به گزارش ایرنا مرثیه از ریشه رثا به معنی گریه و مویه در فقدان عزیز از دست رفته، در طول تاریخ رایج بوده و از حزن آدم ابوالبشر در سوگ هابیل تا اندوه برخی شخصیتهای شاهنامه در فقدان سیاوش و نظایر آن را شامل میشود.
بارزترین سوگ در تاریخ بشر و به ویژه در جهان اسلام به واقعه عاشورا مربوط است که به خصوص در حوزه فرهنگ و ادبیات تشیع به ایجاد ژانر و فرم ادبی خاصی منجر شده و به حدی دارای پشتوانه تاریخی و عقیدتی است که جریانهای شعری بعدی نظیر دفاع مقدس، مقاومت و بیداری اسلامی نیز به شعر و واقعه عاشورا تکیه میکند و تراوشهای فکری شاعران به خلق آثار فاخر میانجامد.
شعر مرثیه در استان اردبیل با همت شاعران نامداری همچون یحیوی، منزوی، منعم و دیگران به اوج اشتهار و پختگی رسیده و در شهرهای دیگر این استان نیز رشد یافته است و در دشت مغان و نوار مرزی این استان با جمهوری آذربایجان، شاعران شیرین سخنی همچون "شیخ احمد مختاری" از شهرستان پارس آباد مغان و "علی پاشاپور" از شهرستان گرمی مغان در خلق اشعار مرثیه، انگیزش شاعران، فعالیت انجمنهای ادبی و غلیان شور و شعور هیئات مذهبی موثر بوده اند.
"شیخ احمد مختاری"
بر اساس منابع مستند و تحقیقات منتشر شده، شیخ احمد فرزند حجت الاسلام شیخ مختار، نوادۀ ملا اسلام از نوادگان آیت الله امین العلما قره باغی در سال ۱۲۹۳ شمسی در روستای درگاهلو از توابع شهرستان گرمی چشم به جهان گشوده و در مدرسۀ مرحوم«میرزا علی اکبر» دروس حوزوی و علوم متداول زمان را فرا گرفته و در حضور «آیت الله حاج سیّد یونس اردبیلی» معمّم و در سطح حجّت الاسلام به لباس روحانیّت ملبّس شده است.
استعداد شعر در او از نوجوانی ظاهر شده و در جوانی به عنوان معلّم مکتبخانۀ روستای «سروآغاجی» از توابع شهرستان انگوت فعالیت نموده و قرآن را حفظ کرده و از علوم تاریخ، جغرافیا، نجوم، طب، تفسیر قرآن اطلاعات و آگاهی کافی برده است.
در زمان حکومت محمّد رضاشاه که در محلّات و روستاها روحانی و مبلغّ یافت نمیشد، به درخواست مردم، به عنوان روحانی به روستای «علیرضا آباد» شهرستان پارس آباد (اسلام آباد کنونی) نقل مکان کرده و چند سال در میان عشایر منطقه به سر برده و در دوران حکومت پهلوی، بارها کفن پوش شده، رهبری مردم منطقه را به عهده گرفته است.
مختاری، خطیب و سخنوری ماهر بوده و منبری پرمستمع داشته و به پیروی از شیوۀ صفویان، در سوگِ شهدای کربلا در منزلِ مسکونی خود مراسم روضه خوانی(هفته خوانی) برگزار می کرده و علاوه بر مساجد و تکایای محل، به درخواست مردمِ مناطق همجوار، در مجالس اطراف و اکناف حاضر می شده و تا آخرین روزهای عمر به ارشاد و راهنمایی مردم پرداخته است.
سرودههای مختاری برگرفته از قرآن، احکام، دستورات دینی و فرمایشات ائمۀ اطهار (ع) همراه با طبع شعری، به مجالس مذهبی و دینی، شور مضاعف می داده و به اذعان ریشسفیدان مغان، این شاعر به حکم آیۀ قرآن: « قل لا اسئلکم علیهِ أجراً الّا المودّه فی القُربی (شوری: ۲۳) دوستی اهل بیت را بر خود فرض دانسته است.
عشق خاصّ این شاعر به امام حسین و ابوالفضل(ع) وی را بر آن داشته که در سالخوردگی نیز در عزای سالار شهیدان با تکیه بر عصا با قلبی محزون در مجالس سوگواری شرکت کند و با نوحههای جانسوز خود همراه با اهالی محلّ، بر سر و سینه بزند.
شیخ احمد از دوستان صمیمی مؤذّن شهیر ایران، زنده یاد رحیم مؤذّن زادۀ اردبیلی بوده و در مناسبتهای مذهبی با وی مجالست و مصاحبت داشته و بخشهایی از سرودههایش، توسّط سلطان الذاکرین زنده یاد سلیم مؤذن زادۀ اردبیلی در آئینهای طشت گذاری و شبهای تاسوعا زینت بخش مجالس عزاداری شده و در قالب کاستهایی مانند «عروسی لیلا» منتشر شده است که به ولادت حضرت علی اکبر(ع) و ماجرای شب تاسوعا و به فرات رفتن آن حضرت و یاری خواستن مادرش لیلا (س) از حضرت ابوالفضل (ع) اشاره دارد.
این شاعر فقید دشت مغان در سال ۱۳۶۵ بعد از مفقودالأثر شدن فرزندش در جنگ تحمیلی، به دلیل عارضۀ مغزی خانه نشین شد و تنها عاملی که به آلام قلبی او تسکین بخشیده، یاد مصائب امام حسین (ع) و سرودههای خود بوده است و آفتاب عمرش در شامگاه ۲۹ مرداد ۱۳۷۴ غروب کرده و پیکر پاکش در میان خیل عظیم مردم دور و نزدیک تشییع و در کنار فرزند شهیدش در گلزار شهدا آرام گرفته است.
معرفی اثر
نخستین مجموعه از آثار شیخ احمد مختاری در سال۱۳۸۳ با عنوان "ارمغان مختاری" در ۳۶۰ صفحه به اهتمام فرزندانش با همکاری حوزۀ هنری استان اردبیل در انتشارات نیک آموز به زیور طبع آراسته شد و شاعر بارها در این کتاب، سرودههای خود را به حضرت زهرا (س) هدیه کرده گرفته است. البته علاوه بر شعرهای آیینی و عاشورایی، سرودههای عارفانه، حکیمانه، اجتماعی، انقلابی و ایلاتی (بایاتی) نیز از این شاعر به یادگار مانده که در قالب دیوان اشعار در دست چاپ است.
مسروره مختاری فرزند شیخ احمد، استاد زبان و ادبیات فارسی و رئیس کتابخانه دانشگاه محقق اردبیلی در مقاله ای که با عنوان " بررسی و تحلیل شعر عاشورایی اردبیل با تأکید بر اشعار شیخ احمد مختاری" به همایش ادبی ارائه کرده، در خصوص ویژگیهای شعر شادروان شیخ احمد مختاری مینویسد: این شاعر، بخش قابل توجّهی از سرودههای خود را به رشادت حضرت عبّاس(ع) اختصاص داده و برخی از این سرودهها، عصر و شب تاسوعا توسّط دستههای عزاداری کو به کو و محلّه به محلّه خوانده میشود.
در این مقاله آمده است: شاعر، وقایع دلخراش کربلا را با استناد به اسناد معتبر به رشتۀ نظم کشیده و به دلیل داشتن اطلاعات کافی، با بهره گیری از قریحۀ شعر به گونه ای به شرح جزئیّات پرداخته که تصویر روشنی از آن وقایع در ذهن مخاطب نقش میبندد.
در شرح وقایع اسارت در شام و مصیبت حضرت رقیّه (س)، با استفاده از قالبِ مناسبِ مثنوی، تأثّر شدید خود از سرگذشت آن حضرت را چنین بیان کردهاست:
دوشنده یاده رقیّه، من ایلـــه رم افــغــان بئله یازوبــدیـلا اؤل محرق القلـوبی یازان
خرابه نون قاپوسیندا دوراردی چوخ غمگین گلوب گئدنلره باخدوقجا آغلییاردی حزین
بیری غذا گتیرردی، سیله ردی گؤز یاشینی بیرآیری قیزدا آلاردی دیز اوستینه باشینی
ترجمه: (زمانی که مصیبت رقیّه (س) به یادم میآید، آه و فغان میکنم. در محرقالقلوب چنین نوشتهاند؛ آن حضرت بر درِ خرابه بسیار غمگین می نشست و به دختران هم سنّ خود می نگریست و اشک میریخت/ یکی از دختران برایش غذا میآورد، یکی دیگر اشک او را پاک میکرد، و آن دیگری او را در آغوش میگرفت.
رئیس کتابخانه دانشگاه محقق اردبیلی درباره کتاب شعر ارمغان مختاری میافزاید: در نگاه به سطح واژگانی این مجموعه مرثیه باید گفت که اشعار منقبت همیشه مخاطبان عام دارد و مردم از هر قشر و با هر سطح سوادی، این اشعار را می خوانند و در مراسم مذهبی استفاده میکنند و شیخ احمد با نگاه به این موضوع، غالب نوحههایش (به جز چند مورد) را به زبان ترکی سروده و بیان شاعر به دلیل ارتباط مستمّر با مردم، ساده و همه فهم است.
مختاری در ادامه مقاله اش نوشته است: در سرودههای شیخ احمد، کلمات فارسی و عربی نسبت به سایر نوحهها کم است و اغلب واژههای فارسیِ، کمابیش برای همۀ اقشار در هر سطح از اطلاعات عمومی قابل فهم و دریافت است و اشعار این شاعر، فصیح و روان و دور از تکلّف و برخاسته از عواطف اصیل است.
نمونه شعر شیخ احمد مختاری
"مظلومیت حضرت زهرا (س)"
سس دوشدو اهل عالمه زهرانی ویردیلار ترجمه؛ فریاد در عالم بلند شد که حضرت زهرا (س) را زدند / چراغ دل خاتم پیغمبران را زدند
مصباح قلب ختم رسولانی ویردیلار
جبریل شهپر آچدی سماوات تیتره دی جبرائیل شهپر گشود و آسمانها به لرزه در آمد / حسرت و دریغ بادا که شافع گناهکاران را زدند
واحسرتا که شافع عصیانی ویردیلار
ثانی نظرده توتمادی آیات کوثری ثانی آیات کوثر را در نظر نگرفت / به زهرا جسارت کرد و بلکه به قرآن جسارت کرد
زهرانی ویردی، بلکه ده قرآنی ویردیلار
سیلی دگنده دوشدو یئره گئتدی هوش دن وقتی سیلی به زهرا (س) خورد، به زمین افتاد و از هوش رفت/گویی روی زمین،عرش معلا را زدند
گویا یئر اوزده، عرش معلانی ویردیلار
ثانی آلیب قباله سینی پاره ایله دی ثانی قباله زهرا (س) را از او گرفت و پاره کرد / خاتون و بانوی پاک محشر و روز قیامت را زدند
خاتون پاک محشر کبرانی ویردیلار
آغلاتدی ثانی حضرت زهرا بالالارین بدرفتاری ثانی، فرزندان زهرا (س) را گریاند/زیرا به در خانه زهرا (س) آتش سوزان زده بودند
درگاهینه چون آتش سوزانی ویردیلار
دوشدو خیاله غارتِ اخیامِ شاهِ دین وقایع غارت خیمه های شاه دین به یاد شاعر آمد / انجا که عزیز زهرا (س) یعنی زینب (س) را زدند
زهرا عزیزی، زینب کبرانی ویردیلار
اوز قویدو تلّه زینب کبری شتاب لن زینب (س) با شتاب به سمت تل روان شد/به فریاد آمد که یا حسین(ع) بیا یتیمان را می زنند
سسلندی گَل حسین، که یتیمانی ویردیلار
گر سن شهید اولوبسان حسین عفو قیل منی یا حسین(ع) اگر شهید شده ای مرا عفو بفرما/اگر زنده ای توقف نکن زیرا اسیران را می زنند
گر زنده سن، دایانما اسیرانی ویردیلار
چوخ دور یارون، باجون سنه قربان گلنمه سون زخمهایت زیاد است خواهر به فدایت اگر نتوانی به فریاد برسی/به عباس بگو لیلای نالان را زدند
عباسه دئ که لیلیِ نالانی ویردیلار
خیمون یانیب رقیه نین اوت توتدو دامنی خیمه ات سوخته و دامن رقیه آتش گرفته/رقیه دوید و افتاد و برخاست و باز، آن نالان را زدند
قاچدی، یخیلدی، دوردو او نالانی ویردیلار
مختاری، یاز بو شرح غمی سوز آهیلن ای مختاری این شرح غم را با سوز آه بنویس/تا شنونده خون بگرید که رقیه عطشان را زدند
قان آغلاسین رقیه ی عطشانی ویردیلار
نویسنده مقاله درباره مجموعه شعر "ارمغان مختاری" نوشته است: شیخ احمد شاعر در جای جایِ کتاب خود، مصیبت امام حسین (ع) را بزرگ ترینِ مصیبتها میداند و در یکی از سرودهها مصیبتهای حضرت علی (ع) را با مصائب امام حسین (ع) مقایسه کرده و بر سنگینی مصیبت عاشورا اینگونه صحه گذاشته است؛
علی اؤلنــده اؤنا اهل کوفــه آغلادیـلار حسین اؤلنــده اؤنی آت چاپوب آیاقلادیلار
علی اؤلنـده اؤنا اهل کــوفه دوتدیلا یاس قرا علــم گوتوروب هامی گئیدی قاره لباس
علی دئیوب هامی آغلاتدی کوفه داغ داشینی نیه کول اوستونه بس قویدیلار،حسین باشینی
ترجمه: وقتی علی(ع) به شهادت رسید، اهل کوفه برایش گریستند، اما وقتی که حسین(ع) شهید شد، بر جسم مبارکش اسب دواندند./ وقتی حضرت علی شهید شد، اهل کوفه مجالس عزا برگزار کردند، و پرچمهایِ سیاهِ عزا برافراشتند./ همه وا علی سر دادند و دشت و کوهِ کوفه را نیز به ناله واداشتند، اما چرا سرِ مبارکِ امام حسین را بر روی خاکستر گذاشتند؟
معرفی شاعر "علی پاشاپور"
"علی پاشاپور" شاعر آئینی و انقلابی از شهرستان گرمی مغان در پنجم مهر ماه ۱۳۲۳ در خانواده ای مذهبی در روستای کوچک و زیبای "تنگ" از توابع بخش مرکزی گرمی چشم به جهان گشود و تحصیلات خود را در مدارس خواجه نصیر گرمی، قراچمن خشکناب و امام خمینی (ره) گرمی به پایان رساند و چند سال به عنوان کارمند رسمی شبکه بهداری گرمی مغان مشغول خدمت شد.
او سپس به دادگاه حقوقی ۲ مستقل گرمی انتقال یافت و در آن زمان که شوراهای حل اختلاف تشکیل نشده بودند، به عنوان مدیر دفتر دادگاه، طرفین دعاوی را به صلح و سازش دعوت میکرد و شیوه مردمداری و مصالحه وی در محاکم قضایی، همچنان بر سر زبانها است و حسن رفتار او با اربابان رجوع و طرفین دعاوی به اندازه اشعارش در ماندگاری نامش تاثیر داشته است.
پاشاپور از موسسان نخستین انجمن ادبی شعر و از گردانندگان اولین هیئات مذهبی شهرستان گرمی بود و در ترغیب مداحان و جوانان علاقه مند به مداحی و شعر مرثیه، نقشی موثر داشت و برای برگزاری شبهای شعر دفاع مقدس در دوران جنگ تحمیلی در گرمی زحمت زیادی متقبل میشد و به همراه شعرای دیگر منطقه، در همایشهای ادبی دهه ۶۰ در استانهای مختلف حضور مییافت.
"پاشاپور" با "منعم اردبیلی" از شاعران نامدار مرثیه سرا حشر و نشر داشت و منعم بارها با دعوت وی به شبهای شعر گرمی مغان آمده و شب را مهمان منزل پاشاپور بوده و این دو شاعر عاشورایی شب نشینیهای شاعرانه ای داشته اند.
معرفی کتابها
از زنده یاد علی پاشاپور در حوزه ادبیات عاشورایی کتاب " اشک ماتم " از سوی انتشارات یاران در تبریز و در حوزه ادبیات فولکلور و بومی و محلی، کتاب " کندیمیز" از سوی انتشارات محقق اردبیلی هر دو به زبان ترکی منتشر شده است که کتاب اشک ماتم، مشتمل بر مرثیه و مصائب امام حسین (ع) و یاران باوفای آن حضرت و برخی دیگر از اولیای الهی است.
کتاب "کندیمیز" از علی پاشاپور به شرح و تصویر آداب و رسوم روستاهای آذربایجان و بخصوص عشایر مغان اختصاص دارد و شاعر، زندگی پرکار و پربار روستانشینان را به رشته نظم کشیده است و بخشهایی از این منظومه زیبا با صدای خود شاعر به عنوان آرم برنامه "کندیمیز" از رادیو صدا و سیمای مرکز اردبیل پخش میشود.
زبان شعر پاشاپور ساده، بی تکلف و مشحون از امثال و نکات آموزنده است و سرودههای مهیجی در حوزه دفاع مقدس نیز دارد و یکی از اشعارش با مطلع ( برادر کشور ما جنگ دارد/ نشستن بی تفاوت ننگ دارد) حکایت از رسایی و استحکام کلام این شاعر دارد. در مجموعه شعر ترکی (کندیمیز) زبان شاعر با استعمال ضرب المثلها و اصطلاحات عامیه، به زبان مردم بسیار نزدیک شده و صمیمیت و صداقت زندگی روستائیان و عشایر را منعکس کرده است.
هر دو کتاب این شاعر بعد از غروب آفتاب زندگانی اش، با همت فرزندانش چاپ شده است و مجموعههای اکینچی، داغلار، غزلیات ،شعر دفاع مقدس و اشعار اجتماعی از آثار دیگر زنده یاد پاشاپور است که هنوز چاپ و منتشر نشده است.
علی پاشاپور در نیمه تیرماه ۱۳۶۸ روی در نقاب خاک کشید و پیکر مطهرش بر دوش خیل کثیر مردم متاثر از فقدان ناگهانی وی، تشییع و در آرامستان گرمی مغان آرام گرفت.
نامگذاری کوچه محل زندگی شاعر به نام "استاد علی پاشاپور"
شورای فرهنگ عمومی شهرستان گرمی مغان در سال ۹۷ نامگذاری کوچه محل زندگی علی پاشاپور را به نام این شاعر آئینی و انقلابی تصویب کرد و تابلو " کوچه استاد علی پاشاپور" با حضور آیت الله صفری نماینده استان اردبیل در مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه گرمی مغان، استاد میرزاده نماینده وقت مردم گرمی مغان در مجلس شورای اسلامی، رئیس و اعضای شورای اسلامی و شهردار شهر بر ورودی کوچه محل سکونت شاعر فقید نصب شد تا تکریم مفاخر، سبب الگوسازی و انگیزش جوانان باشد.
همچنین در ۲۴ دی ماه ۹۷ آئین نکوداشت این چهره فرهنگی و ادبی با حضور جمعی از مسئولان استانی و اصحاب فرهنگ، ادب و هنر در مجتمع حافظ شهرستان گرمی مغان برگزار و از دو اثر ماندگار پاشاپور رونمایی شد.
نمونه شعر از کتاب " اشک ماتم"
احوالات حضرت علی اصغر (ع)
دوشوبدور سس گئدیر میدانه اصغر
وئره قان ریشه ی ایمانه اصغر همهمه افتاده که اصغر(ع) به میدان جنگ می رود(برده می شود) / تا به ریشه ایمان خون بدهد
حسینین اللرینده اورتوگ آلتدا
اوزاقدان اوخشیور قرآنه اصغر اصغر (ع) روی دست های حسین (ع) و زیر رو انداز است/گویی حسین(ع) قرآن را بر روی دست دارد
یوموبدی گوزلرین سوز عطشدن
خجالت وئرمسین سلطانه اصغر طفل چشمهای خود را از سوز عطش/تا به سلطان و پدر خود خجالت ندهد یا شاهد شرم پدر نباشد
وئیریر درس شهادت شیرخواره
اولا عبرت بوگون طفلانه اصغر امام به شیرخوار خود درس شهادت می دهد/تا اصغر(ع) برای اطفال، عبرت و الگو باشد
چیخوبدی تیر دشمن قالدی حیران
اوزین وئردی نشان پیکانه اصغر تیر دشمن از کمان رهید و حیران ماند/اصغر (ع) خود را به تیر نشان داد (شهادت طلبی پیشه کرد)
یوخیدی دیل دئسین یوخسا دئیردی
فدا دیر بو شه عطشانه اصغر زبان نداشت وگرنه فریاد می زد/جان من طفل، فدای شاه عطشان باشد
آماندی گئل قورتار شرمنده لیکدن
آدین ثبت ایله سین پیمانه اصغر ای تیر هر چه زودتر بیا و اصغر(ع) را از شرمندگی برهان/تا نام اصغر (ع) در پیمان وفا ثبت شود
بابام تکدی آلوب اطرافین عدوان
نیه قالسون بئله دورانه اصغر پدرم تنهاست و اطراف او را دشمن فراگرفته است/چرا اصغر (ع) در چنین دورانی زنده بماند
کمانندان چیخوبدو راوخ پرآچدی
دیدی گلدیم یامان جولانه اصغر تیر از کمان خارج و پرهایش را به هدف گشوده/تیر به اصغر (ع) میگوید: به جولان آمده ام
بوغازون خردادی وارمنده اوچ پر
ترحم ایله مز عطشانه اصغر تیر به اصغر (ع) میگوید: گلویت کوچک است و من نوک سه پر دارم/تیر به طفل عطشان ترحم نمیکند
یوخوم چاره اوزون بیل حرمله ایلن
دوشوبسن چنگ بیر حیوانه اصغر من چاره ای جز اصابت ندارم،خودت می دانی و حرمله(تیرانداز) / ای اصغر(ع)در چنگ حیوان گرفتاری
حیاسیز قاتلون بیرقان ایچنده
حریص دیر سن کیمی قربانه اصغر قاتل بی حیای تو به خون آلوده شده/ به خون قربانی مثل تو حریص است
دگنده اوخ چالوبدی ال ایاقین
حسین باسدی قوجاقه اوز اوشاقین وقتی تیر به اصغر(ع) اصابت کرد طفل دست و پا زد/ حسین (ع)طفل خود را به آغوش فشرد
کیچورتدی حرمله زهرا چراغین
بویاندی قوش کیمین القانه اصغر گویی حرمله چراغ زهرا(ع)را خاموش کرد/اصغر(ع)مثل گنجشک تیر خورده ای به خون غلتید
بیچوبدور اوخ قولاقیندان قولاقه
اولوب گورنه جفا دلسیز اوشاقه تیر، گوش تا گوش اصغر (ع) را بریده/ ببین چه جفایی بر طفل بی زبان رفته است
ربابی آتدیلار نار فراقه
دوشوبدی آتش سوزانه اصغر رباب مادر اصغر(ع) را به آتش فراق انداختند/طفل به درون آتش سوزان افتاده است
او یورقون گوزلری یورقون اوزولدی
بدندن باشی بیرگولتک اوزولدی چشمان خسته طفل، مثل ستاره ها لرزید و افتاد/سر طفل مثل گُلی از شاخه جدا از گلو آویزان شد
قانی مرجان کیمی آخدی دوزولدی
دوشوب باش بیر یانا بیر یانه اصغر خون طفل مثل مرجان جاری و ردیف شد/سر طفل به یک طرف و بدن به طرف دیگر قرار گرفت
حسین توکدی یوزه آخدوقجا قاندان
گهی سپدی گوگه گه چکدی افغان حسین (ع) از خون طفل بر رویش کشید/ از خون طفل به آسمانها پاشید و فریاد شد
بلئشدی سینه سی اصغر قانیلان
ایدوب امید اوین ویرانه اصغر سینه امام به خون طفل مزین شد/شهادت اصغر (ع) خانه امید را ویرانه کرد
الی اوسته بالا عرض اتدی الله
بو ناله مدی بوسینمدن چیخان آه امام که طفل شهید را روی دست داشت بسوی خدا گفت/ ناله و آه من از سینه ام خارج می شود
آلوبدی دوره می بوقوم بدخواه
نه اتمیشدی بوگون عدوانه اصغر گرداگرد مرا قوم بدخواه فراگرفته است/خدایا طفل من به این دشمنان چه کرده بود
......................
(پاشاپور) حق دئین حق داده ایستر
دئیوب آللهه دردین شاه مضطر ای "پاشاپور" آنکه حق می گوید حق را به فریاد می طلبد/امام مظلوم درد خود را به خدا گفت
الهی بو بالام بو قانلی بستر
حقیقت اوخشادی قربانه اصغر خدایا این طفل من و این بستر خونین او/به معنای واقعی اصغر (ع)من به قربانی شبیه شده
امروز یاد و نام شاعران آئینی و انقلابی فقید استان اردبیل در هیئت های عزاداری و هفته خوانی ها در منازل و محلات شهرهای استان اردبیل، با سلام و صلوات گرامی داشته میشود تا پویندگان راه روشن آنان، گامهای استواری در این راه بردارند.
رسانه ها نیز با معرفی و شرح زندگی و آثار ماندگار آن سرایندگان عاشق و عارف، برای الگوسازی و پاسداشت آنها تلاش می کنند، باشد که با استمرار احیا و معرفی دیگر نامداران فقید شعر آئینی و انقلابی استان اردبیل، این دین و رسالت به خوبی ادا گردد.
استان دارالارشاد اردبیل با بیش از یک میلیون و ۲۸۰ هزار نفر جمعیت و ۱۲ شهرستان در شمال غرب ایران واقع شده است و آئینهای ماه محرم و صفر در آن با شور و حال خاصی برگزار میشود.