به گزارش ایرنا، آزادگان عزیز نشان دادند که هرگاه کیان دین و اساس عقاید و ارزشهای الهی در معرض خطر قرار گیرد، در محضر خدای حکیم تقدیم جان و یا تحمل اسارت نوعی ارزش و ارجحیت محسوب می شود.
اگر خورشید خِرَد و آفتاب عرفان در وجود آدم رُخ نماید، آنگاه کیمیای کرامت در خشت خاکی دیده میشود و به راحتی جان عزیز به پای آرمانهای ابدی و تحفههای آسمانی قربانی میشود.
آزادگان فرزانگانی هستند که آرامش دنیا را در مقابل امر خدا هیچ پنداشتند، آنان نور عقبی را بر نار دنیا ترجیح داده، لذت زود گذر مادی را در برابر عشق ربانی به فنا سپردند و نعمت آزادگی را به جیفه نان معاوضه نکردند و برای حفظ کیان کشور اسلامی خویش مجنون وار در جمال یار محو شدند و سالها اسارت را پذیرفتند تا آزاده عالم لقب بگیرند، این نظر باران فریادگر و خداجویان نامآور به نکتهپردازی استاد سنایی تفعل زده و همدم دوست نجوا سر داده:
خیز تا دامن ز چرخ هفتمین برتر کشیم
هفت کشور را به دور ساغری اندر کشیم
هفت گردون مختصر باشد به پیش مردِ عشق
شاید ار دامن ز کوی مختصر برتر کشیم
آزادگان هنگامی که دست ددمنش آمریکا، صدام بعثی را مامور یک جنگ نیابتی با انقلاب اسلامی کرد و چون جُغدِ جرّار قصد ناکام کردن نهضت بزرگ ملت ایران را داشت، در یک جِهاد جمیل، جان را جلودار و استراحت و آزادی خود را اهدا کردند تا ملک ایران دستخوش تاتاران نشود.
آنان در دام عشق پانهاده و با فکر عمیق و ذکر عتیق و با تحمل مشقات و مظالم مضاعف در اردوگاههای دشمن بعث عرصه را بر دشمن، تنگ و امید را برای انقلاب اسلامی به ارمغان آوردند.
این آزادگان شاهد تاریخ، با چفیه چالاکی و صبر و شکیبایی زینبی(س)، دشت شقایق دوران را عزت عطا کردند و با خون دل خویش، نقش ایثار و فداکاری را بر سینه امواج حکاکی و با تاب رُلف یار، پای شیطان شقی را دربند کرده و رُخ رنگین و لطف لاله را به ایران هدیه کردند.
آزادگان صبور با تاسی از حسین(ع) و اقتداء به کاروان اسرای اهل ببت(ع) در سحَر سُرخ و باغ بامداد، ظُهرِ ظُهور و آتش عصر و غُرّش غروب و شام شیدایی غربت، روزگار را مدیون خود کردند.
اینان با تلاشی به قیمت عمر و آرامش خود، سیر تصرفات تجاوزکاران در قلمرو ایران عزیز را سد و با بهشت بیان، عشق ادراک، حرمت هُنر، زبان زُهد، تخیل طاهر، عاطفهای آسمانی عفریت آتش افروز را مجبور به عقب نشینی کردند.
این سربازان سرافراز و طایران تاریخ ساز، سر در راه خدا و دل در گرو رهبری به مسلخ عشق اسارت رفتند و با گُل وجودشان شراره شرّ را خاموش و غیرت و پایمردی ایران و ایرانی را به جهانیان نشان دادند و به قول استاد علی اسفندیاری(نیما یوشیج) فریاد زدند که آهای آدمها که بر ساحل نشستهاید شاد و خندانید، یک نفر درآب دارد میسپارد جان. این نامداران گمنام به بیان رهبر معظم انقلاب اسلامی که فرمودند اول سیم خاردار نَفسِ خود را تصرف و پس از آن از سیم خاردار و میدان مین جبهه و جنگ عبور کرده و خورشید نگاهشان فروزندگی ماه را در انزوا قرارداده و کدورت قلب و زشتی ذهن جلادان عالم را به همه نشان داد.
آنان در غریبترین لحظات غربت ملت ایران در مقابل هجوم بیرحمانه استکبار جهانی ایستادند و با صدای صداقت و نایره نجابت و عَلَم آزادگی در ساحل بهشت لنگر انداخته تا فریاد مظلومیت ایران به رخ تاریخ بکشند.
آزادگان با شرافت سالهای متمادی است که گرفتار مشکلات، تنهایی و تلخی روزگار و معضلات ایام، همه ما را مدیون رزم و پایداری دیروز و صبر و صداقت امروغزخود کرده اند.
آنان در مصافی ماندنی با دشمنان، مرزهای مملکت را از گزند لشگریان مجهز و مسلح صدام بعثی نجات دادند.
بیائیم در سالگرد ورودشان به وطن ( ۲۶ مردادماه) فروتنانه در مقابلشان کرنش کنیم و به عجز خویش اعتراف کنیم که ای آزادگان عزت آفرین:
من بی تو دمی قرار نتوانم کرد
احسان ترا شمار نتوانم کرد
گر بر تن من زبان شود هر مویی
یک شکر تو از هزار نتوانم کرد