مسکن و داشتن سرپناه که پرهزینهترین و مهمترین دارایی خانوارها و مهمترین عامل تعیین کننده کیفیت زندگی آنهاست از بدیهیترین نیازها و ابتداییترین حقوق هر انسانی به شمار میرود که باید به بهترین نحو ممکن فراهم شود.
اهمیت این مساله تا جایی است که داشتن سرپناه متناسب با نیاز آدمی پس از غذا و تغذیه، اصلیترین نیاز انسانی محسوب میشود و امروزه خانه دیگر فقط یک سرپناه برای حفاظت آدمی از شرایط بیرونی نیست بلکه مامن آرامش و سلامت روحی و روانی است که راحتی و آرامش انسان در آن تامین میشود. علاوه بر این در حوزه توسعهای نیز، مسکن یکی از بنیانهای اساسی توسعه در یک کشور قلمداد میشود که نقش چشمگیری در افول یا رونق اقتصادی آن کشور دارد.
پس از انقلاب صنعتی و رشد بیسابقه فرایند شهرنشینی، وقوع تغییرات چشمگیر در نحوه اسکان بشر و غلبه تمام عیار برنامهریزی نامتناسب بر مدیریت شهری، شهرها روح پیشین خود را از دست دادند. امروزه با وجود تفاوت و تمایز در کالبد، حس تعلق به مکان در شهرها روز به روز در حال رنگ باختن است و حس غریبگی در فضاهای شهری و نبود اعتماد و هویت جمعی مشترک در میان شهروندان موج میزند.
اما طی چند دهه اخیر، اهمیت محیط مجتمعهای زیستی به مثابه سکونتگاه اصلی مردم دوچندان شده و تبدیل شهرها به مکانهایی بهتر و مناسبتر برای زندگی، یکی از دغدغههای اصلی مدیران شهری است.
در کشور ما نیز مساله تامین مسکن برای اقشار مختلف جامعه اهمیت زیادی داشته به گونهای که در اصل ۳۱ قانون اساسی، مسکن متناسب با نیاز افراد، حق هر فرد و خانواده عنوان شده که دولت موظف است با رعایت اولویتبندیهای اجتماعی، به اجرای آن اهتمام داشته باشد.
در همین زمینه، اجرای طرح مسکن مهر در سال ۱۳۸۶ با هدف تامین مسکن برای اقشار کمدرآمد یا ارائه زمینهای مسکونی با کمک وزارت راه و شهرسازی در قالب قرارداد ۹۹ ساله آغاز شد.
پروژه مسکن مهر که از اصول ۳۳ و ۳۴ قانون اساسی الهام گرفته، بزرگترین طرح ملی مسکن و محوریترین سیاست دولت در ایران محسوب میشود، اما بیاعتنایی به کیفیتهای محیطی و اجتماعی در این مسکنها و نادیده گرفتن نیازهای سکونتی ساکنان، سیاست و ماهیت طرح را با بحرانهای زیادی مواجه کرد.
اعتقاد بر این است که این سیاست تاکید بسیاری بر جنبههای کمی مسکن دارد و بیش از آنکه جنبههای اجتماعی را مدنظر قرار داده باشد، به جنبههای اقتصادی آن توجه داشته و این در حالی است که مسکن و سرپناه علاوه بر بعد مادی، باید پاسخگوی نیازهای معنوی ساکنان آن هم باشد.
مسکن مناسب زمانی رضایت افراد را به همراه دارد که شراط مذکور را به خوبی با یکدیگر تلفیق کند، بنابراین براساس آنچه مطرح شد، مسکن فقط یک سقف بالای سر نیست و توجه به دیگر جنبههای مسکن نیز در رفع نیازهای ضروری ساکنان و تضمین رضایتمندی آنها امری انکارناپذیر و ضروری است که توسعه دهندگان باید توجه بیشتری به آن داشته باشند.
بررسی وضعیت مسکنهای مهر اجرا شده در سراسر کشور نشان میدهد میزان رضایت ساکنان از وضعیت موجود از لحاظ تسهیلات و خدمات ارائه شده، دسترسی و حمل و نقل، مدیریت و نگهداری، پایداری سازه و بنا و به طور کلی ویژگیهای کالبدی، امنیت، میزان روشنایی محوطه، دید و منظر در سطح مطلوبی نیست.
مشکلات عمده مسکنهای مهر اجرا شده به طور کلی به کیفیت آنها مربوط است، به نحوی که نه استانداردهای لازم در زمینه ساختمانسازی و نه زیرساختهای لازم در زمینه شهرسازی در آنها رعایت نشده است.
مسکن مهر در اکثر نقاط کشور از نظر موقعیت مکانی فاصله زیاد از مرکز شهر دارد و محیط آن از خدمات و تسهیلات لازم برای زندگی روزمره بیبهره است، همچنین به لحاظ کیفیت ساخت و ساز نتوانسته رضایت ساکنان را جلب کند که همین امر موجب افت کیفیت زندگی و رضایتمندی سکونتی ساکنان شده و هدف از ارائه این مطالب نیز ارزیابی و سنجش میزان رضایتمندی ساکنان براساس مؤلفههای مسکن پایدار و ارائه راهکارهای موجود برای بهبود میزان رضایت آنها و افزایش تعلق ساکنان به این مجتمعهای زیستی است.
در همین زمینه و همچنین اصلاح این موارد در ساخت پروژه های جدید مسکن حمایتی که توسط دولت شکل میگیرد اهدافی همچون، سطح رضایتمندی ساکنان از طرح مسکن مهر با توجه به شاخصهای موثر بر مسکن پایدار و همچنین دستیابی به راهکارها و دستور کارهای بهینه برای ارتقای سطح عملکردی مسکن مهر و توسعه بهینه باید دنبال شود.
روشن است که با دستیابی به اهداف مذکور و پاسخ به پرسشهایی همچون میزان همبستگی شاخصهای مسکن مهر با شاخصهای مسکن پایدار؟ و مهمترین عوامل تاثیرگذار بر رضایتمندی ساکنان از مسکن مهر؟ میتوان گام مهمی در مسیر رفع نواقص و کاستیهای موجود برداشت و از این راه مسکنهای حمایتی پایدار را توسعه داد به طوری که رضایتمندی ساکنان را به دنبال داشته باشد.
مسکن حمایتی یکی از سیاستهای دولتها برای حمایت از طبقههای فرودست جامعه و کسانی است که با درآمد اندک قادر به تهیه مسکن نیستند. از اواخر قرن ۱۹ میلادی تا به امروز، کشورهای مختلفی این سیاستها را گسترش دادهاند.
الگوی مسکنهای حمایتی در دهه ۹۰ میلادی در بعضی کشورهای اروپایی نظیر هلند (۳۶ درصد)، آلمان (۲۶ درصد)، اتریش (۲۳ درصد) و دانمارک (۱۸ درصد) اجرا شد اما به دلیل ضعف در کیفیت زندگی و تسلط فقر بر زندگی ساکنان و شیوع جرم و بزهکاری، مسکن حمایتی در قالب یک نوع مسکن اجتماعی تحت نظارت دولت و تعاونیها و گاه تحت نظارت هر دوی آنها درآمد.
در کشور ایران نیز کمبود مسکن برای قشر کم توان جامعه به ویژه طی یک دهه اخیر به بحرانی اجتماعی تبدیل شده که پیامدهای نامطلوب بسیاری را به زندگی شهروندان تحمیل کرده است.
مشکلات پیشآمده، دولت را بر آن داشته تامین مسکنهای حمایتی برای قشر کمدرآمد جامعه را در دستور کار خود قرار دهد. هدف اصلی دولت از این طرح، خانهدار کردن مردم و کاهش قیمت مسکن و بهینهسازی هزینه واقعی قیمت زمین با امید به کاهش هزینه ساخت و ساز مسکن از راه ایجاد تعاونیها بود.
تبدیل شدن مسکنهای مهر اجرا شده به مجتمعهای مسکونی خوابگاهی، مکان گزینی غیرکارشناسانه، فاصله زیاد مجتمعها از مراکز شهری و مراکز اشتغال، تاخیر در ساخت، تسهیلات و زیرساختها و بیتوجهی به جنبههای کیفیت محیطی آنها، ازجمله مسائل و مشکلاتی است که باعث شده هدف از خرید مسکن مهر صرفا داشتن یک سرپناه باشد.
در همین زمینه با ارزیابی پروژههای مسکن مهر به وسیله معیارهای سکونتگاههای پایدار، علاوه بر سنجش میزان فاصله پروژهها از معیارها و کیفیتهای لازم، مشکلات آنها نیز رفع میشود تا از این راه، علاوه بر جنبههای مادی، به جنبههای محیطی آنها نیز برای ایجاد شرایط مطلوب سکونت توجه شود.
همزمان با مطرحشدن نظریههای توسعه پایدار و عدالت اجتماعی، رویکردهای نظری به سمت مسکن قشر کمدرآمد نیز با تغییراتی مواجه شده به گونهای که برای این نوع از مسکنها در مجامع علمی، ابعاد دیگری نیز جز بعد اقتصادی در نظر گرفته شده و بر این اساس چهار بعد توسعه پایدار برای این نوع مسکنها شامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، کالبدی و زیستمحیطی است.
امروزه مسکن اجتماعی پایدار، بر مبنای رویکردهای نوین همسو با تحولات رخ داده در مساکن اجتماعی و تاکید جوامع جهانی بر پایداری و توسعه شهری در حال ساخت و توسعه است و به طور کلی موضوع توسعه پایدار و شناخت مؤلفههای ساخت مسکن براساس این نوع از توسعه، توجهات بسیاری را در سراسر جهان به خود جلب کرده و به موضوع بسیاری از پژوهشها تبدیل شده است.
این موضوع برای همگان به خوبی شناخته شده اما آنچه هنوز در پردهای از ابهام قرار دارد، موضوع اجرای این نوع از توسعه در جای جای طراحیها و برنامهریزیهای شهری است.
مسکن پایدار، یکی از شاخصههای مهم توسعه و پیشرفت قلمداد میشود که در تمامی جنبههای پایداری یعنی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، کالبدی و زیستمحیطی مطلوبیت لازم را داشته باشد، مسکن پایدار به مجموعه پیچیدهای از روابط دوسویه بین پایداری و مسکن اطلاق میشود که در سیاستهای توسعه پایدار بر آن بسیار تاکید شده است.
اعتقاد بر این است که مسکن پایدار علاوه بر جنبههای مذکور، نقش مهمی نیز در آرامش، سلامت و تندرستی ساکنان ایفا کرده و نیازهای ساکنان کنونی را با بهرهبرداری بهینه از منابع تامین کند و در عین حال در خلق محلههای جذاب، ایمن، سرزنده، سازگار، سالم و غنی نیز نقش داشته باشد.
مسکن پایدار باید از شاخصههای همچون حفاظت از محیط زیست، استفاده منطقی از منابع انسانی، حفاظت از اکوسیستم و توانایی ترمیم آن، عدالت، حافظ سلامت، ایمنی و امنیت برخوردار باشد.
با توجه به بررسی و پژوهشهای به عمل آمده از پروژههای مسکن مهر در سراسر کشور، نتایج حاصل از تحلیلهای آماری ابعاد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، کالبدی و زیستمحیطی (ابعاد چهارگانه مسکن پایدار)، بیانگر میزان رضایتمندی کم ساکنان مسکن مهر است.
با بررسی میزان تاثیرگذاری عوامل اقتصادی و اجتماعی، نتایج به دست آمده نشان میدهد لزوما تمامی این عوامل بر تصمیم افراد در انتخاب مسکن مهر تاثیری ندارند و تنها عاملی که بیشترین تاثیر را داشته، عامل اقتصادی با سطح معناداری گزارش شده است به طوری که مطلوبیت اقتصادی و کم بودن هزینه تملک یا اجاره در انتخاب آنها جزو اولویتهای اصلی ساکنان بوده است.
بررسی ها نشان می دهد که اکثر ساکنان مسکن مهر، از وضعیت سکونتی خود که بر اساس شاخصهای مسکن پایدار ارزیابی شده رضایت لازم را ندارند و این نتیجه تقریبا با نتایج دیگر پژوهشهای داخلی و خارجی درباره رضایتمندی ساکنان مسکن مهر همسو است.
همین مساله نشان دهنده ناموفق بودن دولت در مدیریت و اجرای بهینه این طرحها بوده و علاوه بر این، نتایج تحلیل همبستگی نیز نشان دهنده ارتباط معنادار بین متغیرهای مسکن مهر و مسکن پایدار است.
نتایج حاصل نشان میدهد شرایط درون این مجتمعهای زیستی به گونهای است که اگر تمهیدات و اقدامات لازم برای افزایش و بهبود کیفیت زندگی در آنها صورت نگیرد، شاهد کاهش حس تعلق و ماندگاری جمعیت در این مجتمعها خواهیم بود و بنابراین برای تحقق اهداف توسعه پایدار و سناریوی دوم (خوداتکایی) در زمینه افزایش رضایتمندی ساکنان از کیفیت سکونت در مسکن های مهر و ساخت مسکن های جدید بر اساس قانون جهش تولید مسکن، پیشنهادات زیر مطرح میشود.
۱- از آنجا که طرح مسکن های حمایتی برای رفع نیاز مسکن گروههای کمدرآمد ارائه شده، تامین خدمات اجتماعی، تفریحی و تجاری در فواصل مناسب محل سکونت آنها و ارتقای راههای دسترسی و ارائه خدمات حمل و نقل عمومی در این محلات موجب افزایش کیفیت زندگی ساکنان در این محدودهها و کاهش هزینههای زندگی قشر هدف خواهد شد.
۲- درباره شناخت و آسیبشناسی مسکن مهر، متولیان و برنامهریزان مسکن باید پژوهشهایی به شکل سامانیافته و در گونههای مختلف مسکن مهر انجام دهند تا کاستیهای این طرح شناخته و اصلاح شود که به شکل کاربردی جهت تولید مسکن حمایتی در جهت قانون جهش تولید مسکن مورد استفاده قرار گیرد.
۳- ارتقای اجتماعی محلات برای افزایش احساس تعلق به مکان، افزایش امنیت و شکلگیری گروههای اجتماعی، نقش مهمی در ارتقای کیفیت اینگونه محلات خواهد داشت.
۴- به منظور افزایش گوناگونی و تنوع در فعالیتها و خدمات ارائه شده برای جبران کاستیهای موجود، تنوع و اختلاط کاربریها اعمال شود.
۵- حمایتهای دولت برای تحقق اهداف والا و تامین اعتبار لازم برای اجرای پروژههایی نظیر مراکز درمانی و آموزشی افزایش یابد.
*پژوهشگر برتر و مدرس دانشگاه