنها توجه به شان و جایگاه معلم مغفول مانده و احتمال میرود با توجه شرایط پس از شیوع کرونا عملکرد حرفهای معلمان را تحت تاثیر قرار داده باشد
امروزه پژوهشهای بسیاری روی عوامل اثرگذار بر عملکرد حرفهای معلمان تمرکز کردهاند. به طور کلی تأثیر کم آموزشها در پیشرفت حرفهای، نداشتن ضمانت اجرایی و مقررات حمایتی از دورههای آموزشی، نبود فرصت بازدید معلمان از کلاسهای همدیگر، بیتوجهی به پایه و موضوع تدریس و فراهم کردن آموزش یکسان برای تمام معلمان، متنوع نبودن روشهای یادگیری معلمان، عدم مالکیت معلمان در فرایند و نتایج ارزشیابی دورههای آموزشی، فقدان مشارکت معلمان در تعیین نیازهای آموزشی خود، انطباق نداشتن محتوا با نیازهای حرفهای، تأثیر کم محتوای آموزشی بر فرایندهای کلاس درس، بیتناسب بودن تجهیزات (صندلی و میز) با وضعیت جسمانی و روانی معلمان و ... از عواملی است که پژوهشها برای کاستی در رشد عملکرد حرفهای معلمان به آن اشاره میکنند.
ناظران بر این باورند که داشتن توانایی و انگیزه بالا، عملکرد حرفهای را تضمین نمیکند و برای توسعه عملکرد حرفهای معلمان ایجاد شرایط حرفهای مناسب و رفع موانع سازمانی از اهمیت زیادی برخوردار است؛ این مساله یک پژوهش مصاحبهمحور است که «ناهید ثامتی» و «فاطمه امامقلیوند» به آن پرداخته و نتایج تحقیقاتشان را در مقالهای با عنوان «تجربه زیسته معلمان از عوامل مؤثر و موانع عملکرد حرفهای آنان» در زمستان ۱۴۰۲ در نشریه پژوهشهای کیفی در برنامه درسی منتشر کردهاند؛ پژوهشی که نتایج آن به صورت اجمالی در پی میآید:
عوامل تاثیرگذار بر عملکرد معلم
سوال نخست مصاحبه نیمهساختاریافته پژوهش این بود که عوامل تاثیرگذار بر عملکرد حرفهای معلمان فارغالتحصیل رشته آموزش ابتدایی از دانشگاه فرهنگیان کدامند؟ با مقایسه نظرات فارغالتحصیلان رشتههای ریاضی، تجربی، انسانی در رابطه با عوامل مؤثر در عملکرد حرفهای معلم این موارد استخراج شد:
متغیرهای بُعد ساختاری: اهمیت دادن به شأن و جایگاه معلم، گذراندن دورههای تخصصی توانمندسازی و بهروزرسانی.
بعد ساختاری: کاهش حجم کتابهای درسی و عامل کارآمدی و انگیزه دانشآموزان از دیدگاه معلمان فارغالتحصیل رشته ریاضی و انسانی تأکید شده است. عوامل ساختاری چون حذف دستورالعملهای فرمالیته و بخشنامههای پیدرپی، هزینه کردن برای آموزش به عنوان سرمایهگذاری، حذف رابطهمداری، نظارت پویا و سیستم تشویق و تنبیه کارآمد، استفاده از استادان کارآمد در دانشگاه و ایجاد زمینه ارتباط دانشگاهها با یکدیگر، انگیزه و نزدیکی محل کار معلم به شهر خود را هم فارغالتحصیلان رشته انسانی خاطرنشان کردند.
بعد سازمانی: تجارب شخصی و استفاده از تجارب سایر همکاران، مدیران باسواد و کارآمد، امکانات مدارس.
بعد فردی: دغدغه تربیت داشتن معلم و تلاش برای دستیابی به مهارت لازم.
بعد اقتصادی: حقوق کافی از دیدگاه هر نوع دیپلم در عملکرد حرفهای معلم تأثیرگذار است و فارغالتحصیلان هر سه نوع دیپلم بیشترین فراوانی عامل را بعد فردی (دغدغه تربیت داشتن معلم و تلاش برای دستیابی به مهارت لازم) میدانند.
در سیستمهای تربیتی اثربخش، درگیر ساختن معلمان در اجرای نوآوریها، به منزله فرصتی برای اجرای رشد عملکرد حرفهای آنها قلمداد میشود. در این گونه برنامهها، معلمان در طراحی برنامه درسی و اجرا و ارزشیابی آن مشارکت میکنند
موانع عملکرد حرفهای معلمان را بشناسیم
سوال دوم مصاحبه نیمهساختاریافته این بود که موانع موجود عملکرد حرفهای معلمان فارغالتحصیل رشته آموزش ابتدایی از دانشگاه فرهنگیان دارای دیپلم تجربی، ریاضی و علوم انسانی کدامند؟
به طور کلی موانع و محدودیتهای عملکرد حرفهای معلم از دیدگاه فارغالتحصیلان هر سه دیپلم ریاضی، تجربی و علوم انسانی عبارتند از:
بعد ساختاری: بیتوجهی به شأن و جایگاه معلم، نقایص سیستم آموزشی، تعداد زیاد دانشآموزان در کلاس، حجم زیاد کتب درسی.
بعد سازمانی: عدم همکاری اولیا، کمبود امکانات در مدارس.
بعد اقتصادی: دغدغه مسائل مالی.
بعد فردی: فقدان انگیزه معلم.
از دیدگاه معلمان فارغالتحصیل که رشته دبیرستانی آنها علوم تجربی و علوم انسانی است، بعد ساختاری (شیوه نامناسب تشویق) را علاوه بر عوامل یادشده از جمله موانع مؤثر در عملکرد حرفهای معلم میدانند. فقدان انگیزه دانشآموز نیز از جمله عوامل مؤثر در عملکرد حرفهای معلم از دیدگاه فارغالتحصیلانی است که در دوره دبیرستان محصل رشته علوم انسانی بودهاند.
با تأمل در یافتههای پژوهش میتوان دریافت بیتوجهی به عوامل یادشده میتواند مانع عملکرد حرفهای معلمان ابتدایی کشورمان باشد.
معلمان را دریابیم
معلم از آن جهت مورد تأکید و توجه جدی و دارای نقش محوری است که کارگزار اصلی تعلیم و تربیت بوده و از مهمترین عوامل مؤثر در رشد و توسعه کیفی و محتوایی تعلیم و تربیت به شمار میآید. اهداف متعالی نظام تعلیم و تربیت در ابعاد مختلف، در نهایت باید به واسطه معلم محقق شود.
یافتههای این پژوهش بر بعد ساختاری و تأثیر شرایط سازمانی مدرسه بر عملکرد حرفهای معلم تاکید دارد. تحقیقات زیادی با تأکید بر بعد ساختاری، لزوم تغییر و تحول برنامههای سنتی را یادآوری کردهاند. در سند تحول بنیادین آموزش وپرورش کشور نیز آمده است که عرصه تعلیم از مهمترین زیرساختهای تعالی پیشرفت همهجانبه کشور و ابزار جدی برای انتخاب سرمایه انسانی شایسته کشور در عرصههای مختلف است.
در میان ۴ بُعد ساختاری، فردی، فناوری و اقتصادی، بعد ساختاری موثرترین بعد موانع رشد حرفهای معلمان است. همچنین در بعد ساختاری، پایین بودن کیفیت آموزشهای حین خدمت معلمان، ضعف برنامههای مدون جهت افزایش روحیه همکاری و مشارکت بین آنها دارای بالاترین اولویت است
رویکردهای جدید عملکرد حرفهای، طرفدار یادگیری مادامالعمر معلمان هستند. در عمل، آموزش ضمن خدمت معلم بهعنوان یک بخش اساسی از روند کلی شناخته میشود. آموزش معلمان میتواند از طریق شرکت در رویدادهایی مانند سخنرانیها، فیلمها، نمایشگاهها، اجلاسها و کارگاههای آموزشی باشد که در آن راه حلهای عملی برای جریان مشکلات معرفی شده و مواد مورد نیاز برای اجرای این راه حلها تولید میشود. این رویدادها همچنین بسترهایی را فراهم میکنند که معلمان با پیشرفتهای جدید و مواد آموزشی مانند برنامه درسی جدید، روشها و نوآوریهای جدید و تجهیزات خاص آشنا میشوند تا به کار آنها کمک کنند.
با کمی تأمل میتوان دریافت که با توجه به مطالعات انجام شده، عوامل تأثیرگذار ساختاری که معلمان جوان در مقطع ابتدایی بدان پرداختهاند نظیر حجم زیاد کتب درسی، تعداد زیاد دانشآموزان و در رأس آنها توجه به شأن و جایگاه معلم مغفول مانده و احتمال میرود از جمله مواردی باشد که در سالهای اخیر و با توجه شرایط کرونا عملکرد حرفهای معلمان را تحت تأثیر قرار داده باشد.
در خصوص محتوای کتب درسی شاهدان عینی آموزش و پرورش و دستاندرکاران آموزش ابتدایی کشور بر اساس تجربه زیسته بدان اشاره داشته و نباید از دید مسئولان وزارت آموزش و پرورش و سازمان کتب درسی نادیده گرفته شود.
از جمله مواردی که مدیران باید به آن توجه کنند، ارتقای کیفیت فیزیکی (شامل مجهز نمودن امکانات و تجهیزات) کیفیت تعاملی (به مفهوم مشارکت و تعامل سازنده و مشورت و همکاری با معلمان) و کیفیت سازمانی (قدرت سازماندهی و مدیریت صحیح و سازنده امور) است تا معلمان در محیط کاری برنامهریزی شده به ایفای نقش بپردازند.
تغییر رهبری و مشارکت بالا در توسعه عملکرد حرفهای معلمان مدرسه ابتدایی تأثیرگذار است و رابطه مثبتی بین رهبری و تغییر مدیر و عملکرد حرفهای معلمان وجود دارد. وقتی رهبری اصولی در مدارس وجود داشته باشد، پیشرفت حرفهای معلمان را تقویت میکند و تمایل معلمان را برای مشارکت در فعالیتهای تقویتکننده مرتبط با آموزش وپرورش را بالا میبرد.
در سیستمهای تربیتی اثربخش، درگیر ساختن معلمان در اجرای نوآوریها، به منزله فرصتی برای اجرای رشد عملکرد حرفهای آنها قلمداد میشود. در این گونه برنامهها، معلمان در طراحی برنامه درسی و اجرا و ارزشیابی آن مشارکت میکنند.
در این نظامهای تربیتی، نوآوریها و اقدامات اصلاحی، به سبک هدایت از بالا به پایین اجرا نمیشود، بلکه این خود معلمان هستند که نوآوریها را پذیرفته و مسئولیت اجرای آن را بر عهده میگیرند و بدینوسیله مجهز به خزانه وسیعی از راهبردهای یاددهی-یادگیری میشوند که میتوانند در کلاس درس خود مورداستفاده قرار دهند.
یک پژوهش مجزا در این زمینه نشان میدهد که در میان ۴ بعد ساختاری، فردی، فناوری و اقتصادی، بعد ساختاری مؤثرترین بعد موانع رشد حرفهای معلمان است. همچنین در بعد ساختاری، پایین بودن کیفیت آموزشهای حین خدمت معلمان، ضعف برنامههای مدون جهت افزایش روحیه همکاری و مشارکت بین آنها دارای بالاترین رتبه است.
در بعد فردی، ضعف بنیه علمی معلمان در بهرهگیری از مطالب علمی روز دنیا و تمایل نداشتن به کار گروهی دارای بالاترین رتبه است.
در بعد فناورانه کمبود تجهیزات و امکانات آموزشی و کمبود نیروی متخصص کافی در آموزش و پرورش دارای بالاترین رتبه است.
در بعد اقتصادی نامناسب بودن نظام پرداختها و عدم کفایت بودجههای تخصیص یافته به بخش رشد حرفهای معلمان، دارای بالاترین رتبه است.
دستاندرکاران تعلیم و تربیت باید به رفع موانع عملکرد حرفهای معلمان از جمله بازنگری در سیستم ارزشیابی و نحوه تشویق و تنبیه معلمان و نیز اصلاح ساختار آموزش ضمن خدمت فرهنگیان توجهی ویژه معطوف دارند
برای ارتقای عملکرد حرفهای کارکنان فراهم ساختن شرایط حرفهای مناسب و از میان برداشتن موانع سازمانی از اهمیت زیادی برخوردار است.
به طور کلی بر مبنای تحقیقات و پژوهشها میتوان گفت عوامل سازمانی و فردی مهمترین عامل تأثیرگذار بر عملکرد حرفهای معلم و عوامل ساختاری و اقتصادی مهمترین مانع عملکرد حرفهای معلمان است.
چه باید کرد؟
بر اساس مطالعات انجام شده و نتایج پژوهش حاضر، پیشنهادانی به شرح زیر ارائه میشود:
- توجه به شأن و جایگاه معلم از سوی دستاندرکاران تعلیم و تربیت در اولویت و رأس امور قرار گیرد.
- دستاندرکاران تعلیم و تربیت به رفع موانع عملکرد حرفهای معلمان از جمله بازنگری در سیستم ارزشیابی و نحوه تشویق و تنبیه معلمان، اصلاح ساختار آموزش ضمن خدمت فرهنگیان توجه ویژه کنند.
- سازمان برنامه و کتب درسی نظر به حجم زیاد کتابهای آموزشی با مصاحبه عمیق با معلمان درصدد رفع این مشکل برآیند.
- وزارت آموزش و پرورش تعداد دانشآموزان در هر کلاس را مورد مداقه قرار دهد و مصلحت امروز مانع دستیابی به اهداف والای آموزشی نشود.
- از لحاظ سازمانی در جذب مدیران کارآمد و ضابطه مدار دقت کافی به عمل آید.
- حل مشکلات اقتصادی معلمان در اولویت آموزش وپرورش قرار گیرد.
پینوشت:
ناهید ثامتی و فاطمه امامقلیوند، «تجربه زیسته معلمان از عوامل مؤثر و موانع عملکرد حرفهای آنان»، پژوهشهای کیفی در برنامه درسی، سال چهارم، شماره ۱۳ ، زمستان ۱۴۰۲