تهران- ایرنا- کارشناسان تعلیم و تربیت می‌گویند رویکرد سنتی، بسته و تمرکزگرای آموزش‌وپرورش سبب شده، آموزش حقوق مدنی یک غایب بزرگ در نظام آموزشی کشور محسوب شود؛ در حالی‌ که با تغییر رویکردها به سمت مشارکت محوری، خلاقیت‌محوری و بازنگری در محتوای درسی، می‌توان شهروندانی فعال و پویا برای آینده پرورش داد.

یکی از مسایل و چالش‌هایی که در حوزه تعلیم و تربیت با آن مواجه هستیم، کم‌رنگ شدن آموزش مدنی و یا به اصطلاح تربیت مدنی در دانش‌آموزان است. اگرچه آموزش و پرورش در این زمینه گام‌هایی برداشته است و در قالب برخی دروس مانند درس مطالعات اجتماعی در متوسطه اول و یا در درس جامعه‌شناسی در متوسطه دوم تلاش کرده به این موضوع بیشتر توجه نماید و دانش‌آموزان را با مفاهیمی مانند حقوق، تکلیف و شهروندی آشنا کند و یا از طریق راه اندازی شوراهای دانش‌آموزی ارتباط دانش‌آموزان با معلمان و مدیران را بیشتر کند و حق مطالبه‌گری را در آنها افزایش دهد، اما با این حال نه محتواها، کاربردی هستند و نه شوراها در معنای واقعی برگزار می‌شوند.

بیشتر شوراها به صورت صرفا شکلی و در قالب چند عکس و یا فیلم برگزار می‌شوند و محتوای درسی دانش‌آموزان هم با هدف ارزشیابی درسی و بدون فهم درست مطالب، بدون خلاقیت و نوآوری در تدریس و یا مشارکت دانش آموزان صورت می‌گیرد. در حالی که منظور از آموزش شهروندی رشد و پرورش ظرفیت‌های افراد برای مشارکت، تصمیم‌گیری و عمل آگاهانه و مسئولانه در زندگی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است. در این مسیر فقط پرداختن به این موضوعات در قالب مباحث درسی، راهگشای آموزش شهروندی مسئولیت پذیر، مشارکت جو و فعال نیست و لازم است، اقدامات و آموزش‌های اساسی‌تری صورت بگیرد.

چنانکه مرحوم «عماد افروغ» جامعه‌شناس در گفت و گویی با ایرنا پیرامون شرکت داش‌آموزان در اعتراضات ۱۴۰۱ گفته بود، دانش آموزان برای بیان صریح خواسته مدنی خود در مدارس با توجه به اهمیت جامعه‌پذیری سیاسی آموزش ندیده‌اند و به عبارت درست‌تر به آنها یاد نداده‌ایم که چگونه در سنین بالاتر مطالبه بر حق خود را بروز دهند. در حالی‌ که باید در سنین دانش‌آموزی به آنها یاد می‌دادیم و یاد دهیم که چه حقوقی دارند.
وی همچنین عنوان کرده بود: آموزش حقوق دانش‌آموزان فقط معطوف به امور متعارف در مدرسه مانند شورای دانش آموزی و انتخاب نماینده کلاس نیست، بلکه باید به مثابه یک شهروند پرورش یابند و با حقوق شهروندی خود آشنا شوند.

مروری بر تجارب موفق برخی کشورها نیز نشان می‌دهد آنها این موضوع را به صورت جدی‌ دنبال کرده و صرفا در قالب ارائه برخی مطالب درسی به آن اکتفا نشده است.

مروری بر تجارب موفق فرانسه و ژاپن در زمینه تربیت مدنی دانش آموزان
در بسیاری از کشورهای جهان از جمله‌ ژاپن، اتحادیه اروپا و آمریکا، آموزش حقوق اولیه و مدنی به دانش‌آموزان در کنار دروس مرتبط سطوح مختلف ارائه می‌شودطبق گزارش‌های منتشره مواد درسی تربیت مدنی در دوره‌های ابتدایی و متوسطه فرانسه اجباری است. در دوره متوسطه آموزش مدنی با تاریخ و جغرافیا مرتبط است و شروع یادگیری با حقوق بشر و مسئولیت پذیری است و موضوعات درسی تربیت مدنی، حقوق و آموزش اجتماعی در دوره متوسطه تدریس می‌شود.

در این دوره علاوه بر کلاس‌های درس تربیت مدنی، کلاس‌های آموزش شهروندی و بهداشت هر دو هفته یک بار در مدرسه برگزار می‌شود و هدف اصلی این درس قادر ساختن دانش آموزان به بحث و گفت‌وگو درباره مسایل مورد علاقه آنهاست. در ژاپن نیز آموزش مدنی اجباری است و از برنامه درسی رسمی است. تربیت مدنی در دوره ابتدایی با موضوعات درس تجربیات زندگی و مطالعات اجتماعی و در دوره متوسطه با موضوعات درس مطالعات اجتماعی، تاریخ، جغرافیا و تربیت مدنی پوشش داده می‌شود.

همچنین فعالیت‌هایی در برنامه درسی دوره ابتدایی و متوسطه وجود دارد. این فعالیت‌ها با تاکید بر داوطلبانه بودن، شامل فعالیت‌های زیست محیطی در مدرسه و جامعه محلی، شوراهای دانش‌آموزی و رویدادهای کل مدرسه است. موضوعات مرتبط با آموزش شهروندی از برنامه درسی انعطافی است و کمتر به کتاب درس تاکید شده است. اغلب گفت و گوها و فعالیت‌هایی که در داخل و خارج از مدرسه صورت می‌گیرد، شامل مضامینی مانند درک و تفاهم بین‌المللی، رفاه اجتماعی، محیط زیست و سیستم اطلاع‌رسانی است. در انگلیس، آمریکا و کشورهای عضو اتحادیه اروپا نیز آموزش حقوق اولیه و مدنی به دانش آموزان در کنار دروس مرتبط سطوح مختلف ارائه می‌شود.

توجه به تجارب موفق در خصوص تربیت مدنی و لزوم پرداختن به رویکردهای مختلف سبب شد، پژوهشگر ایرنا با «محمد داوری» عضو شورای مرکزی و سخنگوی سازمان معلمان و «فرنوش اعلامی» کارشناس علوم تربیتی به گفت و گو بنشیند که که مشروح آن را در ذیل می‌خوانید:

از رویکرد سنتی آموزش و پرورش تا مغفول ماندن آموزش مدنی در مدارس

داوری در خصوص دلایل کم‌رنگ شدن آموزش مدنی و مشارکت سیاسی در دانش‌آموزان می‌گوید: یکی از چالش‌ها، چالش فرهنگی، انتظارات اولیا و همچنین بحث کارکردی و تخصصی آموزش و پرورش همین است. کودکان ونوجوانان که مهمترین سرمایه‌های کشور هستند از دوره پیش دبستانی تا دیپلم، ۱۳ سال در این نظام مشغول به تحصیل هستند. اتفاقا یکی از خلاهای بزرگ، بحث آموزش زندگی محور است. آموزش زندگی محور، متمرکز بر مهارت‌های زندگی برای سالم ماندن و توانمندشدن برای زندگی فردی و جمعی است. در ذیل این امر مهارت‌های اجتماعی قرار دارد و در ذیل توانمندی اجتماعی، بحث توانمندی‌های مدنی قرار دارد که هم از نظر نگرشی و هم از نظر روشی و هم از نظر رفتاری باید در این ۱۲ یا ۱۳ سال به کودکان و نوجوانان آموزش داده شود تا تبدیل به شهروندان سالم و شهروندان توانمند در بعد اجتماعی شوند.

وی می‌افزاید: چون نهاد سیاسی در اصل یک نهاد اجتماعی محسوب می‌شود، یعنی کنش سیاسی یک کنش معطوف به زیست اجتماعی در قالب شهروند است. نمی‌توان وقتی فرد به ۱۸ سالگی و سن رای دهی رسید، این آموزش‌ها را تازه شروع کرد، بلکه تا ۱۸ سال باید این آموزش‌ها را گرفته باشد. به همین دلیل درس‌هایی که زیر مجموعه علوم انسانی هستند، معطوف به همین توانمندی رفتاری و نگرشی است.

داوری ادامه می‌دهد: در تربیت اجتماعی و سیاسی ما هم نیازمند محتوای اجتماعی و سیاسی هستیم و هم نیازمند برنامه‌ریزی سیاسی- اجتماعی و هم نیازمند یک فضای پویای سیاسی اجتماعی به ویزه در متوسطه دوم هستیم تا دانش‌آموزان در آستانه سن رای دهی توانمندی لازم را کسب کنند. اما نه تنها در این زمینه برنامه‌ای نیست، بلکه در این خصوص مجوز داده نشده است.

حتی اگر معلمان و دانش‌آموزانی که به این حوزه علاقه‌مند هستند و فعالیت ‌کنند، اگر فعالیت آنها زاویه‌ای با فعالیت‌های رسمی داشته باشند، برایشان مشکل ساز می‌شود و از فعالیت آنها ممانعت می‌شود. حتی شورای دانش آموزی که در دوره خاتمی بنیان گذاشته شد و در مدارس بسیار تشریفاتی و کلیشه‌ای برگزار می‌شود و به صورت جدی به فعالیت‌های اجتماعی و مدنی پرداخته نمی‌شود. در واقع مدنیت به عنوان یک ضرورت زندگی در دنیای جدید غایب بزرگی در برنامه‌های آموزشی، درسی و محتواهای مدارس است.

داوری: شورای دانش‌آموزی که در دوره خاتمی بنیان گذاشته شد، در مدارس بسیار تشریفاتی و کلیشه‌ای برگزار می‌شود و به صورت جدی به فعالیت‌های اجتماعی و مدنی پرداخته نمی‌شوداعلامی در این باره می‌گوید: مشارکت سیاسی کم شده است. زیرا آموزش و پرورش یک خط فکری را قبول دارد، درحالی که باید در کشور به باورهای فکری متعدد احترام گذاشته شود.
روش‌های تدریس در حوزه علوم اجتماعی و در تاریخ روش‌های سنتی است. نکته حائز اهمیت این است که ما در بحث روش تدریس، با چالش رو به رو هستیم و در این زمینه آموزگاران نادری هستند که خلاقانه در روش تدریس مناسب کار می‌کنند. این در حالی است که روش‌های تدریس باید تغییر کرده و بیشتر مبتنی بر کار تیمی و همیارانه و فن‌آوری‌های نوین باشند تا برای دانش‌آموزان جذابیت یادگیری داشته باشد.

وی می‌افزاید: فقدان مشارکت سیاسی دانش آموزان به این موضوع بازمی‌گردد که باید اعتماد ملی در اجتماع افزایش یابد. من فکر می کنم هم خانواده و هم مدرسه این بی‌اعتمادی را ایجاد کرده و انگیزه و شور و شوق را از دانش‌آموزان گرفته است. دانش‌آموزان در مدرسه خود واقعی نیستند و ترس و واهمه از این دارند که خود واقعی باشند. از طرفی هم در کنار این موارد متاسفانه مسئولیت پذیری در دانش‌آموزان به دلایل مختلف مانند شکاف نسل‌ها یا به دلیل تک فرزندی یا به دلیل تربیت خانواده کمتر شده است.

برای تربیت مدنی دانش آموزان چه کار باید کرد؟

داوری می‌گوید: مهمترین راهکار رویکردها هستند. رویکردهای مدرسه محور، پرهیز از کلیشه‌های سنتی و تعیین کلیت‌ها و سپردن جزییات به مدارس و حمایت از مدارسی که به این فعالیت‌ها می‌پردازند و اجازه دادن به خلاقیت‌های مدارس، معلمان، پرسنل مدارس و تشویق مدارسی که در این راستا فعال هستند، می‌تواند اقدام مثبت و موثری در این زمینه باشد. همچنین باید از افرادی که در این زمینه فعال هستند و همچنین برنامه‌هایی که در این راستا گذاشته می‌شود، حمایت شود.

در واقع، اگر یک رویکرد مدیریتی مدرسه محور و یک رویکرد حمایتی از خلاقیت‌ها و برنامه‌های مدرسه محور وجود داشته باشد، بسیاری از مدارس، معلمان و دانش‌آموزان، خودشان پتانسیل لازم را دارند تا مدرسه را به یک کانون زندگی تبدیل کنند. چنین مسیری این امکان را فراهم می‌سازد تا دانش آموزانی تربیت شوند که به لحاظ تربیت و رشد مدنیف بتوانند سرمایه اجتماعی و انسانی بسیار قوی برای توسعه همه جانبه و پایدار باشند.
اعلامی: درهای آموزش‌وپرورش باید باز باشد و از فعالیت‌های جدید استفاده کند. آموزش‌وپرورش باید نیازهایش را اعلام کند تا برای حل آن مسایل راه‌حل ارائه شوداعلامی نیز به راهکارهایی در این باره اشاره کرده و می‌گوید: فضای آموزش باید باز باشد. آموزش و پرورش باید در را به روی دانشگاه، وزارت‌خانه‌های بهداشت و درمان و ورزش و جوانان و همچنین سازمان گردشگری باز کند. درهای آموزش و پرورش باید باز باشد و از فعالیت‌های جدید استفاده کند. آموزش و پرورش باید نیازهایش را اعلام کند تا در جهت حل آن مسایل و مشکلات، راه حل ارائه شود. در این مسیر بایستی از دانش‌آموزان و کارآموزان برای اجرای فعالیت‌ها و کارهای روتین مدرسه کمک گرفته شود. از نقش دانشگاه در همجواری مدارس استفاده و دورهمی‌ها و نشست‌هایی میان دانش‌آموزان و دانشجویان برگزار شود.

وی ادامه می‌دهد: دانش‌آموزان باید بتوانند هدایت تحصیلی، شغلی و حرفه‌ای صحیحی داشته باشند و به صورت عملیاتی و کاربردی آنها را دریافت کنند. اگر دانش‌آموزان از دوره متوسطه به صورت جدی‌تر و کاربردی‌تر مباحث مربوط به خلاقیت و کارآفرینی را یاد بگیرند، در آینده می‌توانند بسیار موفق باشند.
نکته مهم این است که اگر آموزش و پرورش نگاه بسته‌ای داشته باشد و نتواند نسل جوان را درک کند، به طور قطع این آموزش و پرورش باز هم با چالش‌های جدی مواجه خواهد شد. ما در آموزش و پرورش نیاز به رهبرانی داریم که از نظر شخصیتی، اخلاقی و حرفه‌ای تاثیر مثبتی روی دانش‌آموزان داشته باشند.