به گزارش ایرنا، بر اساس آنچه رضا رستمی نویسنده کتاب «اسیر آلواتان» نگاشته است؛ زندان دولهتو مکانی برای شکنجه و نگهداری افرادی بود که حزب دموکرات در درگیریهای کردستان به اسارت میگرفت.
روستای دولهتو در نقطه صفر مرزی شمالغرب سردشت و در نزدیکی جنگل آلواتان قرار دارد. این زندان مخوف در نقطهای کوهستانی، در انتهای یک دره، دور از دید و در محلی مخفی میان جنگلهای طبیعی قرار داشت و زندانبانانِ آن بیشتر از سرسپردگان رژیم شاهنشاهی بودند.
ماموران زندان دولهتو برای تخلیه اطلاعاتی زندانیان، بیرحمانهترین شکنجهها را روی آنها پیاده میکردند. بازجویی و شکنجه زندانیان با مزدوران حزب دموکرات، سازمان مجاهدین و چریکهای فدایی بود. در این میان برخی از اُسرا هم به اعدام محکوم میشدند که محاکمه آنها توسط «واحد قضایی حزب دموکرات کردستان ایران» انجام میشد.
فروردین سال ۱۳۵۹، سرگرد حسین سامی مقام به همراه ۶ نفر از همرزمانش در جریان نجات یک فرمانده شهید دیگر به شکل ناجوانمردانه توسط عامل نفوذی دشمن به اسارت دموکرات ها در آمدند و به زندان دوله تو منتقل شدند.
چندی بعد مرداد همان سال در دومین شب قدر گروه های ضدانقلاب که نتوانسته بودند شهید سامی مقام را تخلیه اطلاعاتی کنند با ترفند وانمود کردن به آزادی او و همرزمانش آنها از زندان خارج کردند و در جنگل های روستای آلواتان از توابع آذربایجان غربی، با مشارکت جوخه های اعدام تیرباران کردند.
روزهای دلهره و بی خبری
خواهرزاده شهید سامی مقام در دلنوشته ای کوتاه در شبکه های مجازی سمیرم، آن روزهای بی خبری از دایی حسین را اینگونه نگاشته است: [ اواسط تابستان است، این بار هم از کار مزرعه به خانه برگشته ایم، مادر در خانه نیست و همه جا سوت و کور است، مدتی است که حالش خوش نیست، چند ماهی است برادرش را به اسارت برده اند و او در تلاش است تا خبری از کردستان بگیرد ولی انگار سنگینی هوای امروز با روزهای دیگر متفاوت است. بعد از انتظار چند ساعته مادر در چارچوب درب ظاهر می شود، درهم شکسته و خمیده، انگار تمام دنیا بر سرش آوار شده است، پدر جویای احوالش می شود و مادر پِچ پِچ کنان چیزی می گوید، پدر می نشیند و سر در میان دستانش ناپدید می شود. ما حیران و سرگردان نگاهشان می کنیم تا سرانجام صدای گرفته مادر خبر را می دهد: دایی احتمالا به شهادت رسیده ولی امیدی هم هست که هنوز زنده باشد؛ تابستان از پس تابستان گذشت و ما به کورسوی امیدی باز منتظر بودیم..]
بانو صدرالسادات خلیلی که هفت دهه از عمر وی می گذرد؛ نوه عموی شهید سامی مقام است که درباره چگونگی خبردار شدن از شهادت سرگرد در گفت و گو با ایرنا گفت: سالهای جنگ بود، همه از آبادان به سمیرم اصفهان آمده بودیم، مدتی بود که بدنبال خبری از حسین بودیم تا اینکه متوجه شدم یک سرباز ساکن خیابان بیسیم اصفهان که نامش را فراموش کرده ام از زندان دوله تو آزاد شده و برگشته است، به هر طریقی بود او را پیدا کردم و سراغ حسین را از او گرفتم. او گفت سحرگاه شب دوم یا سومین شب احیای ماه رمضان دموکرات ها آمدند و سرگرد را به همراه چند نفر دیگر بردند و کمی بعد خبر رسید که آنها را تیرباران کرده اند.
وی ادامه داد: چند روز بعد از سنندج با ما تماس گرفتند و خبر شهادت حسین را بطور رسمی دادند. گفتند که به پادگان سنندج برویم و وسایل شهید را تحویل بگیریم اما خبری از پیکر شهید نبود. از آن سال تاکنون هیچکس از پیکر شهید خبری نداشت، در همه این مدت فرماندهان ارتش از جمله « امیر سرتیپ سیاوش جوادیان» تا سه سال پیش که در قید حیات بود بسیار پیگیری کرد و مرتب با او در تماس بودیم که شاید بتواند خبری از پیکر شهید بگیرد اما همچنان چشم انتظار ماندیم.
شهیدی که «دست بسته» راه نشان داد
ماجرای پیداشدن پیکر شهید سامی مقام پس از ۴۴ سال فراق نیز شنیدنی است. گویی شهید خود راه را نشان داده و پیگیری های یک مستندساز او را به محل تفحص می کشاند.
فرود پاکنیا فیلمساز، کارگردان و تهیه کننده مستند «سرود غمگین دولهتو» وقتی برای تهیه بخش نخست مستند خود به منطقه سردشت می رود آنجا در میان خاطره گویی اسرای زندان دوله تو، نام شهید سامی مقام را زیاد می شنود. تشابه این نام با دکتر دندانپزشک وی در تهران (پسر شهید) وی را به فکر فرو می برد. آری؛ و اینگونه قاب عکس پدر که بر روی دیوار مطب پسرش نقش بسته، آغاز رمزگشایی از این راز ۴۴ ساله است.
این مستندساز لحظه نزدیک شدن به محل دقیق شهادت شهید سامی مقام را اینگونه روایت می کند: برای ساخت ادامه مستند در کردستان با افرادی که در دولهتو زندانی بودند، صحبت میکردیم، با همراهی پسر شهید سامی مقام که در این سفر با ما بود و بر اساس شنیده ها مسیر عبور اسرا در آن سال را حدس زدیم و از راهی که شهید سامیمقام عبور داده شده بود تا روستای گورهشیر که روستایی نزدیک مرز عراق است پیش رفتیم، کمی جلوتر چند پیرمرد نشسته بودند و ماجرا را برایشان تعریف کردیم، یکی از افراد محلی گفت، من آن سالها را به یاد دارم و دیدم که سه نفر را اینجا تیرباران کردند و جنازهها را گذاشتند و رفتند و ما آنها را در این محل خاکسپاری کردیم.
پاک نیا ادامه می دهد: جالب آنکه نقل این خاطرات با عملیات تیم تفحص شهدا در همان اطراف تقارن پیدا کرده بود. آنها پیکر ۱۷ شهید را در گودالی پیدا کرده بودند که خودشان اسم آنرا «درهی اعدام» گذاشته بودند.ما هم مکانی که یکی از ساکنان محلی به عنوان جایی که این شهدا خاک شده بودند را نشانمان داد به سردار باقرزاده (مسوول کمیته تفحص شهدا) اعلام کردیم. بعد از اینکه از کردستان برگشتیم آقای دکتر ( پسر شهید) تست DNA داد، چند ماه طول کشید تا پاسخ آزمایش آماده شود تا اینکه چندی پیش سردار باقرزاده تماس گرفت و خبر داد که: پیکر شهید را پیدا کردیم؛ در جیب لباس شهید یک کارت شناسایی است که اسم او «حسین سامیمقام، فرزند عباس» بطور کامل پیدا و خواناست.
سرگرد؛ یک انسان به تمام معنا بود
از اقوام شهید سامی مقام کمتر کسی در قید حیات است؛ عمه سالخورده او دچار فراموشی است اگرچه انس عجیبی با قاب عکس شهید دارد و در این چند روز با چشمانی اشکبار زیر لب با او زمزمه ها دارد. انگار در ناخودآگاهش می داند که پیکر حسین پیدا شده و قرار است همین روزها به سمیرم بیاید.
خانم خلیلی که با عمه شهید زندگی می کند در سالهای ابتدای ازدواج شهید سامی مقام، بخاطر شکستگی پا و درمان آن سه سال در کنار خانواده شهید روزگار می گذراند. او در پاسخ به این پرسش که شهید سامی مقام را چطور توصیف می کنید، گفت: حسین یک انسان به تمام معنا، جوانمرد، نوع دوست و وطن پرست بود، خودمانی و خاکی بود و هرگز به کسی فخر نفروخت، وقتی به سمیرم می آمد هیچگاه لباس ارتش نمی پوشید زیرا آن را به منزله خودنمایی می دانست، همه دغدغه و هم و غمش مردم بودند.
کمیته جستوجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح بتازگی از پیدا شدن پیکر شهید «حسین سامیمقام» اهل سمیرم اصفهان در منطقه سردشت پس از ۴۴ سال در حالی که دست و پای او را بسته اند خبر داده است.
آری؛ باورش سخت است اما او که سر آمدن نداشت آمد، ۴۴ سال پس از آنکه با دست های بسته و بال هایی آکنده از زخم گلوله به سوی معبود پر کشیده بود.
حسین سامی مقام فرزند عباس متولد ۹ خرداد ۱۳۱۵ بود، سالهای اولیه زندگی را گاه در سمیرم و گاه در آبادان (بدلیل شغل پدر در شرکت نفت) گذراند. پس از فوت پدر و ازدواج مادرش از پنج سالگی به بعد همراه سه برادرش نزد خانواده عموی خود در آبادان زندگی کرد.
پس از اخذ مدرک دیپلم تجربی وارد دانشکده افسری شد و در ۲۲ سالگی به استخدام ارتش درآمد. دورههای تفنگداری دریایی و رزم آبی_خاکی را در انگلیس گذراند و در نیروی دریایی خدمت کرد، اما بعد از مدتی به دلایل مبهم بارها توسط ساواک احضار شد.
او در سال ۱۳۴۲ و در سن ۲۷ سالگی ازدواج و صاحب یک دختر و ۲ پسر شد و به دلیل شغل نظامی در شیراز، خارک، تبریز و سنندج زندگی کرد.
حسین سامی مقام بعد از انقلاب اسلامی در مبارزه با گروهکهای منافق فعال بود. او در ابتدای پیروزی انقلاب به علت فداکاری در نبرد با منافقان، به کسب ۶ ماه ارشدیت ارتش مفتخر شد. در دفاع مقدس نیز به عنوان کادر نزاجا به همراه لشگر ۲۸ کردستان در جبهه حضور یافت.
شناخت تاکتیک های دشمن، توانایی ذهنی بسیار بالا، آمادگی بالای بدنی و سوابق متعدد او در مبارزه با رژیم منحوس پهلوی از جمله ویژگی های شهید سامی مقام از زبان فرماندهان و همرزمانش است.
پس از آنکه پیکر شهید حسین سامی مقام همچنان مفقود بود با درخواست عموی شهید و مشارکت بنیاد شهید شهرستان سمیرم در گلستان شهدای این شهر، سنگ قبری برایش نصب شده است که حالا پس از سالها در آن خاکسپاری و به این ترتیب به عنوان مزار ابدی اش لاله گون می شود.
به گزارش ایرنا، مراسم تشییع پیکر شهید سامیمقام همراه با صبحگاه مشترک نیروهای مسلح استان امروز شنبه ۱۳ مرداد در مرکز آموزش توپخانه نزاجا اصفهان برگزار میشود.
همچنین بر اساس برنامه ریزی ها مراسم استقبال خودرویی از پیکر این شهید ساعت ۱۸ امروز از مقابل پلیس راه (ورودی بخش وردشت) و مراسم شبی با شهید نیز شامگاه شنبه در حسینیه انقلاب سمیرم برگزار میشود.
مراسم تشییع و خاکسپاری پیکر شهید فردا یکشنبه ۱۴ مرداد ساعت ۷:۳۰ صبح از مقابل بنیاد شهید شهرستان سمیرم به سمت گلزار شهدا و امامزاده ابراهیم (ع) خواهد بود.
به گفته مسوولان، تاکنون بیش از ۴۷ هزار شهید پیدا شده که ۱۳ هزار نفر از آنان را شهدای مفقود تشکیل می دهند و پیکرهای بیشتر آن ها در گلزارهای شهدا، امامزادگان، دانشگاه ها، پادگان ها و مراکز اداری و صنعتی خاکسپاری شده است.
بر اساس گزارش کمیته جستوجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح، هنوز وضعیت ۲ هزار و ۲۰۰ شهید مشخص نشده و تا زمانی که تکلیف این شهدا روشن نشود، ماموریت این کمیته ادامه دارد.
استان اصفهان ۲۴ هزار شهید تقدیم نظام و انقلاب اسلامی کرده است.