تهران- ایرنا- خانواده، بستری تعیین‌کننده برای تحول سالم کودک است. آگاهی والدین از شیوه‌های درست فرزندپروری و به کار بستن آنها، به شکوفایی استعداد و کاهش مشکلات رفتاری کودکان و همچنین کاهش تعارض در روابط خانوادگی منجر خواهد شد.

برخی‌ نظریه‌پردازان، مشکلات رفتاری را اختلال‌های ناتوان‌کننده، افراطی‌ و نامطلوب در تعامل‌ با والدین‌ تعبیر کرده‌اند؛ روش‌های فرزندپروری ضعیف، روابط نامناسب والد_کودک مانند برخورهای خشن انضباطی و ناهماهنگ، مرکز توجه آسیب‌شناسی است که باعث عدم شکوفایی توانمندی‌های کودکان می‌شود.

شواهد پژوهشی نشان می‌دهد اجرای برنامه‌های والدمحور بر سازش‌یافتگی، ایجاد دلبستگی و موفقیت کودکان در مواجهه با چالش‌ها تأثیر داشته است. بر این اساس هر اندازه توانش‌های فرزندپروری والدین‌ بیشتر باشد موفقیت‌ تحصیلی‌ افزایش‌ می‌یابد و موجب‌ کاهش‌ مشکلات رفتاری می‌شود.

با توجه‌ به‌ اینکه‌ در ایران پژوهش‌های اندکی‌ در این‌ حوزه انجام شده، «محسن شکوهی‌یکتا»، «سیدسعید سجادی ‌اناری» و «سیده‌ثریا علوی‌نژاد» در پژوهشی با عنوان «اثربخشی برنامه آموزشی تحول کودک بر حل مشکلات خانواده و مشکلات رفتاری کودکان» به بررسی این تاثیرات پرداخته‌اند.

پژوهشگران برای این منظور برنامه‌ای با عنوان «برنامه آموزشی تحول کودک»، طراحی و اجرا و نتایج را با ابزار پرسش‌نامه و به روش «پیش‌آزمون _ پس‌آزمون» بررسی کرده‌اند. در این بررسی حجم نمونه‌ای متشکل از والدین کودکان ۷ تا ١٢ سال ساکن شهر تهران در پنج جلسه «کارگاه آموزشی‌ تحول کودک» شرکت کردند. والدین‌ شرکت‌کننده بین‌ ٢٦ تا ٤٨ سال سن‌ داشتند و میانگین‌ سنی‌ آنها ٣٤ سال بود. میانگین‌ سنی‌ کودکان این‌ والدین نیز ١٠ سال به دست‌ آمد. همچنین در خصوص تحصیلات نیز، از بین‌ ٣٤ نفر شرکت‌کننده در پژوهش‌، ١٢ نفر کارشناسی‌، ١٨ نفر کارشناسی‌ ارشد و ٤ نفر دارای تحصیلات دکتری تخصصی‌ بودند.

اهداف این برنامه عبارت بودند از «آشنایی با شیوه‌های فرزندپروری و راهبردهایی مؤثر در این زمینه»، «آشنایی با برخی از ویژگی‌های دوران دبستان و بررسی تحول شخصیتی کودکان در این دوران»، «آشنایی با تحول عاطفی و ذهنی کودکان در دوران دبستان»، «آشنایی با تحول اجتماعی و جسمی کودکان در دوران دبستان» و «فراگیری راهبردهای تربیتی در سه موضوع شایع تکلیف، تلویزیون و خواب».

هراندازه توانش‌های فرزندپروری والدین‌ بیشتر باشد موفقیت‌ تحصیلی‌ افزایش‌ می‌یابد و موجب‌ کاهش‌ مشکلات رفتاری می‌شودمشکلات رفتاری کودکان

بروز مشکلات رفتاری در طول سال‌های اولیه‌ زندگی‌، تأثیر نامطلوبی‌ بر فرآیند رشد طبیعی‌ کودک دارد. مشکلات رفتاری در دوران کودکی‌ پیش‌بینی‌کنندۀ افزایش‌ احتمال ابتلا به‌ اختلال‌های روان‌پزشکی‌ در دوران نوجوانی‌ و بزرگسالی‌ است.

این مشکلات به طور معمول برای نخستین‌بار در سال‌های میانی‌ دوران ابتدایی‌ بروز می‌کند و بین‌ سنین‌ ٨ تا ١٥ سالگی‌ به‌ اوج می‌رسد و همه جنبه‌های زندگی‌ فردی و اجتماعی‌ کودکان را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. آمارها نشان می‌دهد مشکلات رفتاری در بین‌ ٦ تا ١٠ درصد از کودکان مدرسه‌ای شایع‌ است‌. در ایران میزان شیوع مشکلات رفتاری بین‌ دانش‌آموزان ابتدایی‌ ٤.١٨ درصد و به تفکیک جنسیت، نسبت پسران مبتلا به‌ دختران، ٥ به‌ ١ یا بیشتر گزارش شده است‌.

رفتارهای مشکل‌ساز و اغتشاشی‌ رایج‌ در کودکان و نوجوانان

به طور کلی اختلال‌های رفتاری دوره کودکی‌ به‌ دو دسته‌ کلی‌ «درون‌نمود» و «برون‌نمود» تقسیم‌ می‌شوند. مشکلات درون‌نمود از نظر ماهیت‌، درون‌فردی بوده و به‌ شکل‌ کناره‌گیری از تعامل‌های اجتماعی‌، اضطراب، مشکلات خلقی‌ و افسردگی‌ بروز پیدا می‌کند. درحالی‌که‌ مشکلات برون‌نمود، الگوهای رفتاری سازش‌نایافته‌ برون فردی هستند که‌ در تعارض با افراد و انتظارهای آنها قرار می‌گیرند. این‌ گروه از مشکلات در گستره پژوهشی‌ با عناوینی همچون پرخاشگری، بزهکاری، رفتارهای غیرقابل‌ مهار و ناسازگار مشخص‌ و به شکل عمل منفی کودک در محیط بیرونی آشکار می‌شوند.

پیامدهای اختلال‌های رفتاری کودکان در رشد فردی و اجتماعی

مشکلات رفتاری شامل‌ رفتارهای گوناگون افراطی‌ مزمن‌ است‌. بسیاری از محققان مشکلات رفتاری را اختلال‌های شایع‌ و ناتوان‌کنندهای می‌دانند که‌ برای خانواده، محیط‌ و کودک مشکلات بسیاری ایجاد می‌کند و با میزان زیادی از نابسامانی‌های اجتماعی‌ همراه است‌. تعارض‌های خانوادگی‌ نیز با مشکلات کودک شدت می‌گیرد.
همچنین‌ بررسی‌ها نشان می‌دهد تنها تعداد کمی‌ از دانش‌آموزانی‌ که‌ با اختلال‌های رفتاری مواجه‌اند، در تحصیل‌ موفق‌ بوده‌ و بیشتر در مقایسه‌ با سایر دانش‌آموزان در امتحانات، نمره‌های کمتری کسب‌ می‌کنند و از همسالان خود در مدرسه‌ ضعیف‌ترند و این‌ امر باعث‌ می‌شود اعتماد به‌ نفس‌ پایین‌تری داشته‌ باشند. در صورت عدم تشخیص‌ و دریافت‌ مداخلات به‌هنگام، احتمال بروز مشکلات رفتاری جدی، تکانشگری، مهارت‌های اجتماعی‌ ضعیف‌ و مشکلات هیجانی‌ و تحصیلی‌ در زندگی‌ آتی‌ این‌ کودکان بالاست‌.

علل و ریشه‌های مشکلات رفتاری کودکان

در ٢٥ سال اخیر مسائل‌ رفتاری کودکان به‌ یکی‌ از موضوع‌های مورد توجه‌ روان‌شناسان تبدیل‌ شده است‌. بیشتر پژوهش‌ها به‌ این‌ مساله‌ اشاره کرده‌اند که‌ بین‌ مشکلات رفتاری اولیه‌ کودک و مشکلات رفتاری شدیدتر در آینده، دو عامل‌ یعنی «ویژگی‌های خلق‌ و خوی کودک» و «رفتار والدین‌» نقش‌ اصلی‌ را ایفا می‌کنند. در محیط‌ خانواده که‌ در واقع‌ جامعه‌ای محدود است‌، کنش‌ و واکنش‌های میان اعضا، تأثیر به‌سزایی‌ در کاهش‌ یا افزایش‌ مشکلات ‌رفتاری و همچنین‌ تعارض‌های خانوادگی‌ دارد.

در جریان رشد و نمو(Growth) طبیعی‌ هر کودک یک‌ رشته‌ تغییرات شناختی‌، عاطفی‌ و اجتماعی‌ را شاهدیم‌؛ به‌گونه‌ای که در این‌ روند، تنیدگی‌ و تعارض‌هایی‌ را تجربه‌ کرده که‌ می‌تواند به‌ مشکلات متعدد روان‌شناختی‌ از جمله‌ مشکلات رفتاری_عاطفی‌ و یادگیری منجر شود. این‌ مشکلات به‌ منزله‌ روابط‌ معیوب اعضای خانواده با یکدیگر است‌ و با روش‌های تربیتی‌ نادرست‌ والدین‌ و تعاملات معیوب آنها با فرزندان ارتباط داشته و بررسی‌ آن اهمیت‌ زیادی دارد.

تاثیر تعامل والدین و فرزندان بر رشد کودکان

در دهه‌های اخیر روانشناسان نشان دادند که‌ یکی‌ از متغیرهای پیش‌بینی‌ کننده مشکلات برون‌نمود و درون‌نمود در کودکان، تعامل‌ والد_کودک است؛ زیرا باور دارند واکنش‌های متقابل‌ و صمیمیت‌ والدین‌، اساس تحول شناختی‌_عاطفی (Emotional-cognitive development) کودک را تشکیل‌ و مشکلات رفتاری (Behaviral problems) را کاهش‌ می‌دهد. به‌ عبارت دیگر، به‌ نظر می‌رسد رابطه‌ والد_کودک در کودکان دچار مشکلات برون‌نمود، بیشتر از کودکان عادی است‌؛ زیرا ارتباط به‌ویژه در تعامل‌ والد_فرزند یک‌ ضرورت محسوب می‌شود.

رشد کودکان محصول عوامل‌ متعدد و تعاملات پیوسته‌ و پویا بین‌ ساختار بیولوژیکی‌، ژنتیکی‌ و ویژگی‌های محیطی‌ است‌ و یکی‌ از مهم‌ترین‌ عوامل‌ مؤثر بر رشد روانی‌ و اجتماعی‌، تعامل‌ والدین‌ با فرزندان است؛ به‌گونه‌ای که‌ کیفیت‌ این‌ روابط‌ در سال‌های اولیه‌ کودکی‌، اساس رشد شناختی‌، اجتماعی‌ و هیجانی‌ آینده کودکان را پایه‌گذاری می‌کند. رابطه‌ والد کودک در برگیرنده مجموعه‌ای از هیجان‌ها، رفتارها و انتظاراتی‌ است‌ که‌ بین‌ والد و کودک بر مبنای ویژگی‌های کودک و والد و شرایط‌ به‌ شیوه منحصر به‌ فرد جریان پیدا می‌کند.

ضرورت آموزش فرزندپروری

آموزش فرزندپروری با هدف پیشگیری از مشکلات رفتاری، تحولی‌ و ایجاد دلبستگی‌ ایمن‌ از طریق‌ افزایش‌ آگاهی‌، توانش‌، تعهد و اطمینان والدین‌ انجام شده است. در واقع‌ آموزش فرزندپروری به‌ دلیل‌ آگاهی‌ والدین‌ از شیوه برخورد با فرزندشان و تسلط‌ در مواجهه‌ با کشاکش‌ها (challenge) به‌ یک‌ آرامش‌ نسبی‌ در بستر خانواده منجر می‌شود.

از آنجایی‌ که‌ درصد شیوع مشکلات رفتاری در مقطع‌ ابتدایی‌ زیاد است‌ و دانش‌آموزان مشکلاتی‌ با اطرافیان و محیط‌های آموزشی‌ دارند و نمی‌توانند به‌ دلیل‌ ناآگاهی‌ از شرایط‌ دبستان و تحول عاطفی‌ _ شناختی‌ فرزندشان در این‌ موقعیت‌ها رفتار مناسب‌ از خود نشان دهند، مشکلات آنان در مدرسه‌ افزایش‌ می‌یابد. اهمیت‌ افزایش‌ آگاهی‌ والدین‌ نسبت‌ به‌ شیوه برخورد آنان با کودکان، منطقی‌ به‌نظر می‌رسد که‌ اجرای برنامه‌های آموزشی‌ والدمحور بر سازش‌یافتگی‌ و احتمال موفقیت‌ کودکان در موقعیت‌های مخاطره‌آمیز زندگی‌ آثار متفاوتی‌ به‌ جا بگذارد.

یکی‌ از مهم‌ترین‌ عوامل‌ مؤثر بر رشد روانی‌ و اجتماعی‌، تعامل‌ والدین‌ با فرزندان است؛ به‌گونه‌ای که کیفیت‌ این‌ روابط‌ در سال‌های اولیه‌ کودکی‌، اساس رشد شناختی‌، اجتماعی‌ و هیجانی‌ آینده کودکان را پایه‌گذاری می‌کندیافته‌های پژوهش‌ها نشان‌دهنده نقش‌ برنامه‌ فرزندپروری مثبت‌ برای اصلاح سلامت‌فردی و بین‌فردی کودکان است و کودک را نمی‌توان به‌ عنوان موجودی منفعل‌ درنظر گرفت.‌ از این‌ رو امروزه متخصصان روان‌شناسی‌ بالینی‌ و پژوهشگران، کیفیت‌ تعامل‌ در روابط‌ والدین‌ و کودکان مورد توجه‌ ویژه قرار داده‌ و این‌ نکته‌ را پذیرفته‌اند که‌ برخی‌ از ویژگی‌های والدین‌ و متغیرهای چارچوب خانوادگی‌ بر چگونگی‌ پاسخگویی‌ والدین‌ به‌ نیازهای فرزندانشان تأثیرگذار است‌.
بنابراین ارائه‌ روش‌هایی‌ که‌ بتوان براساس آن چگونگی‌ روابط‌ والد_کودک را مشخص‌ کرد، به‌ویژه در شرایطی‌ که‌ این‌ رابطه‌ دچار تنیدگی‌ (Tension) و مشکل‌ است‌، می‌تواند به‌ عنوان بخشی‌ از برنامه‌های مؤثر در نظر گرفته‌ شود.

شیوه‌های فرزندپروری

شیوه‌های فرزندپروری (Parenting) در بردارنده اعمالی‌ است‌ که‌ اهداف گوناگونی‌ را در بر دارد؛ تربیت‌اخلاقی‌ و روانی‌، شناسایی‌، نمو و پیشرفت‌ استعدادهای فرزندان، آموزش توانش‌ها و آشناکردن با هنجارهای جامعه‌ از دید والدین‌، از جمله‌ این‌ دغدغه‌هاست.

تبیین یافته‌ها

پژوهش‌ حاضر با هدف بررسی‌ اثربخشی‌ برنامه‌ تحول کودک بر مشکلات رفتاری و حل‌ مشکل‌ خانواده انجام شد. براساس یافته‌های این مطالعه‌، تحول کودک توانسته‌ است‌ مشکلات رفتاری کودک و مشکل‌ خانواده را در سطح‌ معناداری پس‌ از اجرای برنامه‌ تغییر دهد. با توجه‌ به‌ آمارهای به‌دست‌ آمده از مقایسه‌ میانگین‌ نمره رفتارهای مشکل‌ساز کودک در پیش‌آزمون و پس‌آزمون والدین‌، داده‌ها بیانگر کاهش‌ نمره‌های آنها در پس‌آزمون است‌. همچنین‌ در مقیاس حل‌ مشکل‌ خانواده، یافته‌ها از افزایش‌ میانگین‌ نمرات در پیش‌آزمون و پس‌آزمون والدین‌ خبر می‌دهد.
این یافته‌ها با نتایج پژوهش‌هایی‌ داخلی و خارجی دیگر مبنی بر اینکه برنامه‌ آموزشی‌ تحول کودک در بهبود خشم‌ و رابطه‌ والدین‌ با فرزندانشان مؤثر بوده، همخوان است. از این‌رو، نتایج‌ یاد شده همسو با نتیجه‌ حاصل‌ از تأیید فرضیه‌ پژوهش‌ حاضر بوده، مبنی‌ بر اینکه‌ آموزش برنامه‌ تحول کودک بر کاهش‌ مشکلات رفتاری کودک و حل‌ مشکل‌ خانواده مؤثر است‌.

برای تبیین‌ این‌ امر باید توجه‌ داشت‌ که‌ بسیاری از مشکلات کودکان با آموزش والدین‌ و رفتار درست آنها در محیط‌ خانواده به‌ تعادل می‌رسد. از این‌رو با توجه‌ به‌ نتایج‌ پژوهش‌ حاضر می‌توان اذعان داشت‌ که‌ با آموزش شیوه رفتار درست و دقیق‌ والدین‌، می‌توان مشکلات رفتاری کودکان را کاهش‌ داد که این مساله به حل‌ مشکلات درون خانوادگی‌ منجر می‌شود. همان‌گونه که‌ نتایج‌ نشان می‌دهد، کیفیت‌ روابط‌ خانوادگی‌ با آموزش می‌تواند افزایش‌ داشته‌ باشد.

منبع:
https://ensani.ir/file/download/article/۶۶۱a۶۹۸b۵۹۶۵e-۱۰۲۴۶-۱۳۳-۱.pdf