پدیده مهاجرت و جابجایی افراد از روستا به شهر، از شهری به شهر دیگر و از کشوری به کشور دیگر قرنهای متمادی وجود داشته است. در دهههای اخیر رشد فناوریهای جدید و توسعه جوامع براساس آن، بروز جنگها و درگیریها در درون کشور و بین کشورها، حوادث طبیعی و تغییرات جوی باعث شده که این مهاجرتها شدت بیشتری بگیرند و برخی عصر جدید را عصر مهاجرت بنامند.
جهانی شدن و تسریع مهاجرت و نیز شتاب آن در کنار تفکیک و تمایزپذیری مهاجرت، زنانهشدن مهاجرت و سیاستهای مهاجرتی پنج ویژگی اصلی عصر مهاجرت به شمار میآیند
جهانی شدن و تسریع مهاجرت و نیز شتاب آن در کنار تفکیک و تمایزپذیری مهاجرت، زنانهشدن مهاجرت و سیاستهای مهاجرتی پنج ویژگی اصلی عصر مهاجرت هستند.
از مهمترین تحولات مهاجرتی در سطح بینالملل، افزایش تعداد و سهم زنان در جریان مهاجرت است. با توجه به ظهور پدیده زنانهشدن مهاجرت و ناکافی بودن مطالعه در مورد مهاجرت زنان ایران به کشورهای مقصد مهاجرت، «فاطمه پاسندی یساقی» و «زهرا علمی» در تحقیقی با عنوان «بررسی عوامل موثر بر مهاجرت زنان از ایران با تاکید بر شاخص فلاکت و کنترل فساد» [۱] مهمترین عوامل موثر بر این پدیده در ایران را بررسی کردهاند. در ادامه بخشهایی از این پژوهش را میخوانیم؛
زنانه شدن مهاجرت
امروزه مهاجرت به عنوان یک مساله کلان سیاستی و حکمرانی چه در سطح ملی و چه در سطح بینالمللی برای کشورهای مختلف مطرح است. در حقیقت، مهاجرت بینالمللی یک پدیده جهانی شده است که گستره، پیچیدگی و تاثیر آن بر اقتصاد و ساختار جمعیتی کشورهای در حال توسعه و توسعهیافته رو به رشد است.
یکی از مهمترینهای مسائل مربوط به مهاجرت در عصر جدید همچنان که اشاره شد، زنانه شدن مهاجرت است. مهاجرت زنان، ابعاد کمّی و کیفی دارد. در بعد کمّی افزایش حضور زنان در جریان مهاجرت حدود ۵۰ درصد است و در بعد کیفی، دیگر زنان فقط مهاجران طبعی نیستند بلکه خود نیز حضوری فعال و مستقلی در مهاجرت دارند. بنابر این، یکی از محورهای کلیدی مبحث مهاجرت، جنسیت است.
مردان و زنان در فرایند مهاجرت، انگیزههای متفاوتی دارند. از دید بسیاری مردان عمدتا با انگیزههای اقتصادی دست به مهاجرت میزنند، در حالی که زنان بیشتر به دلایل اجتماعی و فرهنگی مهاجرت میکنند. همچنین یکی از دلایل مهم مهاجرت زنان، نرخ پایین مشارکت در کشور محل اقامت آنها است. این نرخ پایین، خود نشان از مشکلات ساختاری و نهادی در بازار کار زنان است. اغلب تبعیضهای جنسیتی در بازار کار سبب میشود که نیروی کار زنان در فرایند رشد و توسعه اقتصادی کمتر به کار گرفته شوند. عدم هماهنگی بازار کار با افزایش سطح تحصیلات زنان میتواند به انگیزه مهاجرت آنان دامن زند. با توجه به فرصتهای شغلی کم برای زنان و تورم مزمن در اقتصاد کشور، امروزه شاهد افزایش مهاجرت زنان نسبت چند سال قبل آن هستیم.
کشورهای آمریکا، کانادا و آلمان جذابترین کشورهای مقصد مهاجرت زنان ایرانی بودهاند. در مورد ترکیب جنسیتی مهاجرت در بازههای پنج ساله ۱۹۹۰ تا ۲۰۲۰، سهم زنان از مهاجرت از ۴۲.۶ درصد در سال ۱۹۹۰ به ۴۶.۸۹ درصد در سال۲۰۲۰ افزایش یافته است
در ایران افزایش سطح تحصیلات زنان سبب خودباوری زن از خود و جامعه از زنان شده است. در صورتی که نتوانیم این نیروی بالقوه را به بالفعل تبدیل کنیم نه تنها به هدررفت سرمایه انسانی دامن زدهایم بلکه باید بیش از این شاهد خروج نیروهای کار، اغلب جوان و تحصیلکرده باشیم. با توجه به نقش و جایگاه نیروی کار در مدلهای اولیه رشد اقتصادی -مدلهای رشد برونزا- و نیروی کار تحصیلکرده تحت عنوان سرمایه انسانی در مدلهای رشد درونزا، خروج بیبازگشت سرمایه انسانی که اغلب جوان و تحصیلکرده هستند میتواند آثار زیانبار بلندمدت بر رشد اقتصادی داشته باشد.
همچنین، ایران امروز در حال گذار از پنجره جمعیتی خود است که طبق پیشبینی جمعیتشناسان این پنجره طلایی در سال ۲۰۳۰ بسته خواهد شد. با توجه به مهاجرت نسل جوان اغلب تحصیلکرده، نه تنها تغییر در ساختار سنی جمعیت سریعتر اتفاق خواهد افتاد بلکه باید شاهد شتاب گرفتن دوران گذار پنجره طلایی باشیم.
نگاهی به چند آمار و شاخص مرتبط با مهاجرت زنان
کشورهای آمریکا، کانادا و آلمان جذابترین کشورهای مقصد مهاجرت زنان ایرانی بودهاند. در مورد ترکیب جنسیتی مهاجرت در بازههای پنج ساله ۱۹۹۰ تا ۲۰۲۰، سهم زنان از مهاجرت از ۴۲.۶ درصد در سال ۱۹۹۰ به ۴۶.۸۹ درصد در سال۲۰۲۰ افزایش یافته است.
در یک بازه ۲۰ ساله تعداد مهاجران ایرانی در کشورهای مختلف افزایش یافته است و از ۵۲۱.۲۳۸ نفر در سال ۱۹۹۰ به ۱.۰۹۰.۱۹۶ نفر در سال ۲۰۲۰ رسیده است. تعداد زنان در این بازه ۲.۳۴ برابر شده و سهم آنان از کل مهاجران از ۴۲.۶۶درصد به ۴۶.۸۹درصد رسیده است.
در سال ۱۹۹۰ به ازای هر ۱۰۰ مهاجر مرد ۷۴ مهاجر زن وجود داشته است. درحالی که در سال ۲۰۲۰ به ازای هر ۱۰۰ مهاجر مرد این عدد به ۸۷ زن رسیده و این خود نشان از روند رو به افزایش حضور زنان در کشور مقصد مهاجرت است.
یکی از شاخصهای مهم در زمینه مهاجرت هم در کشور مبداء و هم در کشور مقصد شاخص فلاکت است. این شاخص از جمع نرخ بیکاری و تورم بدست میآید و نشاندهنده سیمای اقتصادی هر کشور است زیرا اگر در کشوری قدرت خرید مردم کاهش پیدا کند و اشتغال متناسب با میزان تحصیل و مهارت آنها فراهم نشود، باعث افزایش انگیزه افراد برای کوچ کردن از سرزمین مادری به سمت کشورهایی با توان اقتصادی بالاتر میشود تا بتوانند سطح زندگی بهتری از نظر مادی و شغلی داشته باشند.
در سال ۱۹۹۰ به ازای هر ۱۰۰ مهاجر مرد ۷۴ مهاجر زن وجود داشته است. درحالی که در سال ۲۰۲۰ به ازای هر ۱۰۰ مهاجر مرد این عدد به ۸۷ زن رسیده است
شاخص فلاکت در ایران و کشورهای منتخب مقصد مهاجرتی (استرالیا، اتریش، بلژیک، کانادا، دانمارک، فنلاند، فرانسه، آلمان، فلسطین اشغالی، ایتالیا، هلند، نروژ، اسپانیا، سوئد، سوئیس و آمریکا) در بازه پنجساله (۲۰۰۰-۲۰۲۰) نشان میدهد شاخص فلاکت در ایران بیش از کشورهای مقصد مهاجرت زنان ایرانی بوده است. همواره سوئیس دارای کمترین میزان شاخص فلاکت بوده است در حالی که شاخص فلاکت در ایران از ۲۷ درصد در سال ۲۰۰۰ به ۴۶ درصد در سال ۲۰۲۰ افزایش داشته است.
شاخص کنترل فساد یکی دیگر از متغیرهای مؤثر بر مهاجرت است. وضعیت کنترل فساد در ایران نه تنها در یک روند نزولی قرار دارد بلکه نسبت به همه کشورهای منتخب مقصد مهاجرت زنان ایرانی (استرالیا، اتریش، بلژیک، کانادا، دانمارک، فنلاند، فرانسه، آلمان، فلسطین اشغالی، ایتالیا، هلند، نروژ، اسپانیا، سوئد، سوئیس و آمریکا) از شرایط چندان مطلوبی برخوردار نیست.
نرخ مشارکت زنان با افت و خیز کم از ۱۱ درصد در سال ۲۰۰۰ به ۱۴درصد در سال ۲۰۲۰ رسیده است. در همین حال، نرخ مشارکت زنان در ایران اختلاف قابل ملاحظهای با کشورهای مقصد مهاجرت زنان ایرانی دارد
دو کشور دانمارک و فنلاند دارای بهترین وضعیت بوده و شاخص کنترل فساد آنها صد یا خیلی نزدیک به آن بوده است. در حالی که شاخص ایران از عدد ۴۴.۱۵ در سال ۲۰۰۰ به ۱۴.۳ تنزل یافت.
کوچک شدن منطقی دولت و کاهش مداخله آن در امور مردم میتواند موجب ایجاد بخش خصوصی کارا در جامعه شده و علاوه بر قرار گرفتن متخصصان و نخبگان در جایگاه حقیقی خود، زمینه قانونمند و ضابطهمند شدن امور کشور و کاهش فساد در جامعه و دولت را فراهم سازد و به علاقمند شدن متخصصان به کشور و ماندگاری آنها کمک خواهد کرد.
بررسی نرخ مشارکت زنان در ایران و کشورهای مقصد مهاجرت
نرخ مشارکت زنان در ایران در سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۰ در نمودار پایین و نرخ مشارکت زنان در کشورهای منتخب مقصد مهاجرت آنان در جدول ذیل ارائه شده است. براساس این نمودار و جدول، نرخ مشارکت زنان با افت و خیز کم از ۱۱ درصد در سال ۲۰۰۰ به ۱۴درصد در سال ۲۰۲۰ رسیده است. در همین حال، نرخ مشارکت زنان در ایران اختلاف قابل ملاحظهای با کشورهای مقصد مهاجرت زنان ایرانی دارد.
عواملی که منجر به مهاجرت زنان میشود
شاخص فلاکت اثر معنیداری بر میزان مهاجرت زنان دارد. این شاخص از دو کانال تورم و بیکاری آثار مخربی بر سطح زندگی افراد میگذارد. با وجود تورم، قدرت خرید و در نتیجه سطح رفاه مردم کاهش مییابد و با وجود بیکاری، جو ناامیدی از شرایط اقتصادی و اجتماعی بالا میرود
وجود یک ارتباط فراگیر و گسترده و شکلگیری شبکه مهاجرتی بین افراد داخل و خارج کشور از طرق مختلف مانند شبکههای اجتماعی، ایمیل و آگاهی از شرایط اقتصادی، اجتماعی، بازار کار و تحصیل موجب میشود انگیزه مهاجرت زنان داخل کشور به کشورهای توسعهیافته در سالهای بعد افزایش یابد.
نرخ مشارکت زنان از عوامل مهم در ماندگاری یا خروج زنان از کشور به سوی کشورهایی است که در آن بتوانند به اتکای فعالیت در بازار کار به استقلال مالی دست یابند، است. علامت منفی و معنیدار این نرخ بر کاهش مهاجرت آنان، یک هشدار سیاستی به همراه دارد و آن این است که برای ماندگاری زنان در ایران باید به وضعیت بازار کار و مشکلات نهادی در آن که توجه کرد که سبب میشود این نرخ در یک بازه ۴۰ ساله تغییر چندانی نداشته باشد.
شاخص فلاکت اثر معنیداری بر میزان مهاجرت زنان دارد. این شاخص از دو کانال تورم و بیکاری آثار مخربی بر سطح زندگی افراد میگذارد. با وجود تورم، قدرت خرید و در نتیجه سطح رفاه مردم کاهش مییابد و با وجود بیکاری، جو ناامیدی از شرایط اقتصادی و اجتماعی بالا میرود که خود به نارضایتی از شرایط موجود منجر میشود. طبق برآورد انتظار داریم به ازای هر یک درصد افزایش شاخص فلاکت با فرض ثبات سایر شرایط، به طور میانگین مهاجرت زنان معادل ۴.۹۰۳ نفر افزایش یابد.
کنترل فساد تأثیری منفی و معنیدار بر مهاجرت زنان داشته است زیرا فساد به مثابه نیرویی است که به عملکرد مناسب بازارها آسیب رسانده و سیستم بازار را مختل میکند و از این رهگذر موجبات کاهش رشد اقتصادی را فراهم میآورد. عواملی چون کیفیت بد قوانین و مقررات، دیوان سالاری ناکارآمد، ناکارایی نظام قضایی، فقدان حاکمیت قانون و ... عوامل فسادزا هستند که عمدتاً در کشورهای توسعهنیافته شایع است.
درآمد سرانه طبق نظر کارکردگرایان از عوامل اصلی مهاجرت محسوب میشود. نسبت درآمد سرانه کشور مقصد به درآمد سرانه در ایران نشان از شکاف رفاه اقتصادی بین ایران و کشورهای مقصد مهاجرت دارد. هرچه این عدد بزرگتر باشد نشان از فاصله رفاهی بین دو کشور است که به عنوان عامل جاذبه در مقصد و دافعه در مبداء عمل میکند. ضریب مثبت و معنیدار نشان از آن دارد که هر چه نسبت درآمد سرانه کشورهای مقصد مهاجرت از درآمد سرانه ایران بیشتر باشد انتظار مهاجرت زنان در ایران بالاتر خواهد بود. طبق برآورد انتظار داریم به ازای هر یک واحد افزایش این نسبت با فرض ثبات سایر شرایط، به طور میانگین مهاجرت زنان حدود ۳۸۰ نفر افزایش یابد.
نتیجهگیری
وجود یک ارتباط فراگیر و گسترده و شکلگیری شبکه مهاجرتی بین افراد داخل و خارج کشور موجب میشود انگیزه مهاجرت زنان در سالهای بعد افزایش یابد
با توجه به مهاجرت رو به افزایش زنان، این مطالعه گامی بود در جهت شناسایی برخی از عوامل مؤثر بر مهاجرت بینالمللی زنان از ایران.
طبق نتایج حاصل از برآورد مدل تحقیق به روش گشتاورهای تعمیمیافته دو مرحلهای مشاهده شد که مهاجرت دوره قبل به دلیل شکلگیری شبکه مهاجرتی بین افراد داخل و خارج کشور بر مهاجرت این دوره اثر مستقیم دارد.
شاخص فلاکت که نشات گرفته از تورم لجامگسیخته است و نسبت رشد اقتصادی کشور مقصد به رشد اقتصادی ایران اثر جدی و واضح بر خروج زنان از کشور دارد. همچنین، نسبت درآمد سرانه کشور مقصد به درآمد سرانه در ایران که نشان از فاصله رفاهی کشور مقصد از ایران است عامل دیگری در تشویق به مهاجرت زنان است.
بهبود دو شاخص نرخ مشارکت زنان و شاخص کنترل فساد نقش بازدارندهای در خروج از کشور برای زنان دارد. به عبارتی زمانی که با سیاستهای موثر و کارآمد ضمن کنترل تورم، کنترل فساد، کاهش بیکاری در مفهوم عام و بهبود وضعیت بازار کار زنان، افزایش رشد اقتصادی و افزایش درآمدسرانه محقق شود میتوان به کاهش مهاجرت که اغلب جوان و تحصیل کرده هستند امیدوار بود.
پینوشت
[۱] فاطمه پاسندی یساقی و زهرا علمی، «بررسی عوامل مؤثر بر مهاجرت زنان از ایران با تأکید بر شاخص فلاکت و کنترل فساد»، مجله اقتصاد باثبات، دوره ۵، شماره ۲، ۱۴۰۳