به گزارش خبرنگار ایرنا، نهضت مشروطه که قیام ملت ایران علیه استبداد سلطنتی بود به حکومت قانون معنی شده است و مشروطه رژیم سیاسی است که در مقابل حکومت استبدادی قرار دارد.
فرمان مشروطیت و دستور تشکیل مجلسی مرکب از تمام طبقات در ۱۳ مرداد ۱۲۸۵ خورشیدی به دست مظفرالدینشاه قاجار امضا و یک روز بعد در تاریخ ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ فرمان مشروطیت صادر شد.
هدف اصلی نهضت مشروطه، تبدیل قدرت سیاسی خودکامه به قدرت مقید به قانون بود.
تبدیل قدرت سیاسی به قدرت مقید به قانون، هدف اصلی نهضت مشروطه ایران بود.واژه مشروطه در نیمههای دوره سلطنت ناصرالدینشاه قاجار در ایران بهکار گرفته شد و سیدمحمد طباطبایی ۱۲ سال پیش از امضای فرمان مشروطیت به دست مظفرالدینشاه، از مشروطیت و مجلس شورای ملی سخن گفت حتی برخی از رهبران نهضت مشروطه مانند طباطبایی به عقاید ضد سلطنتی و جمهوریخواهانه مشهور بودند اما با درک اوضاع اجتماعی روز، عامدانه از طرح جمهوریخواهی پرهیز میکردند.
هدف اصلی نهضت مشروطه ایران تبدیل قدرت سیاسی خودکامه به قدرت مقید به قانون بود و نهادهای برآمده از جنبش مشروطه یعنی قانون اساسی و مجلس شورای ملی نیز چنین وظیفهای بر عهده داشتند.
امام خمینی(ره) نیز با مهم دانستن نقش علما، روشنفکران، توده مردم و عملکرد مثبت یا منفی هر یک از آنها در موفقیت یا شکست نهضت مشروطه، نفوذ اندیشهها و افکار غربی و استبدادی، تضعیف روند اسلامی، بروز تفرقه میان رهبران نهضت و دخالت بیگانگان را از عوامل شکست و انحراف این نهضت دانستند.
خبرنگار ایرنا به مناسبت سالروز صدور فرمان مشروطیت و برای آگاهی و اطلاع رسانی هرچه بیشتر در خصوص نقش زنجان در دوران مشروطیت با حسن رستمی، دانش آموخته دکتری تاریخ ایران بعد از اسلام، پژوهشگر دوره قاجار و پهلوی و مولف کتاب مشروطیت در زنجان گفت و گو کرده است.
ایرنا: در خصوص مشروطیت و علل بروز و ظهور آن در ایران توضیح دهید؟
مشروطیت نقطه عزیمت نظام سیاسی جدید و یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ ایران به شمار می رود که ابعاد و زوایای مختلف آن در حوزه هایی چون جامعه شناسی، سیاست و تاریخ در قالب مفاهیم و کاربست های مربوطه مورد توجه و بررسی قرار گرفته است.
این تاملات در مقاطع مختلف تاریخی با توجه به نیازها و آبشخورهای فکری جامعه با دیدگاه های لیبرالیستی، مارکسیستی، ناسیونالیستی و اسلام گرایانه سامان یافته است.
بینش ها و روش ها با محوریت شهرهای مهمی چون تهران، تبریز، رشت، اصفهان و نقش و تاثیر بازیگران و عناصر سیاسی، فکری مشروطه خواه و یا ضد مشروطه مشهور صورت گرفته که بر این اساس مشروطیت در برخی ایالات و ولایات کشور موضوعی حاشیه ای و نه چندان مهم قلمداد و یا به روایت کلی درباره آن اکتفا شده است.
به نظر می رسد فهم نسبتا دقیق از انقلاب مشروطیت و ابعاد و زوایای آن وقتی حاصل می شود که رویدادهای مشروطه در ایالات و ولایات کمتر پرداخته شده در قیاس با این مراکز مورد بررسی قرار گیرد چون بدون توجه به رخدادهای دیگر ایالات و ولایات نمی توان به فهم و درک درستی دست یافت.
ایرنا: زنجان در نهضت مشروطه چه نقشی ایفا کرد؟
منطقه خمسه به مرکزیت زنجان از جمله ولایاتی است که به رغم ایفای نقش مهمی در انقلاب مشروطیت چه در مخالفت و چه در همراهی با آن در مطالعات مشروطه پژوهی مورد غفلت واقع شده است.
خمسه در دوره ایلخانان با تاسیس شهر جدید سلطانیه و پایتختی آن اهمیت ویژه ای یافته بود که در ادوار بعد موقعیت سیاسی خود را تا حدود زیادی از دست داد.
در دوره قاجاریه تبدیل سلطانیه به لشکرگاه، انتخاب آذربایجان به عنوان ایالت ولیعهد نشین و قرار گرفتن زنجان در میانه دارالخلافه تهران و دارالسلطنه تبریز و وجود ایلات و عشایر قدرتمند از عوامل مهم در بحث موقعیت ژئوپلتیکی منطقه خمسه بود.
در این دوره کانون توجه دولتمردان قاجاریه این بار نه سلطانیه، بلکه شهر زنجان بود، اقدامات کارگزاران قاجاری در احداث بناهایی چون بازار، مسجد جامع و بنای دارالحکومه موجب رونق شهر شد و این پیشرفت با برگزیده شدن شاهزادگان و درباریان متنفذ به حکمرانی منطقه ادامه یافت.
در عصر مشروطه که از گشایش مجلس اول شورای ملی تا بسته شدن مجلس دوم به سبب اولتیماتوم روس ها را شامل می شود، تضاد دولت و ملت در منطقه خمسه نمایان بود.
اشرافیت نظامی در قالب خوانین ایلات و روستاها، اشرافیت اداری با حکام و دستگاه دیوان سالاری و فقیهان قدرتمند در قامت علمای طراز اول، فرا دستان جامعه را تشکیل می دادند.
روستای کرسف در شهرستان خدابنده زنجان به عنوان محل زندگی "جهانشاه امیرافشار"، یکی از کانونهای رخدادهای مشروطیت خمسه به شمار میآمد.ایلات در این عصر، اساس قدرت دولت بوده و سران ایل روابط درهم تنیده ای با قاجارها داشتند.
حکام ولایت خمسه نیز از میان شاهزادگان، درباریان و بزرگان منطقه برگزیده می شدند که برای موفقیت در ماموریت دولتی سعی در برقراری ارتباط و حفظ توازن با همه جناحهای موثر این دوره را داشتند.
در این بین علمای خاندانهای مهم که از عصر صفوی در خمسه بودند، به همراه سایر علمای صاحب نفوذ که بر اثر سیاستهای دولت قاجاریه وارد زنجان شدند، روابط پیوسته و درهم تنیده ای با دربار قاجاریه از طریق ازدواج، تبعیت و اجرای فرامین برقرار ساختند.
مقابل این طبقه، مردمان ایلی، روستایی و شهری طبقه فرودستان را تشکیل می دادند. "روستائیان" با نام "رعیت" که در معنای اصطلاحی فرمانبردار نامیده می شدند، مهمترین گروه مولد ثروت با بالاترین درصد جمعیتی در خمسه به شمار می آمدند.
" ایلات " نیز زیر لفافه نظام پدرسالاری و روابط خونی تحت قیادت سران ایل قرار گرفتند که کسب و حفظ قدرت سیاسی در امتداد همان عصبیت های قبیله ای انجام می گرفت.
در این راستا خوانین بزرگ، ایلات دیگر را تحت سلطه خویش قرار داده، قدرت مهمی را به دست آوردند، روستای "کرسف" محل زندگی جهانشاه خان امیرافشار (امروزه شهرکی است در نزدیکی قیدار مرکز شهرستان خدابنده) به عنوان یکی از کانونهای رخدادهای مشروطیت خمسه، از جمله مراکز مهم ایلات منطقه به شمار می آمد.
شهرنشینان و گروههای مولد شهری نیز از دیگر گروه های فرودست خمسه بودند؛ شهر "زنجان" مهمترین و اصلیترین مرکز رویدادهای این دوره تحت رهبری عناصر مهم و فعالیتهای این گروهها قرار گرفت که در قالب اصناف مختلفی چون "تجار" (قدرتمندترین گروه شهری خمسه)، "مالدار" (پیشه وران و دکانداران) و "مزدوران شهری" (ماموران نظامی و زورگیران) به فعالیت پرداختند.
طبقه بالای شهر زنجان که رخدادهای این دوره با هدایت و محوریت ایشان انجام گرفت، از خاندانهای مهم شهری و ایلی تشکیل یافته بود.
قدیمیترین این خاندانها از گروه های علما سادات "موسوی" و " میرزایی " با اقامت در منطقه از اوایل عصر صفوی و دارا بودن چندین محکمه، مسجد و روستاهای آباد، حضوری فعال در عرصه سیاست و اجتماع داشتند.
خاندان "شیخ الاسلام" به همراه خاندان "امام جمعه" در زمره خاندانهای صاحب نفوذ، در میان گروه های صاحب نفوذ علما بودند.
علاوه بر این، خوانین خاندان های "ذوالفقاری" (با خاستگاه نیمه شهری) و "مظفری" (با خاستگاه شهری) که در مقاطع مختلف عصر قاجار ریاست قشون خمسه را بر عهده داشتند و صاحب اراضی متعددی در منطقه بودند، سهم مهمی در تحولات این دوره بر عهده داشتند و هر یک به فراخور اهداف اقتصادی و سیاسی، تاثیر مهمی بر حوادث این دوره گذاشتند.
با ظهور مظاهر تجدد در قالب کتاب، روزنامه و مدرسه، اغلب این خاندانها کنشهای متضادی در این باره کردند.
مدارس نوین که به همت رشدیه در تهران و تبریز دایر و سپس به همت انجمن معارف گسترش یافت، اندکی بعد توسط برخی از نواندیشان و سپس حاکم منطقه میرزا مهدی وزیرهمایون با نام های «کمالیه»، «ملی» و «همایونی» در زنجان تأسیس شد.
این مدارس علاوه بر طبقه بالای جامعه، خانواده های بی بضاعت طبقه پایین را تحت پوشش قرار داد و امر تعلیم و تربیت به رغم مخالفت جناح قدرتمند سنتگرا به پیش رفت.
وضعیت کتاب و روزنامه نیز جز این نبود، روزنامه های داخل و خارج از کشور با وجود نمایندگی در زنجان و توزیع آن در میان گروه های مختلف با مخالفت و نارضایتی سنتگرایان مواجه شد، بالأخص علمای تجددگرای منطقه به جهت کسوت خویش بیشتر در فشار و اختناق قرار گرفتند.
ایرنا: علمای زنجان در دوران مشروطیت چه عکس العملی نسبت به آن داشتند؟
در آستانه مشروطیت علمای زنجان با خاستگاه شهری و روستایی در مقابل یکدیگر قرار داشتند. "میرزاابوالمکارم موسوی" بزرگ خاندان میرزایی مهمترین روحانی با خاستگاه شهری، محکمه اش از مهمترین محاکم منطقه و محل رجوع طبقات و گروه های شهری شد.
برادر دیگرش "میرزا ابوطالب" از علمای مهم طرفدار شاه در تهران به شمار می آمد. "محمد مجتهد" بزرگ خاندان موسوی به مانند عموزادگانش (خاندان میرزایی) با داشتن محکمه شرعی و مسجد، نفوذ و جایگاه میرزایی ها را در منطقه داشتند و "ضیاءالدین نایب الصدر" از فرزندان شیخ الاسلام خمسه در کنار اعلمیت، به سبب تمکن مالی در زمره علمای صاحب نفوذ به شمار می آمد و برخلاف خاندان میرزایی در میانه رقابتهای علما قرار داشت.
در این برهه "میرزا ابوالفضایل" امام جمعه زنجان به دلیل مسائل مالی و رقابت بر سر موقوفات مسجد جامع با دیگر علمای شهری، حمایت و پشتیبانی ملاقربانعلی رقیب ایشان را به خود جلب کرد.
در سوی دیگر "ملاقربانعلی ارقینی" مهمترین مجتهد خمسه با خاستگاه روستایی به سبب ویژگی های شخصیتی در مرکز توجهات مردم و دولت قرار داشت.
دیگر روحانی مهم این دوره " شیخ ابراهیم زنجانی" اهل روستای سرخه دیزج با وجود خاستگاه روستایی به جهت تفکرات روشنفکرانه و رفت و آمد با گروه های تجددگرا در جبهه مقابل ملا قربانعلی قرار گرفته بود.
عناصر دیگر با مشاغل دیوانی و سپاهیگری در رویدادهای این دوران حمایت هر یک از ۲ گروه رقیب را بر عهده داشتند.
"میرزا علی اصغر مشیرالممالک" به رغم فعالیتهای تجددخواهانه، حمایت هیچیک از گروه های سیاسی را بر عهده نگرفت، اما " امجدلشکر " به جبهه حامیان ملاقربانعلی پیوست.
گروه های خوانین در این دوره غالبا درصدر تحولات قرار داشتند. "ذوالفقار خان اسعدالدوله" و فرزندش "حسینقلی خان منیع الدوله" و "علیقلی خان مظفرالدوله" بیشتر در جهت اهداف اقتصادی، مشی سیاسی و اعتقاد قلبی در جبهه مخالفان مشروطه به ریاست ملاقربانعلی قرار گرفتند.
در این میان "جهانشاه خان امیرافشار" با توجه به اوضاع سیاسی کشور و شدت و ضعف هریک از جناحهای متعارض در ایالتهای مهم، حمایت و یا طرفیت با گروه های رقیب را در پیش گرفته بود.
تحولات مشروطیت در منطقه خمسه با هدایت و حمایت این عناصر مهم رقم خورد و طبقات و گروه های مختلف تحت نظارت و سرپرستی هر یک از عناصر قدرت به فعالیت پرداختند.
ایرنا: با آغاز مشروطه خواهی منطقه خمسه (زنجان) در چه وضعیتی قرار گرفت؟
با آغاز جنبش مشروطه خواهی منطقه خمسه تحت تاثیر این رویداد قرار گرفت. در این راستا بزرگان منطقه در ارتباط و همکاری با رهبران و مخالفان مشروطه بودند.
ملا قربانعلی هدایت گروه مخالفان مشروطه را بر عهده داشت و در همان روزهای آغازین برخلاف تصور رایج، هماهنگ و همکار با شیخ فضل الله نوری در تهران شد.
او به مانند شیخ فضل الله نوری و میرزا حسن مجتهد تبریزی بر رفتار و عملکرد گروه های مختلف اجتماعی تاثیر گذاشت.
در گروه نخست روحانیون، وعاظ و برخی خوانین بودند. دوم همراهان و اطرافیان در قالب لوطی ها و گردنکشان که روابط مستحکمی با مناطق و گروه های خاصی از شهر چون اصناف، زورخانه ها و شماری از علما داشتند و سومین گروه، مردمان عادی که در لایه های پایین و فقیرتر شهر با مشاغلی چون رنگرزی، باربری، فرش بافی، دست فروشی، دلاکی و کارگری تحت تأثیرش قرار گرفتند.
ایرنا: عشایر و روستاییان در مشروطیت چه نقشی داشتند؟
مردمان ایلات، عشایر و روستائیان به عنوان گروه چهارم در مشروطیت نقش چندانی نداشتند، اما در منطقه خمسه با حمایت و جانبداری از ملا قربانعلی، تاثیر مهمی در روند حوادث گذاشتند.
ایلات، عشایر و روستاییان در مشروطیت نقش پررنگی نداشتند اما در منطقه خمسه با حمایت از ملاقربانعلی، تاثیر مهمی در روند حوادث گذاشتند.در جبهه مقابل با ضرورت گشایش انجمن ولایتی جهت برگزاری انتخابات مجلس شورای ملی، میرزاابوالمکارم به ریاست انجمن ولایتی زنجان برگزیده شد و رهبری مشروطه خواهان زنجانی را بر عهده گرفت؛ عمده حامیان او طبقات متوسط شهری در قالب تجار، روشنفکران و مشروطه خواهان، علمای تجددگرا و علمای رقیب جبهه مخالف بودند.
بزرگانی چون میرزا عبدالرحیم، نظام العلما، شیخ ابراهیم زنجانی و سیدمحمد مجتهد را می توان برشمرد.
در ادامه حوادث مشروطه زنجان و تقابل این ۲ گروه، سعدالسلطنه حاکم مشروطه خواه به دست حامیان ملا قربانعلی کشته شد، تجار مشروطه طلب مورد حمله قرار گرفتند و بازار زنجان به تعطیلی انجامید و انجمن ولایتی چندین بار بسته شد.
دامنه رقابت ها بر انتخاب نمایندگان اعزامی خمسه به مجلس شورای ملی نیز گسترش یافت که به رغم پاره ای مقاومت ها از سوی جناح حاکمه، به سود مشروطه طلبان پایان پذیرفت.
منازعه های مشروطه خواهی در خمسه علاوه بر صحن علنی مجلس، به روزنامه های یومیه نیز گسترش یافت به گونه ای که این روزنامه ها اخبار، مقالات و نامه های ارسالی هر ۲ جناح را به چاپ می رساندند.
در این میان برخی عناصر قدرت در منطقه فعالیت های متعارض و یا انفعالی در پیش گرفته بودند.
آنچه مشخص است، فراز و فرود فعالیت ها، کامیابی و ناکامی های هر ۲ جناح پیوند وثیقی با تحولات مشروطه در کانونهای مهم تهران و تبریز داشت به گونه ای که تا دوره استبداد صغیر با وجود ضعف رهبری جناح مشروطیت و برتری عده و جانبداری اغلب عناصر پرنفوذ از مخالفان؛ به دلیل حمایت های نمایندگان مجلس شورای ملی و پایداری و ممارست برخی از عناصر مشروطه خواه زنجان، این گروه در انتخابات نمایندگان مجلس شورای ملی و ریاست بر انجمنِ مورد تائید دولت و مجلس به موفقیت رسید، اما پس از به توپ بسته شدن مجلس شورای ملی و چیرگی مخالفان مشروطه در ایالات مهم، جناح مخالفان که دست بالایی در نفوذ میان طبقات مختلف و بسیج نیرو داشت، مشروطه طلبان را به حاشیه راند و مضمحل کرد.
در ادامه تحولات با آغاز حمله ها و برتری مجاهدان از اواخر سال ۱۳۲۶ هجری قمری به تدریج مشروطه طلبان زنجانی به فعالیت دوباره پرداختند.
در این برهه به رغم سستی و موقعیت سنجی برخی از بزرگان که در انتظار برتری قطعی هر یک از ۲ جناحِ تهران و تبریز بودند، با ترغیب رهبران مشروطه و اعزام مجاهدان به زنجان، انجمن ولایتی دوباره گشوده شد.
با وجود تلاشهای مجاهدانی چون عظیم زاده، میرزا علی اکبر خان و میرزا عبدالله زنجانی، به جهت ضعف و انفعال مشروطه طلبان زنجانی، تسخیر زنجان توسط قوای دولتی ضرورت یافت.
عناصر پرنفوذ پس از فتح زنجان به دلیل پیوندهای سببی و نسبی با مخالفان مشروطیت، حمایت ایشان را وجه همت خویش قرار دادند.
ضعف مشروطه و مشروطه خواهان با تبعیض در مجازات عاملان اغتشاشات که صرفا طبقات فرودست را شامل می شد، دنبال شد که در ادامه ناکامی در اعزام نماینده به مجلس دوم شورای ملی، فتنه داراب میرزا و ناامنی ایل اصانلو در زنجان، طبقات مختلف را نسبت به مشروطیت ناامید ساخت.
ایرنا: چرا مشروطیت در زنجان همانند ایلات تهران و تبریز قوام نیافت؟
با مرگ علمای پرنفوذی چون ملاقربانعلی و میرزا ابوالمکارم که رخدادهای مشروطیت عمدتا با محوریت این ۲ مجتهد پرنفوذ انجام می شد و حوادث پس از اولتیماتوم روس ها که با حضور قوای خارجی در منطقه و قحطی های گسترده همراه شد، مشروطه گرایی و مشروطه خواهی به فراموشی سپرده شد.
همچنین امیرافشار مهمترین خان منطقه خمسه که به جهت توافق با روس ها حاکم زنجان شد، دست بالایی در حوادث این دوران تا برآمدن رضاشاه داشت و در عمل اندک تلاشها و آرمانهای مشروطه خواهی آغازین را از میان برد.
با ضعف دولت های مشروطه و فقدان مجلس شورای ملی در بیشتر این سال ها، اندک یارای مقاومتی در مقابل او و دیگر گروه های پرنفوذ مخالف مشروطه میسر نبود به گونه ای که شخصیت مشروطه خواهی چون شیخ ابراهیم زنجانی با اعمال نفوذ و مساعدتهای امیرافشار به مجلس چهارم شورای ملی راه یافت.