پیادهروی اربعین یا راهپیمایی اربعین از آیینهای شیعی است که در روزهای منتهی به ۲۰ صفر، چهلمین روز شهادت امام حسین(ع) و یارانش، بهطرف کربلا و با هدف زیارت اربعین برگزار میشود. این پیادهروی از نقاط مختلف عراق و برخی شهرهای ایران انجام میشود. بیشتر زائران از ایران و کشورهایی مانند پاکستان، از مسیر نجف به کربلا (حدود ۸۰ کیلومتر) پیادهروی میکنند.
در سالهای اخیر، میلیونها نفر در این راهپیمایی شرکت میکنند، بهگونهای که این رویداد را بزرگترین گردهمایی سالانه مذهبی در جهان دانستهاند. درباره تعداد حاضران در این راهپیمایی، آمارهایی بین ۱۲ تا ۲۰ میلیون نفر گزارش شده است. آمار زائران سال گذشته بیش از ۲۲ میلیون نفر اعلام شد.
عراقیها به ویژه عشایر حاشیه رود فرات در ایام مراسم اربعین، چادرهای بزرگی در مسیر پیادهروی بر پا میکنند که به آنها «موکب» یا مُضیف میگویند و زائران را برای پذیرایی و استراحت در آنها جای داده و رایگان به آنها خدمات میدهند. مدیریت موکبها بهشکل مردمی و مستقل از دولت انجام میشود. تعداد این موکبها که از سوی مردم عراق برپا میشود به بیش از ۴۰ هزار موکب گزارش شده است.
تحلیل و تفسیر چنین گردهمایی از منظر رفتارشناسی میزبانی عراقیها و مهمانوازی و پذیرایی صمیمانه آنها از زائران، موضوعی است که «عبدالحمید بیات» و «محمدتقی کرمی قهی» در پژوهشی میدانی به آن پرداختهاند.
اساس این پژوهش مشاهدات از سفرهای پیدرپی به کربلا در زمانهای مختلف ایام عزاداری سیّدالشهدا مانند، مراسم شب عاشورا، سنتهایی مانند مقتلخوانی در صبح عاشورا، آداب ظهر عاشورا و «رکضه طویریج»، عصر عاشورا و شام غریبان و در نهایت اربعین است. یافتههای این پژوهش در شماره بهار ۱۴۰۳ فصلنامه علمی «مطالعات فرهنگ_ارتباطات» پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات منتشر شده است. (۱)
اربعین؛ فراملی و فرامذهبی
به اعتقاد پژوهشگران، گستردگی اجتماعی این رویداد بهاندازهای که گاهی، از اهل سنت و مسیحیان نیز در این راهپیمایی شرکت میکنند. این گستردگی توانسته بسیاری از ابعاد اجتماعی عراق و فراتر از عراق را در بر بگیرد و به مسالهای فراملی و حتی فرامذهبی تبدیل و در سالیان اخیر بهشدت مورد توجه واقع شده است.
توجه علوم اجتماعی به این پدیده جز از طریق مواجهه مستقیم با آن امکانپذیر نیست و الزام است، آن حقیقت اجتماعی جاری در دل بیابانهای عراق، بهخوبی توصیف و سپس تفسیر شود تا راه را به سوی نظریهپردازی برای اصحاب علوم اجتماعی بگشاید.
دیدهها و یافتهها در این پژوهش در تلاش برای یافتن پاسخ این پرسش بوده است که ایام منتسب به امام حسین (ع) در چه سازوکاری به حیات انسانهای حاضر در مراسمهایی همچون اربعین معنابخشی میکند؟ و برای یافتن پاسخ، تلاش شده بر اساس روش مردمنگارانه تفسیری «گیرتس» و در یک مشاهده مشارکتی، به پاسخ نزدیک شویم. نزدیک شدن به جهان معنایی کنشگران نه در یک سفر چند روزه، بلکه در دهها سفر به عراق صورت گرفته، اما انکشاف نهایی تفسیر کنشها در عاشورای سال (۱۴۰۱) رخ داده است.
گردآوری دادهها در بیش از ۲۰ سفر به عراق و ۱۴ بار پیادهروی مسیر نجف تا کربلا در مناسبتهای اربعین، عرفه و نیمهشعبان در فاصله سالهای ۱۳۸۷ تا ۱۴۰۱ انجام شده اما دستیابی به تفسیر نهایی و تولد مفاهیم کلیدی برای عبور از توصیف به تفسیر، با سفر به کربلا در روز عاشورای سال ۱۴۰۱ رخ داده است.
عراقیها در حسی دوگانه از اینکه «ما از نسل همان یاران شیدای حسینبن علی(ع) هستیم» و یا «ما از نسل همان مردمانی که در حق امام(ع) جفا و یا کوتاهی کردند، هستیم» قرار دارنددر نتیجه پژوهش، اهمیت مساله «زمان» و «توان معنادهی زمان به جهان» به عنوان عوامل اصلی بروز چنین کنشهایی معرفی شدهاند. «به همریختگی زمانی»، «برانگیختگی زمانی» و «حرکت بینازمانی» مفاهیمی هستند که توان توصیف آن کنشهای خاص را دارا هستند. این مفاهیم نشان میدهند که چرا و چگونه عراقیها آن کنشهای منحصربهفرد را فقط در آن ایام خاص از خود بروز میدهند.
در بخشی از این مقاله میخوانیم:
گذر از عاشورا به اربعین سفر بینازمانی از امروز به چهارده قرن پیش و بازگشت یکباره «از آنجا به اینجا» و از «آنزمان به اینزمان» و تجربه برانگیختگی و به همریختگی زمان، با این سکوت ختم نمیشود. اینان، تلخی نرسیدن به زمان را درک کرده و منتظر زمانی هستند که بتوانند آن را جبران کرده و به زمان برسند. تلاشها و شکستهای روز عاشورا بهسان آن انرژیی هستند که چله کمان شیعه را هرچه بیشتر به عقب میکشند تا بتواند تیری قویتر پرتاب کند. آن تیر حداقل یکبار در سال و در روز اربعین از چله خود پرتاب شده و از عمق تاریخ به هدفی در امروز مینشیند.
مراسم اربعین، با آن شور و اشتیاق و تلاش و فداکاری عجیب عراقیها برای زوار امام حسین(ع) با همین چارچوب قابل ادراک است. هرچند بخش مهمی از یاران امام حسین(ع) از اهل عراق بودند اما بخش مهمی از قاتلان و نیز محل به شهادت رساندن امام(ع) نیز در عراق بوده است.
عراقیها در حسی دوگانه از اینکه «ما از نسل همان یاران شیدای حسینبن علی(ع) هستیم» و یا «ما از نسل همان مردمانی که در حق امام(ع) جفا و یا کوتاهی کردند، هستیم» قرار دارند. آنچه میتواند این حیرت وحشتناک را پایان ببخشد، رساندن خود به عاشورای ۶۱ هجری است؛ اگر عراقیهای امروز ناتوان از ورود به تونل زمان و جلوگیری از وقوع فاجعهاند، اربعین بزرگترین فرصت آنان برای جبران است. خدمت و نه خدمت که فداکاری در راه زوار امام حسین(ع) همانجایی است که تجربه عاشورا و جا ماندن از آن را برای اینان جبران میکند. اربعین، خودش نیز یک زمان است که به این زندگی معنا میدهد.
حدود ۶۰۰ کیلومتر پیادهروی از «فاو» تا کربلا از جنوب و نزدیک به ۱۰۰ کیلومتر پیادهروی از کاظمین تا کربلا از شمال، مملو از جمعیت میشود. همه طول این ۷۰۰ کیلومتر، خیمههایی برای پذیرایی از حدود ۲۰ میلیون جمعیت برپا میشود که همگی آنها (به جز مواردی بسیار اندک و استثنایی) با هزینه شخصی مردم عراق تأمین مالی شدهاند. اربعین فرصتی برای غلبه بر آن حیرت و اثبات وفاداری خود به امام حسین(ع) تلقی میشود. زمان در اربعین، به همریخته نیست، در واقع حرکت بینازمانی در حال رخ دادن است.
عراقیان، امروز برای جبران گذشته و ساختن آینده و در تناسب با واقعه کربلا در حال کوشش هستند. زمان با چنان قدرت و مهابتی برانگیخته شده که کسی نمیتواند خود را از گدازههای آن مخفی کند. انرژی و حرارت حاصل از عاشورای ۶۱ قمری، همین امروز را به نوعی برانگیخته کرده که همه شرایط عادی به هم ریخته است. همانگونه که فوران یک آتشفشان، همه شهر را به هم میریزد؛ فوران عاشورا در زمان حال، روح و جان و حیات انسانها و زمان اکنون را به هم ریخته است.
نتیجهگیری
واقعه عاشورا بزرگترین رخداد تراژیک و هویتساز تاریخ تشیع است. مواجهه با این پدیده در طول تاریخ واجد معانی و روایتهای متنوعی است. در این مقاله با برجستهسازی مواجهه اهالی کربلا در شب و روز عاشورا با رخداد کربلا و فهم خاص بودن آن، تلاش شد به فهمی مردمشناسانه و در عین حال تفسیری از تکریم شعایر عاشورایی در کربلا ارائه شود.
استفاده از رویکردهای تفسیری و هرمنوتیکی و روایت «میرچا الیاده» ابزار مفهومی و روشی این پژوهش را سامان دادند. درک خود به عنوان دنباله یک هویت تاریخی در بازسازی روایت عاشورا در کربلا بسیار اهمیت اساسی دارد. درک از خود همانند مجرمان تاریخی که در لحظه ناب خلق حماسه، عرصه حماسهسازی را ترک کردند، به مقوله امتداد تاریخی و هویتی معنایی خاص میدهد.
این امتداد همزمان با ملامت شخصی و قومی جمع میشود، همچنین با شور و حماسه برساخت حماسهگر در قالب شبیهسازیهای غمگنانه و حماسی. این سفر فقط امتداد فرد در طول تاریخ را روایت نمیکند که امتداد کربلا و نقشپردازانش در لحظه اکنون را روایت میکند. حضور در شعایر عاشورایی از یک سو، امتداد کربلای سال ۶۱ هجری را در لحظه اکنون پیشفرض میگیرد و هم در یک روایت حماسی، فرد عزادار را از نقطه جامانده شرمسار به نقطه همراه جاننثار میرساند. این حرکت، علاوه بر حرکت فرد، حرکت خانواده و قومیت و در یک معنا حرکت ملت اسلام است.
اینجا و در کربلا، زمین و زمان و همچنین کنشگران خاص کربلا، همان کربلای قدسی است و سرزمین در خاصترین فرض ممکن، همان سرزمین است و قومی که به استیضاح کشیده شدند، همان اهل عراق هستند. بازسازی تاریخ حماسه، ناچار فقط به صورت حماسی ممکن خواهد بود و در این بازسازی، مناسک و جزئیات مناسک بسیار مهم است و شاید همین منطق مقاومت در برابر تغییر و فتوا را قابل فهم میکند. وحدت زمان، مکان و سوژه امکان همسخنی با تاریخ مقدس را برای کنشگران ممکن میکند و در عین حال رنگی از اکنونیت و در حال بودن را برای امر مقدس به تصویر میکشد.
اینجا و در کربلا، زمین و زمان و همچنین کنشگران خاص کربلا، همان کربلای قدسی است و سرزمین در خاصترین فرض ممکن، همان سرزمین است و قومی که به استیضاح کشیده شدند، همان اهل عراق هستندزمان مقدس، با همه انرژی نهفته درون خویش، در لحظهای از اکنون بر مردمان وارد میشود و نیروی نهفته خویش را به انرژی جنبشی تبدیل میکند. انرژی جنبشی برخاسته از زمان مقدس، جامعه را وادار به بروز کنشهایی متفاوت از ایام عادی سال میکند که دیگر واژه «کنش» توانایی توصیف آن را ندارد و باید به جای آن از واژه «جنبش» یا «خیزش» استفاده کند.
این جنبش و «برانگیختگی»، جز در تناسب با آن انرژی برانگیزاننده قابل توضیح نیست و اکنون با صراحت میتوان ادعا کرد، عاشورا و این احساس که در این «زمان» خاص، این «ملت» خاص، مورد استتیضاح و استنطاق قرار گرفتهاند، سازنده خیزش و جنبشهایی از جنس اربعین هستند و لزوماً محدود در اربعین نخواهند ماند و میتواند در شرایط دیگری نیز ظهور و بروز پیدا کند.
پینوشت:
۱. فصلنامه «مطالعات فرهنگ-ارتباطات»، شماره ۶۵، شماره مسلسل ۹۷، بهار ۱۴۰۳، صفحه ۱۲۳ تا ۱۶۰.