به گزارش ایرنا، برای توضیح کاملِ شرایط این روزهای یامگا و باشگاه استقلال، بد نیست به گذشتههای دور برویم. گذشتههایی جذاب که هنوز هم بخشی از آن را در خانوادهها و محفلهای ایرانی مشاهده میکنیم. ایران و ایرانی در مهماننوازی سابقه دیرینهای دارند و حتی در جای جای تاریخ ایران میتوانید نشانههای آن را ببینید. در واقع همین تفکر باعث شده روحیه مهماننوازی در ایرانیان با آن خونگرمی و علاقه به تعاملات گرم وجود داشته باشد و حتی برایشان فرقی هم نکند که آن مهمان کیست و نسبتش چیست؛ هر چه هست برایش سنگ تمام میگذاریم.
برای ایرانیها همیشه مهمان عزیز است و این روحیه میزبانی بخشی از زندگی ایرانیها محسوب میشود؛ هر چند در طی دوران تاریخ به اقتضای زمانه کم و زیاد شده و یا شاید الان به پر رنگی گذشته نباشد. مهماننوازی ایرانی از معماری سنتی ایرانی تا کاروانسراها و اشعار و ضربالمثل ایرانی در پاسداشت جشنها و برنامههای مذهبی و غیرمذهبی خود را نشان داده و در قرون مختلف به سبک و سیاق مناسب اجرا شده است. البته یکی از قسمتهای اصلی اکثر سفرنامههای موجود، آن قسمتی است که سیاحان و نویسندگان به آداب مهماننوازی ایرانیها اشاره کردهاند.
اینها پیشینهای است از مهماننوازی ما ایرانیها و رفتار محترمانهای که ارائه میدادیم و البته الان کمتر نمونهاش را میبینیم. در ابعاد کوچکتر، فوتبال ایران هم از این قاعده مستثنی نیست و اغلب شاهد برخورد عجیب و دور از انتظار با بازیکنان و مربیان خارجی هستیم. اتفاقی که با پیشینه ما ایرانیها خیلی همخوانی ندارد. باشگاه استقلال چند سال قبل برخوردی عجیب با لئوناردو پادوانی انجام داد و هنوز هم که هنوز است منتقدان چنین رفتاری را بر نمیتابند و در موردش نقدهایی مینویسند. ماجرای پادوانی با شکایت او به فیفا پیگیری شد و البته این مدافع برزیلی دیگر نتوانست فوتبال حرفهای خود را ادامه بدهد. او در برخورد با آرمین سهرابیان آسیب دید و مصدومیت بازیکن برزیلی به حدی بود که توان حضور در مستطیل سبز را نداشت. باشگاه استقلال به جای اینکه پیگیر درمان و پرداخت مبلغ قرارداد او باشد، پادوانی را روی ویلچر به امان خدا رها کرد و مطالباتش را هم پرداخت نکرد!
این اتفاق سال گذشته برای کوین یامگا نیز رخ داد. بازیکنی که طی چند فصل اخیر به مهرهای کلیدی برای استقلال تبدیل شده بود اما برخورد خشن امید حامدیفر با او در یکی از تمرینات باعث شد تا حتی بینایی او با تهدیدهایی مواجه شود. یامگا اما تلاش کرد تا بینایی کامل خود را به دست بیاورد و بار دیگر بتواند بازی کند. اتفاقی که تا حدود زیادی هم رخ داد و یامگا تأییدیه ایفمارک را دریافت کرد. با این حال مسئولان استقلال جمله معروف «پهلوان زنده را عشق است» را در مورد یامگا به کار گرفتند، او را از لیست خارج کردند و در نهایت پاسخ تلفنهای او را هم ندادند. عذابآورتر و آزار دهندهتر از تمام اینها، تماشای ویدیویی است که یامگا را هنگام مراجعه به باشگاه استقلال نشان میدهد.
ستاره سابق استقلال تلفن همراه خود را در دست دارد، مستأصل و درمانده با مدیران استقلال تماس میگیرد اما هیچکس پاسخگوی او نیست. او شبیه به کسی که انگار اسم و رسمی ندارد و هرگز به باشگاه استقلال خدمتی نکرده، ناراحت و اندوهگین ساختمان را ترک میکند و حتماً به روزهایی فکر میکند که در دربی گل تساوی را به ثمر رساند و نیمی از ورزشگاه را از فرط شادی به هوا فرستاد.
مهماننوازی نه، فراموشی به اصلیترین خصوصیت برخی از مسئولان و حتی مربیان تبدیل شده و متأسفانه کسی هم نیست تا تذکری بدهد یا نقشه راهی در این مواقع ترسیم کند. یامگا اولین بازیکنی نیست که چنین اتفاقی را تجربه میکند و آخرین بازیکن هم نخواهد بود. بهتر است کمی مهماننواز یا حداقل منصف باشیم و خودمان را جای دیگران بگذاریم. آنوقت شاید بتوانیم تصمیمات بهتری اتخاذ کنیم یا حداقل پاسخگوی تماس چنین بازیکنانی باشیم. همین هم برای این طیف از بازیکنان کافی است.