اراک - ایرنا - سراها و تیمچه‌های بازار تاریخی اراک میزبان اساتیدی است که با ظرافت تمام آثار نفیس زیراندازهای ارزشمند را رفو می‌کنند و حیات دوباره می‌بخشند اما این هنر باسابقه کم کم در حال فراموش شدن است و هنرمندان این عرصه افول هنر خود را به نظاره نشسته‌اند.

به گزارش ایرنا، دستبافته‌های نفیس و هنرمندانه اراک ازدیرباز شهرت جهانی داشته و تاریخچه این شهر بیش از دوقرن است که با هنر فرش گره خورده، اما مشاغل جانبی فرش از جمله رفوگری، رنگزری و چله کشی کمتر معرفی شده است.

اگرچه سرآغاز هنر رفوگری در اراک به درستی مشخص نیست اما بی‌شک تولد این هنر با تولید فرش دستباف برای ترمیم فرشهایی که با گذر زمان دستخوش فساد و فرسودگی شده و یا آسیب دیده‌اند همزمان است و به نظر می‌رسدکه درسالیان طولانی به عنوان یکی از حلقه‌های مهم فرش ایفای نقش کرده است.

تولیدات فرش اراک به ویژه فرش ساروق باغچه‌ای از هنر، رنگ و طراوت است که در گذر زمان همواره مشتریان و مخاطبان زیادی را به خود جلب کرده اما هر از گاهی که آسیب جدی به بافته‌ها وارد می‌شده، تنها دستان رفوگران خبره به احیای آن کمک کرده است، رفوگران بی‌اعایی که در سالیان سال با سرپنچه خود در پاسداشت این هنر اصیل انجام وظیفه کرده‌اند و چون طبیبی ماهر نواقص و آسیب پ‌های جدی را از بافت فرش‌ها برطرف کرده‌اند.

در کمتر پژوهش و کتابی نام هنرمندان رفوگر فرش استان مرکزی آورده شده اما نشان این هنرمندان هنوز بر پیکره صدها اثر نفیس فرش دستباف اراک باقی است.

درگذشته‌های نه‌چندان رفوگران بسیاری در تیمچه‌ها و سراهای بازار تاریخی اراک به خصوص در سراهای کاشانی، کتاب‌فروش‌ها، نوذری و گلشن فعالیت می‌کردند و این کسب که با هنر نیز تلفیق است رونق بسیاری داشت و به گفته‌ فرش‌فروشان اراکی نسبت فرش‌فروشان به رفوگران ۱۰ به یک بود به این معنی که به ازای هر ۱۰ فرش‌فروشی یک کارگاه رفوگری نیز در بازار اراک فعال بود.

با گذشت زمان و افزایش قیمت فرش دستباف و کاهش توان خرید مردم، رفته رفته حجره‌های فرش‌فروشی اراک در بازار یکی پس از دیگری تعطیل و جای خود را به فروشگاه‌های فروش لباس و لوازم خانگی دادند و تنها برخی افرادی که به کسب فرش‌فروشی علاقه داشتند و یا شغل آبااجدادی آنها بود به سراها و تیمچه‌های بازار رفتند و این کسب را ادامه دادند که البته تعداد آنها اگر چه نسبت به گذشته کاهش یافته اما آنهایی که مانده‌اند با علاقه بسیار این کسب را دنبال می‌کنند.

با کم شدن حجره‌های فرش‌فروشی، کارگاه‌های رفوگری هم که ۱۰۰ درصد به این کسب وابسته هستند نیز کم‌کم تعطیل شدند به طوری که اکنون تعداد رفوگران بازار تاریخی اراک شاید از تعداد انگشتان هر۲ دست بیشتر نباشد.

از پله‌های سنگی و قدیمی سرای نوذری اراک بالا می‌روم، می گویند در حجره‌های دلباز طبقه دوم این سرا مردی از تبار عشق سکنی دارد ، او یکی از قدیمی‌ترین رفوگر استان مرکزی است که سرپنجه هایش این روزها از فرت پیری توان گذشته را ندارد اما هنوز بر بالین دست بافته‌های آسیب دیده حاضر می‌شود و با علاقه و مهارتی تام آنها را تیمار می دهد.

او کسی نیست جز استاد «محمدباقر رودبارانی» که بیش از ۵۰ سال در این حرفه استخوان خرد کرده و حاصل سالها مجاهدتش دراین حرفه تربیت ۲۰ شاگرد است که به گفته خودش بسیاری از آنها در کشورهای اروپایی جزو حلقه تجارت فرش های دستباف خارجی هستند و بدون آنها فرش‌های هزار نقش و رنگ ایرانی که آسیب دیده اند، بختی برای خودنمایی در گالری‌های پر رنگ و لعاب غربی نمی یابند.

استاد باقر، با چهره ای متین و مهربان پذیرای من می‌شود، محفلی خدمانی که همه وسایلش بوی کهنگی می‌دهد، در حالی‌که قالی آسیب دیده‌ای را ترمیم می‌کند می گوید: رفوگری از دل است، عشق است و با پول یا هیچ چیز دیگری قابل معامله نیست.

هرقالی مثل آدمیزاد زنده است با اولین گره خامه بر پودهای دار متولد می‌شود و رشد می‌یابد و با کامل شدن و افتادن در زیر پای مردم فصل جدید زندگیش آغاز می‌شود، زندگی همیشه سرخوشی نیست ، قالی هم گاه پیر و نخ نما می‌شود و یا بر اثر استفاده زیاد و یاقرار گرفتن در معرض رطوبت،آتش، بیدزدگی وپوسیدگی نیاز به ترمیم پیدا می‌کند.

اینجاست که تلفیقی از هنرها و مهارت‌ها مثل خامه شناسی، رنگ شناسی، مهارت بافت، تنه کشی ونظیر آن در وجود یک رفوگر حرفه ای خودنمایی می کند و روح مجددی را در کالبد نیمه جان قالی می دمد.

استاد باقر می‌گوید: آن روزها بازار اراک به فرش و هنرهای جانبی آن زنده بود و قالی هایی هزار نقش با کیفیت خامه های طبیعی و نقشه های ناب بافته می شد.

او می گوید: آن روزها دوران اوج رفوگری بود، گاه به کارگاه های نمور روستایی سفر می کردم و گاه به خانه ملاکان ثروتمند و در همه این اوقات من بودم و فرشی آسیب دیده که راز میان ما عشق بود و حیات دوباره.

استاد رودبارانی که از ۱۰ سالگی در بازار اراک به کار مشغول شده آرزویش سواد داشتن و توانایی خواندن و نوشتن است اما او که هرگز موفق نشده بر سرکلاس درس بنشیند دانشی را نزد استادان فن آموخته که تا امروز نان آور خانه اش و همراه روزگار تنهایی و مشقت ها، شادی‌ها و لحظه‌های زندگیش بوده است.

او درحالی‌که یکی از ابزار قدیمی کارش را برانداز می‌کند می گوید: پیشینه رفوگری فرش در اراک ناپیداست اما به گمانم قدمت آن به بافت نخستین فرش در سلطان آباد بازگردد چون رفوگری با حیات فرش پیوند خورده، همانطور که هنرهای جانبی رنگرزی، چله کشی و قالی درازکنی.

وی افزود: روزهای زیادی را با این استادان سپری کردم این هنرمندان دو کاره بودند هم قالی دراز می کردند و هم معایب فرش را برطرف می کردند و من در دوران کودگی درس مردانگی، عشق و اصول زندگی را در کنار حرفه رفوگری از آنها یاد گرفتم.

او در حالی‌که شعری را زیر لب زمزمه می کند می گوید: آخرین نسل شاگردانی که تربیت کردم دراوایل انقلاب بود و این روزها جوانان رغبتی به این حرفه نشان نمی دهند انگار قرار است به همین زودی ها کورسوهای چراغ این هنرصنعت خاموش شود.

او معتقد است که درآمد این حرفه بدنیست و اگر جوانان با علاقه و بدور از تقلب و بی دقتی‌های رایج در این وادی گام نهند زندگیشان تامین می شود.

وی گفت: تمام غصه من این است که حجره.ها و سراهای بازار اراک که در نیم قرن پیش کانون آمد و شد اهالی هنر صنعت فرش بود و امروز با مشاغلی ناهمگون پر شده درست مانند وصله ناجور بر پیکره فرهنگ و هنر نشسته استو عاریتی بودن آن زار می زند.

در سرای مهدیه بازار تاریخی اراک هم مرد میانسالی در حالی که یک قالی قدیمی نقشه ساروق را تعمیر می‌کرد به من گفت: کسانی که در عرصه رفوگری فعالیت دارند به انگشتان ۲ دست هم نمی‌رسند و این برای امسال منی که عمر و جوانی خود را در این هنر صرف کردیم خیلی سخت است.
استاد یزدان کیشانی فراهانی گفت: در گذشته اساتیدی همچون روزبهانی ، فراهانی، فشکی، قنبری ، یافت ، اجتهادی، مرادی هزاوه، اسلامی فراهانی، میقانی، شاه‌آبادی، ورچه و محمدی در بازار تاریخی اراک کار رفوگری می‌کردند و در کنار اینها جوانان بسیاری نیز به این حرفه اشتغال داشتند اما بسیاری از این اساتید یا فوت شده‌اند و یا توان کار را ندارند و جوان‌ترها هم تغیر شغل دادند و در نتیجه حرفه رفوگری در بازار اراک پا به وادی ناخوشایند فراموشی گذاشته است.

او گفت: البته این خطر تنها در کمین هنر رفوگری نیست بلکه نقشه کش‌های قالی، چله‌کش ها، قالی درازکن‌ها و رنگرزها و سایر مشاغل جانبی فرش هم دست کمی از رفوگران ندارند و باید هرچه زودنر به دادآنها برسند.

استاد کیشانی فراهانی تاکید دارد که فرش دستباف بخشی از هویت ایرانی است، هنری که در لحظه لحظه زندگی با ذوق و قریحه و نحوه تفکر و برداشت های مردم خلق و به هنری اصیل و زیبا بدل شده است.

او ادامه داد: من از هفت سالگی اشتیاق این کار را داشتم اما فرزندان و نوه هایم که همگی تحصیل کرده دانشگاه هستند فرسنگ ها با من و هنر رفوگری فاصله دارند و من مرگ تدریجی برای این هنر را چون شکستن و فروریختن استخوان‌های سست یک سالمند حس می‌کنم.

یکی ازپیشکسوتان فرش استان مرکزی نیز گفت: هر فرشباف باید کم و بیش با هنر رفوگری نیز آشنا باشد تا در هنگام ضرورت بتواند نیازهای خود و دیگران را برطرف کند. البته مهارت و ممارست در این رشته نیاز به تعلیم گرفتن و تمرین و کسب تجربه دارد که رفوگر تازه کار به تدریج مهارت پیدا می کند.

غلامعلی همتی افزود: قبل از شروع به رفوگری باید فرش مورد نظر را گسترد و پشت و روی آن را به دقت بررسی و نوع و میزان آسیب دیدگی ها را تعیین و یادداشت کرد و سپس با توجه به اینکه فرش از چه جنسی باشد به اصلاح ضایعات ایجاد شده پرداخت.

وی عنوان کرد : از ضایعات و آسیب‌های جدی فرش دستباف می‌توان به ضایعات ناشی از کهنگی و طول عمر قالی از قبیل پوسیدگی، پاره شدن شیرازه، دررفتگی و فرسودگی چله ها، جرخوردگی و پارگی،رنگ پریدگی و یااز بین رفتن پرزها، نواقص ایجاد شده ناشی از آتش سوزی و سوختگی، بیدزدگی، پوسیدگی ناشی از رطوبت و یا موادشیمیایی، بریدگی با وسایل برنده اشاره کرد که بسته به اینکه سطحی باشد یا عمقی باید عملیات ویژه ای برای آن توسط رفوگر انجام شود.

اخوان توضیح داد: یکی از کارهای مهم رفوگران عملیات مرمت و پرداخت فرش است که برای انجام آن ابزارهایی شامل قلاب، درفش، خواب پشت، دفتین، قیچی، دمباریک(انبردست)، سوزن دردو اندازه کوچک وبزرگ، پود، نخ پنبه ای(چله)،نخ ابریشمی، ظرف آب، تخته، چکش، میخ کش، اتو، کیله و میخ نیاز است.

وی بیان کرد: انتخاب خامه و میزان کهنگی آن متناسب با عمر قالی اهمیت زیادی دارد و از طرفی نیز یک رفوگر برجسته باید به نقشه قالی آسیب دیده تسلط داشته و بتواند بخش معیوب را نظیر سایر بخش ها ترمیم کند به طوری که آن حوزه درمتن قالی همانند سایر قسمتها به نظر آید.

کلام آخر:

بیش از ۲۰۰ سال پیش مردمانی هوشمند مجموعه سلطان آباد را برپا کردند تا خاستگاه اوج هنر ایرانی در تار و پودهای رنگین باشد ، دستبافته هایی نفیس که پای کمپانی های خارجی نظیر زیگلر را نیز به این خطه باز کرد.

علاوه بر رفوگری که اکنون هنوز نفس‌هایی هر چند شماره شماره می‌کشد هنرهای بسیار دیگری از جمله مس‌گری در بازار اراک وجود داشت که امروز به کلی به دست فراموشی سپرده شده است.

امروزه آجر آجر و خشت خشت بازار تاریخی اراک دلشان برای نشاط هنرهایی که در گذشته در این مجموعه تاریخی فعال بودند تنگ شده. آنهایی به کلی فراموش شده‌اند که شاید امکان احیا نداشته باشند اما امید است متولیان امر نسبت به‌ حفظ هنرهایی همچون رفوگری که هنوز در بازار وجود دارد گام‌های امیدبخشی بردارند.