به گزارش ایرنا، بهروز عطایی پس از روزهای دشواری که با تیم ملی والیبال داشت هدایت تیم فولاد سیرجان را بر عهده گرفت و توانست با این تیم قهرمان لیگ برتر شود. او این روزها تیمش را برای حضور در جام باشگاههای آسیا آماده میکند. همچون مصاحبههای پیشین که با مربیانی همچون محمدرضا تندروان و پیمان اکبری داشتیم نظر بهروز عطایی را در خصوص این که چرا بازیکنان جوانی که به تیم ملی تزریق میشوند نمیتوانند مهرههای تاثیرگذاری برای این تیم شوند جویا شدیم. با این مربی در خصوص مسائل مختلف والیبال ایران مثل انتخاب پیاتزا به عنوان سرمربی تیم ملی هم گفتوگو کردیم. این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
شما هم سابقه کار در تیم جوانان را دارید و هم سرمربی تیم ملی بودید. چرا در چند سال گذشته بازیکنان جوانی که به تیم ملی آمدند عملکرد خوبی در این تیم نداشتند؟
این موضوع چند دلیل میتواند داشته باشد بازیکنان جوان باید فرایند کسب تجربه را در باشگاهها طی کنند؛ اما متاسفانه باشگاههای ما نتیجهگرا هستند و مربیان به دلیل این سیاست، به بازیکنان جوان فرصت بازی نمیدهند. بالطبع این نگاه نتیجهگرایی در بین عموم مردم هم وجود دارد. اینکه فدراسیون والیبال به صورت فرمالیته تیمهای باشگاهی را مجبور به حضور یک بازیکن جوان در ترکیب ۱۴ نفره میکند هم فایدهای ندارد و باعث نمیشود باشگاهها از بازیکنان جوان استفاده کنند. ضمن اینکه بازیکنی که در رده جوانان موفق بوده دلیلی ندارد که حتما در بزرگسالان هم موفق باشد. در هر نسل نهایتا یکی دو بازیکن نخبه حضور دارند که میتوانند شانس بازی در تیم ملی را پیدا کنند.
در تیم زیر ۱۷ سال ایتالیا که به تازگی قهرمان دنیا شد بازیکنانی مثل زلاتانوف بودند که در سری آ ایتالیا بازی میکنند اما بازیکنان ما در این رده که پنجم دنیا شدند عضو هیچ باشگاهی نیستند. باید چه کاری انجام داد تا تیمهای باشگاهی والیبال ایران به بازیکنان جوان بها بدهند؟
نمیتوان باشگاهها را مجبور کرد که از بازیکنان جوان استفاده کنند. در رده پایه معتقدم در بحص کارشناسی نکتهگویی میکنیم و بحرانها را عنوان نمی کنیم. این کار نیازمند فرهنگسازی است در غیر این صورت کاری از پیش نمیبریم.
اینکه برخی اعتقاد دارند باید از کشورهای صاحب والیبال الگوبرداری کنیم و همچون آنها بازیکنان از ردههای پایه به تیم ملی اضافه شوند را چقدر قبول دارید؟
در این خصوص ما بیبرنامه هستیم. دنبال الگو میگردیم تا از آن کپیبرداری کنیم؛ اما مگر آمریکا که یکی از قدرتهای والیبال دنیا است تیم جوانان قدرتمندی دارد؟ مگر فرانسه در رده جوانان موفق بوده است؟ بسیاری از کشورها به پشتوانه ساختار درستی که در والیبال دارند در المپیک و مسابقات جهانی عملکرد موفقی دارند. تا زمانی که ساختار نداشته باشیم موفق نمیشویم. فرانسه در المپیک در هر سه رشته بسکتبال، فوتبال و والیبال فینالیست شد. چون ساختار درستی دارد. البته معتقدم در کار پایه عملکرد خوبی داشتهایم.
پس چگونه باید بازیکنان جوان به تیم ملی تزریق شوند؟
محمد وکیلی در تیم نوجوانان بازیکنان بسیار زیادی را به والیبال ایران تحویل داد. ما بازیکنان خوبی داریم اما با این روند پروسه انتقال بازیکنان جوان به تیم ملی معیوب خواهد ماند.
تشکیل تیم ب میتواند این نقصیه را رفع کند؟
اینکه گفته میشود باید تیم ب تشکیل شود بدون اینکه تفکری پشت آن باشد را هم قبول ندارم. به صرف تقلید نمیتوانیم با تشکیل تیم ب به موفقیتی برسیم. تیم ب هم میتواند کمک کند اما باید هدفی را برایش تعیین کنیم. محال است در تورنمنتهای معتبر مثل قهرمانی جهان یا لیگ ملتها و حتی قهرمانی آسیا از تیم ب استفاده کنیم چون والیبال ما تحمل شکست ندارد.
اما در زمان ولاسکو تیم ب تشکیل شد و تجربه موفقی هم بود.
فرایندی که در دوران ولاسکو رخ داد دیگر تکرار نشد. عدهای عنوان می کنند چون تیم ب نداریم شکست میخوریم. تیم ب یک فرضیه است که هم میتواند اشتباه باشد و هم درست. قهرمان آسیا در سال بعد مستقیما راهی المپیک میشود. ما در لیگ ملت ها تیم ملی را میفرستیم. در قهرمانی آسیا و قهرمانی جهان هم همینطور. اگر قهرمان آسیا نشویم انتخابی المپیک داریم که باز هم تیم ملی میرود. چگونه میشود تیمی را تشکیل دهیم که در هیچ تورنمنتی شرکت نکند؟
ما باید بر اساس نوع نگاهی که داریم برنامه ریزی کنیم. در آمریکا اصلا فشاری روی فدراسیون والیبال و سرمربی تیم ملیشان برای نتیجه گرایی نیست. قبل از ولاسکو هم فشاری روی کادرفنی آن زمان تیم ملی وجود نداشت. ضمن اینکه نام ولاسکو از والیبال ایران بزرگتر بود و به همه ملیپوشان آن زمان میچربید. بهترین بازیکنان ما پایینتر از سطح فنی ولاسکو بودند. البته آنها تجربه قابل قبولی داشتند که قبل از ولاسکو کسب کرده بودند و بعضی از آنها حدود ۵۰ بازی ملی داشتند. با این حال با ولاسکو در جام جهانی بین ۱۲ تیم، نهم شدیم؛ اما خوب بازی میکردیم.
بعد از ولاسکو روی کواچ و سایر مربیان تیم ملی فشار زیادی وجود داشت. تیم ملی با کواچ چهارم لیگ ملتها شد و در قهرمانی جهانی هم در رده ششم قرار گرفت اما در جام جهانی رده نهم را به خود اختصاص داد و بعد برکنار شد. ما در سالهای اخیر ۷ سرمربی برای تیم ملی انتخاب کردیم. حتی کولاکوویچ که تیم را به المپیک برده بود هم برکنار شد. این تغییرات یعنی فشار زیادی روی تیم ملی ایجاد کردهایم. ما به الگوی درست نیاز داریم. تقلید از کشورهای دیگر جواب نمیدهد. چون فرهنگ و ویژگیهای هر کشور متفاوت است. ما نگرش متفاوتی میخواهیم.
نتیجهگرایی در تیمهای پایه چقدر اهمیت دارد؟
متاسفانه برخی مواقع صحبتهایی انجام میشود که در جارچوب منافع شخصی است. نمیشود جای یک مربی موفق را بگیریم و پیشاپیش بگوییم نتیجهگرایی اهمیتی ندارد. ما باید عملکرد مربی قبل و فعلی تیم را مقایسه کنیم. داورزنی مدام از تیم نوجوانان که زیر نظر محمد وکیلی کار میکرد تعریف می کرد اما وقتی به ژاپن باخت همه گفتند چرا همه بازیکنان باید سرویس پرشی بزنند و باید هر دو نوع سرویس را بزنند. حتی داورزنی هم منتقد این تیم شد. جوانان و نوجوانان باید والیبال را درست یاد بگیرند و در این خصوص هم باید کارشناسان خبره نظر بدهند. نتیجهگرایی در تیمهای پایه نباید اولویت اصلی باشد.
ضمن اینکه ما نباید مدام به دنبال تغییر نسل تیم ملی باشیم. ۵ بازیکن اصلی تیم ملی ایتالیا از ۴ نسل مختلف هستند؛ چون در هر نسل ۵ بازیکن نخبه وجود ندارد که انتظار داشته باشیم همه آنها در تیم ملی بازی کنند. برزیل سالهاست با یک ترکیب ثابت به میدان میرود.
سرمربی تیم ملی هم بالاخره مشخص شد و پیاتزا این سمت را بر عهده گرفت.
مربی بزرگ خارجی هم فقط یک مُسکن است و تا زمانی که ساختار درست نشود اتفاقی نمیافتد. ولاسکو که با تیم زنان ایتالیا قهرمان المپیک شد این تیم را درست نکرده بود و بازیکنانش چند سال در کنار هم بودند. ولاسکو این تیم را مدیریت کرد. ما امروز بازیکن فوق ستاره نداریم. کدام بازیکن ما همسطح بازیکنان حتی تیمی مثل اسلوونی است؟ مقایسه باشگاههای آنها این حرف من را تایید میکند. بازیکن نخبه مقل معروف و غفور و موسوی نداریم و این یک واقعیت است.
اگر ساختار را درست کنیم نتایج هم کسب می شود. اینکه توقع داشته باشیم با یک مربی خارجی همه مشکلات حل میشود یک اشتباه بزرگ است. حتی اگر این ساختارسازی هم انجام شود باید صبور بود؛ چون به یک زمان حدودا ۴یا ۵ ساله نیاز است.
پیاتزا مربی خوبی و قابل قبولی است و از مکتب والیبال ایتالیا آمده است. این کشور در والیبال دنیا صاحب سبک است. ترکیب او با توتولو میتواند ترکیب قابل قبولی باشد. والیبال ایران بیشتر از بُعد فنی به لحاظ روانی نیاز به مربی خارجی داشت. به خصوص اینکه جامعه هم چنین اعتقادی داشت. برخی اعتقاد دارند باید مربی خیلی بزرگی بیاید که من موافق نیستم. بهترین مربی هم بیاوریم هم به لحاظ ریشه ای و اثرگذاری به لهستان و ایتالیا و فرانسه و برزیل نمیرسیم؛ شاید در یکی دو بازی هم مقابل این تیمها به پیروزی برسیم؛ اما این پیروزیها به معنای این نیست که والیبال ایران از این کشورها قدرتمندتر شده است.
تنها با آوردن مربی نباید انتظار داشت به اهداف مورد نظرمان برسیم. در گذشته فدراسیون هر زمان احساس می کرد نتایج مورد نظرش کسب نمی شود صورت مسئله را پاک می کرد و سرمربی تیم ملی را برکنار میکرد اما مربیان ایرانی که در کادرفنی بودند تغییر نمیکردند. چون میخواستند اینطور القا کنند که مشکل فقط سرمربی است.
فدراسیون والیبال دنیال این است که رشد کند. اولین گام را هم که انتخاب سرمربی مطرح خارجی بود برداشت اما این مسئله کافی نیست. یکسری ساختارسازیها هم باید انجام شود. تقوی مدیر جوان و کاربلدی است و امیدوارم جامعه والیبال هم در این مسیر کمک کند. فکر می کنم تقوی آنقدر هوشمند است که کار را مدیریت و از نیروهای داخلی به درستی استفاده کند.
همانطور که گفتم ما نباید تقلید کنم. بلکه باید دنبال الگوبرداری درست باشیم. کارشناس در تلویزیون میگوید ایتالیا لیگ ملت ها را فدای المپیک کرد؛ ایتالیا در المپیک دنبال قهرمانی بود ولی موفق به کسب مدال نشد و شکست خورد. ما باید بر اساس فرهنگ و ویژگیهای فنی و ابزارها و بازیکنانی که داریم برنامه ریزی کنیم. من فکر نمیکنم در حال حاضر این اتفاق رخ بدهد.
فدراسیون والیبال در این مدت تجربیات قابل قبولی به دست آورد و الان افراد دلسوز و غیر دلسوز کاملا مشخص شدهاند. تقوی سابقه ۶ سال سابقه دبیری فدراسیون را دارد و الان باید انتخاب های درستی داشته باشد. کسانی باید در کنار تیم های ملی باشند که در وهله اول به فکر تیم ملی باشند نه خودشان.
فدراسیون والیبال در دوره جدید چه تفاوتی با دوران حضور داورزنی کرده است؟
من هنوز تغییری ندیدم و تفاوتی را احساس نکردم. مسیری که فدراسیون والیبال طی میکند فعلا همان مسیر گذشته است. البته زمان زیادی از حضور تقوی به عنوان رئیس فدراسیون نمیگذرد. شاید در آینده تغییراتی را انجام دهد و فعلا در حال بررسی این تغییرات است. احتمالا تقوی با حوصله است و ممکن است این تغییرات در آینده رخ دهد.
دستیاران ایرانی پیاتزا باید چه شرایطی داشته باشند؟
من همیشه اعتقاد داشتم مربیای که در کنار مربی خارجی قرار بگیرد باید قبول کند دستیار است. دستیاری که مدعی سرمربیگری تیم ملی است یک سم برای این تیم محسوب میشود. کمک مربی یا دستیار باید وظایفش را به عنوان کمک مربی بلد باشد. مربیان ما تجربه دستیاری نداشتند. در دوره پائز برخی مربیان که دستیار او بودند کار سرمربیگری را بلد بودند نه دستیاری. در دنیا برای دستیاری سمت سرمربیان نمیروند. متاسفانه این سایت رنکینگ مربیان هم اطلاعات اشتباه به ما میدهد. چون معیارهای اشتباهی دارد و مثلا آنالیزور را در کنار سرمربی قرار می دهد.
از شرایط تیمتان در آستانه جام باشگاههای آسیا صحبت کنید.
فعلا مشغول تمرین هستیم و امیدوارم با شرایط خوبی در این رقابتها شرکت کنیم. تلاش میکنیم به عنوان نماینده ایران عملکرد قابل قبولی در جام باشگاههای آسیا داشته باشیم اما رقبای سختی برای کسب عنوان قهرمانی داریم.