به گزارش عصر سهشنبه ایرنا، همیشه فاصله از حرف تا عمل بسیار است. این را نه تنها در ورزش بلکه در مسائل دیگر هم به وضوح لمس کرده و طعماش را چشیدهایم. در ورزش و به طور مشخص در فوتبال، حرف زدن را خوب بلدیم اما وقتی پای عمل و اجرا به میان میآید، مستأصل میمانیم و مدام بهانه میآوریم که شرایط مناسبی وجود ندارد و ای داد بیداد....
باشگاه استقلال این روزها اسیر مشکلات عدیده مدیریتی شده و نمایندگان اسپانسر نتوانستهاند آنطور که باید، تصمیماتی در راستای بالا بردن احتمال موفقیت تیم اتخاذ کنند. بحث تغییر کادرفنی در هفته سوم، ماجرای عجیب سقف بودجه و فسخ متوالی قراردادها، مذاکره با گزینههای خارجی و در نهایت جلسه با نکونام و حفظ او، همه و همه باعث شده تا تیغ تیز انتقادها متوجه احمد شهریاری و حتی فرشید سمیعی شود.
یکی از برنامههای تلویزیونی اما میزگردی تشکیل داد و از سه مدیرعامل سابق استقلال دعوت کرد تا نظراتشان را درباره مشکلات مدیریتی این باشگاه بیان کنند. این میزگرد که البته حواشی خاصی نداشت، برای بررسی مشکلات تشکیل شد و هدفی جز این نداشت اما صحبتهای عجیبی از سوی میهمانان مطرح شد که هواداران را در فکر فرو برد.
علی خطیر، کاظم اولیایی و امیرحسین فتحی میهمانان برنامه بودند که همه میدانیم هر یک مدعی مدیریت در باشگاه استقلال هستند. کاظم اولیایی که در دوران قهرمانی استقلال در آسیا، مدیریت باشگاه را بر عهده داشت، در سالهای اخیر همواره تلاش کرده تا بتواند روی صندلی مورد علاقه خود بنشیند و در این مسیر کم هم رایزنی نکرده است.
یا امیرحسین فتحی که شاید کمتر از اولیایی چشم به مدیرعاملی باشگاه استقلال دارد اما در دوران او چه اتفاق مثبتی رخ داد که حالا در قامت کارشناس به یک برنامه تلویزیونی میرود و نقشه راه میدهد؟ فتحی در شرایطی مدام از ساختارسازی صحبت میکرد که در زمان مدیریتش، آجری روی آجر نگذاشت و با انبوهی از بدهی، باشگاه را به نفر بعدی تحویل داد.
میان این میهمانها اما عملکرد علی خطیر کمی به حرفهایش نزدیک بود. او که در این برنامه تلویزیونی مثالی زد و خود را پزشک متخصص نامید، اگر بتواند در رفتارش تجدیدنظر کند و از تصمیمات عجولانه فاصله بگیرد، قطعاً میتواند برای سالهای بعد یک مدیرعامل موفق باشد. باشگاه استقلال در دوران خطیر نظم داشت اما باز هم با آن باشگاه رویایی که او از آن حرف میزد، فاصله بسیاری داشت.
همه میدانیم که وقتی فردی روی صندلی مدیرعاملی باشگاه استقلال مینشیند، با انواع و اقسام رویدادهای غیر قابل پیشبینی مواجه میشود. اتفاقاتی در باشگاه رخ میدهد که شاید بشود درباره آنها یک کتاب قطور نوشت و منتشر کرد. شاید ما تمام موارد را ندانیم اما این سه مدیرعامل سابق قطعاً از آنها اطلاع دارند و همین میتواند ترمزی باشد برای ذکر آمال و آرزوهایی که در سر دارند.
مشکل استقلال همین است. مدیران تا وقتی تصمیمگیرنده هستند و در حال فعالیت، مدام از مشکلات صحبت میکنند و اینکه با چنین شرایطی نمیتوان کار مهمی انجام داد. وقتی پای خود را از باشگاه بیرون میگذارند، میشوند فلورنتینو پرز و بیرون گود نشستهاند و به اصطلاح فقط میگویند «لنگاش کن»! کاری که خودشان در انجام آن ناتوان بودند، روی دوش دیگری میگذارند و همین مسأله سالهاست که به باشگاه استقلال ضربه زده و حواشی بسیاری ساخته است.
در اینکه حرفهای هر سه مدیر سابق استقلال درست است، شکی وجود ندارد. موضوع مهم اما همان ضربالمثل معروف «کل اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودی» است. آنها اگر خیلی مهارت و دانش داشتند، در دوران فعالیتشان قدمهای بزرگی بر میداشتند و ساختار میساختند. الان که هر کسی میتواند از این ادعاها داشته باشد؛ کنتور هم که نمیاندازد...