به گزارش خبرنگار ایثار و شهادت ایرنا، امروز، یکشنبه هشتم مهرماه مصادف با سالروز شهادت حسن آبشناسان یکی از فرماندهان دوران دفاع مقدس است که با انجام عملیات های نفوذی در خاک عراق ضربات سنگینی به دشمن وارد کرد.
آبشناسان در اردیبهشت سال ۱۳۱۵ در خانوادهای مذهبی و در یکی از محله های تهران دیده به جهان گشود. او پس از اخذ مدرک متوسطه به دانشکده افسری راه یافت و با درجه ستوان دومی فارغ التحصیل شد. وی در نخستین دوره رِنجر (تکاوری) که در مرکز پیاده شیراز تشکیل شد، شرکت کرد و تا سال ۱۳۵۶ دوره های عالی ستاد فرماندهی، دورههای چتربازی و تکاوری را در داخل و خارج از کشور گذراند. آموزش در برخی از دوره ها را نیز پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل ارتش جمهوری اسلامی ایران ادامه داد.
گیتی زندهنام همسر شهید آبشناسان درباره روحیات و اخلاق این شهید اظهار داشت: آن زمان در ارتش کمتر به تعهدات دینی افراد توجه میشد اما حسن مانند پدرم همیشه به تعهدات دینی خود پایبند و عاشق ائمه(ع) بود.
وی افزود: همسرم برای ائمه اطهار (ع) احترام زیادی قائل بود. همه برنامه های زندگی اش را از روی قرآن انجام می داد. در مسائل جنگ و جهاد به گفتارهای قرآن رجوع می کرد. در برنامه ریزی عملیات چریکی و تکاوری در دوره هشت سال دفاع مقدس به جنگ های پیامبر (ص) استناد می کرد. او از قرآن و نهج البلاغه الگو میگرفت.
زندهنام ادامه داد: حسن درباره مسئله جنگ میگفت «چون سرنوشت اسلام در کار است ما باید برویم دفاع کنیم». از آن پس به استثنای یکماه که در سال ۱۳۶۲ از قرارگاه حمزه سیدالشهداء(ع) بیرون آمد؛ روزی نبود که در جبهه نباشد. من واقعاً این اعتقاد را داشتم که حسن یک انسان فروتن است.
حاضر نبودم او را از دست بدهم
همسر شهید آبشناسنان گفت: من به هیچ وجه حاضر نبودم او را از دست بدهم. هیچوقت هم نشده بود که او درباره شهادت حرفی بزند. ما زیاد با هم حرف میزدیم. بیشتر هم مباحث اخلاقی و معرفتی، حسنآقا بسیار اهل مطالعه بود. یک روز سر میز صبحانه را برایم کتاب میخواند. بیمقدمه گفتم حسنآقا، من الان دیگر آمادگی شهادت تو را دارم. سرش را بلند کرد. چشمانش برق خاصی داشت. گفت «جدی میگی؟» گفتم کاملا، چون الان دیگر خیلی خوب میدانم که شهادت چه مقامی است و تو قطعا لیاقتش را داری. انگار خیالش راحت شد. بعد از آن گفتوگو تا شهادتش چند ماهی بیشتر طول نکشید. همسر من بحق، لیاقت شهادت را داشت و من خوشحالم که به این کمال رسیدهام که عاشقانه شهادت او را بپذیرم.
زندهنام اضافه کرد: همسرم قبل از شهادت گفته بود همه فوقالعادههایش را صرف امور خیریه کنیم. چیزی برای خانه کنار نگذاشته بود. بعد از شهادتش ۱۷۰ تک تومنی پسانداز داشتیم. همین موجب شد ما بعد از شهادتش کمی به مشکل بخوریم، اما حسنآقا بعد از شهادتش بیشتر با ماست و هوای ما را دارد.
در وصیتنامه شهید آبشناسان آمده است «محل دفن من، کربلا باشد؛ اگر راه کربلا را خود باز کردم، آسان است ولی اگر زودتر شهید شدم، پیکرم به صورت امانی در خاک بماند تا پس از بازشدن راه و انقلاب عراق، این کار انجام شود.» سفارش دیگر وی نیز به فرزندانش این بود که «در راه پیشرفت اسلام، کشور، کسب دانش و خدمت به اسلام کوشا باشند».
مستند چریک پیر با موضوع زندگی و فعالیتهای شهید آبشناسان را اینجا و مستند شیر صحرا که از سوی ارتش جمهوری اسلامی ایران تولید شده را اینجا ببینید.