به گزارش روز دوشنبه ایرنا، محمدرضا صبوری طی مصاحبهای با سایت "اینفوپال" با اشاره به اینکه « نظم موجود در حال گذر است و ما در دوران انتقالات جدید قدرت در نظام بین الملل هستیم» تاکید کرد که ایران در چارچوب منافع سیاسی، اقتصادی و امنیتی خود با کشورها تعامل میکند.
وی ادامه داد که ارتباط ایران با چین و روسیه به معنای دشمنی با غرب نیست و این کشورهای غربی هستند که امکان همکاری و تعامل با ایران را از بین بردهاند.
متن کامل مصاحبه از این قرار است:
۱- جهان در انتظار واکنش ایران به ترور اسماعیل هنیه؛ رهبر حماس است که ۳۱ جولای در تهران به وقوع پیوست. آیا در این انتظار تحولات ژئوپلیتیکی مانند اراده برای جلوگیری از جنگ منطقه ای در جریان است؟ جنگی که رژیم تل آویو خواهان آن است. یا یک جنگ روانی در حال وقوع است؟ و یا شاید هم با نوعی هنر جنگ هزاره مواجهیم که برای غرب غیرقابل درک است؟
همانطور که جناب آقای دکتر عراقچی، وزیر امور خارجه ایران به کرات اعلام کرده اند پاسخ جمهوری اسلامی ایران به ترور شهید هنیه در تهران دقیق و حساب شده و درنظر گرفتن همه ابعاد خواهد بود. قطعاً ما اسیر دام هایی که ممکن است پهن شده باشد، نخواهیم شد و این انتقام در زمان مناسب و به شیوه مناسب گرفته می شود و به هیچ وجه تردیدی در اصل آن وجود ندارد. در عملیات گذشته یعنی وعده صادق هم دیدید که هم پاسخ گستاخی رژیم اسرائیل داده شد و هم از گسترش جنگ در منطقه که خواست آن رژیم بود جلوگیری شد.
۲- برخی تحلیل های جالب ژئوپلیتیکی که در این هفتهها در حال انتشار هستند، از اولین اقدام تلافیجویانه اقتصادی که علیه ایالات متحده و اسرائیل اجرا شده است، صحبت می کنند. آیا میتوانید این موضوع را تأیید کنید؟
ظاهراً غرب در سبد خانوار شهروندان خود، هزینههای همراهی با سیاست های غلط رژیم اسرائیل را برای همیشه لحاظ کرده است. بنده هم تحلیل هایی درخصوص تاثیرات اقتصادی صبر استراتژیک کنونی ایران بر اقتصاد آمریکا و رژیم اسرائیل دیدهام ازجمله رسیدن شاخص VIX به بالاترین حد تاریخی خود، کاهش سهام شرکتها در بورس، ترس سرمایه گذاران برای حضور در بازار اسرائیل و سقوط جایگاه آن در لیست جذب سرمایه، بحرانهای اجتماعی و انسانی در اسرائیل.
وی افزود: تردیدی نیست که بازارهای اسرائیل از صبر استراتژیک ایران خسته شدهاند و شواهد نشان میدهد که ترس عمومی بر بخشهای اقتصادی حاکم است. کافی است تنها به لغو دهها پرواز بین المللی به مقصد اسرائیل و بسته شدن فرودگان بین گورین به عنوان یکی از مهمترین شریانهای حمل و نقل هوایی، فلج شدن بخش گردشگری در مناطق مجاور لبنان و یا سقوط ارزش پولی و افزایش هزینه های بیمه و امنیت رژیم نگاه کنیم. با تحقق عملیاتی تهدید ایران، این بحران ها نیز تشدید و مضاعف خواهند شد.
۳- هنر هزاره دیپلماسی و جنگ ایران و به طول کلی تمدنهای دیگر شرقی، برای غرب مهاجم و استعمارگر یک طرز فکر ناشناخته است. آیا ما همچنین، با یک "درگیری" فرهنگی و ارزشی میان تمدنهای شرقی و غرب سلطه گرهستیم؟
ما قائل به نظریه برخورد تمدن ها نیستیم. این نظریه برآمده از این طرز تفکر بوده و هست که غرب دچار افول شده و بر مبنای پیش فرض ذهنی برتری غرب، اکنون دنیای غرب بایستی به سوی احیای جایگاه خود از طریق ایجاد یک نظم نوین جهانی باشد.
تمدنهای شرقی بهدنبال درگیری با تمدن غرب نیستند. گواه آن واقعیت های میدانی است. بلکه این کشورهای غربی هستند که با مفروض اشتباه برتری ارزشی خود درصدد استیلای بر دیگران هستند.
ما قائل به نظریه گفتوگوی تمدنها هستیم و در سازمان ملل نیز این ابتکار به ثبت رسید و در واقع به آن مشروعیت جهانی بخشیده شد.
مبنای باور ما شناسایی تنوع فرهنگی و ضرورت مدارا و بردباری بین تمدنهاست. این دو عنصر از مفاهیمی هستند که در منابع حقوق بینالملل نیز از آنها سخن رفته است. اگر قائل به گفتوگو و مدارای تمدنها باشیم بیگمان به سوی تحقق هدف اصلی حقوق بین الملل، یعنی تامین صلح و امنیت بین الملل حرکت می کنیم.
۴- الحاق ایران به بریکس پلاس و روابط قوی با روسیه و چین در تصمیمات تهران در رابطه با اسرائیل تا چه اندازه تاثیرگذار است؟
عضویت ایران در بریکس و روابط با روسیه و چین برآمده از واقعیتهای میدانی نظام بین الملل، باور ما به شکل گیری یک جهان چندقطبی و تلاش برای بهره برداری از منافع اقتصادی عضویت در این سازمان ازجمله مقابله با تحریم ها و یکجانبه گرایی است و سویه ضدیت با کشورها ندارد.
درخصوص مناسبات با دو کشور چین و روسیه نیز، تعمیق مناسبات ایران با این کشورها برآمده از منافع سیاسی، اقتصادی و امنیتی ما و این باور است که نظم موجود در حال گذر است و ما در دوران انتقالات جدید قدرت در نظام بین الملل هستیم.
البته ارتباط با این دو کشور به معنای دشمنی با غرب نیست. ما قائل به موازنه در مناسبات خود با شرق و غرب هستیم. اما این غرب است که امکان همکاری و تعامل را از بین برده است. ما برای تامین منافع خود نمی توانیم منتظر غرب بمانیم.
۵- به نظر شما آیا ممکن است از دل بریکس یک سازمان ملل جدید به وجود آید که نماینده جهان چندقطبی و غیر استعماری باشد، امری که بخش عمدهای از مردم جهان خواهان آن هستند؟
یکی از اهداف کلیدی بریکس تبدیل شدن به یک بازیگر تعیین کننده در جهان چند قطبی است. در اختیار داشتن ۲۵ درصد از تولید ناخالص جهان، ۱۸ درصد تجارت جهانی و ۴۰ درصد از جمعیت جهان، همگی از پتانسیل های این سازمان برای نقش آفرینی جهانی حکایت دارد.
سیر شکل گیری و تکامل بریکس طی دهه اخیر حکایت از ظرفیت این سازمان برای حضور موثر در یک نظام چندقطبی را دارد. آمریکای پس از جنگ سرد کوشیده است نظمی آمریکایی در جهان مستقر کند و این مجموعه تلاش می کند خود را به عنوان گزینه ای قابل اتکا در مقایسه با نهادهای غربی حاکم در نظم کنونی معرفی کند.
اعتقاد شخصی من فارغ از هرگونه نگاه ایدئولوژیک، این است که براساس سیر تکامل این سازمان می توان انتظار داشت که بریکس بازیگری باشد در کنار بازیگران دیگر موثر برای خروج از نظم در حال گذار کنونی به سمت یک جهان چندقطبی که آزاد از سلطه غرب و نهادهای غربی که در آن صدای همگان شنیده شود.
۶- مساله استعمار صهیونیستی در فلسطین تاریخی، با نسل کشی در حال وقوع در غزه و همچنین در کرانه باختری، در یازده ماه گذشته به مسئله ای مرکزی و نمونه ای تراژیک از استعمار نابودگر غرب علیه جوامع محلی تبدیل شده است. نقش مردم فلسطین و مقاومت در این سناریوی خاورمیانه ای و جهانی چیست؟
استعمار غرب از طریق فرزند نامشروع خود در اراضی اشغالی فلسطین طی بیش از ۷ دهه اخیر تلاش کرده است معادلات خاورمیانه و شاید حتی نظام بین الملل پس از پایان جنگ جهانی دوم را رقم بزند.
اما دو نکته اصلی را نبایستی فراموش کرد: نخست اینکه براساس واقعیت های تاریخی و اصول مسلم حقوق بین الملل، سرزمین فلسطین متعلق به ساکنین اصلی آن یعنی مردم فلسطین از تمامی ادیان الهی است و هیچ کس نمی تواند سندی خلاف آن را ارائه کند.
دوم اینکه مردم فلسطین و گروههای مقاومت نشان دادند که اجازه نمی دهند سناریوی خاورمیانه ای و جهانی غرب با تصاحب سرزمین آبا و اجدادی آن صورت تحقق بخود بگیرد. بی تردید آنچه در سرزمین های فلسطینی در جریان است براساس آرای اخیر دیوان بین المللی کیفری مصداق بارز جنایت جنگی و نسل کشی است از سوی رژیم اسرائیل برای نابودی جوامع فلسطینی.
نکته مهم این است که خاورمیانه پس از آنچه در ۷ اکتبر به وقوع پیوست و تحولات ده ماهه اخیر، فضای جدیدی را به خود دیده است که یکی از شاخص های اصلی آن ورود تمامی گروههای مقاومت از فلسطینی و غیر فلسطینی در آن است.
۷- ایران، محور مقاومت و متحدان چینی و روسی در جهان چندقطبی: غرب استعماری چه انتظاری میتواند داشته باشد؟ ( غرب چه آینده ای خواهد داشت؟)
ما در حال گذار از یک نظم بین الملل گذرا هستیم که در آن از یک سو غرب تلاش می کند با بهره گیری از ابزارهای قدرت خود ازجمله نهادهای اقتصادی و مالی بین المللی و غول های رسانه ای خود سیطره اش را حفظ کند و از سوی دیگر بازیگرانی مانند ایران و چین و روسیه و حتی محور مقاومت هستند که حاضر به پذیرش سیطره غرب و نظام ارزشی آن نیستند.
تمامی کشورهایی که از آنها یاد کردم دارای یک نظام فرهنگی و تمدنی غنی هستند. برای این بازیگران پذیرش سلطه جویانه ارزشهای غربی که بدنبال نابودی ریشه های هویتی این کشورها هستند قابل پذیرش نیست.
کشورهای غربی اگر بدنبال صلح و امنیت پایدار بین المللی هستند بایستی به نظام های ارزشی دیگران و عنصر اصلی آن یعنی مدارای تمدنی تن در دهد. ارزش های فرهنگی و تمدنی، ریشه های اصلی شکل گیری هویت ملت هاست و تردیدی نیست که ملت ها و دولتها در برابر روندهای تهاجمی علیه نظام های ارزشی خود می ایستند.