سمنان - ایرنا - مجید شحنه سومین فرزند هادی و خدیجه، شهید دفاع مقدس از دارالمرحمه سمنان است، نوجوان دلیر و خوش صدایی که با سماجت و پیگیری خود را به جبهه رساند و در ۱۸ سالگی به آرزویش رسید.

به گزارش خبرنگار ایرنا، شهید مجید شحنه یکم فروردین ۱۳۴۳ در تهران به دنیا آمد و برادرش مسعود نیز در تیر ۱۳۴۴ به دنیا آمد و در تیر ۱۳۶۲ شهید شد.

مجید دوران کودکی‌اش را در کنار سه برادر و سه خواهرش در تهران گذراند و ۲ سال دوران تحصیل ابتدایی را در تهران گذراند.

سال ۱۳۵۱ بود که همراه خانواده به سمنان آمد و دبستان را در مدرسه بوعلی سینا ثبت نام کرد. کلاس اول راهنمایی را در مدرسه آیت الله کاشانی تحصیل کرد. سپس برای کمک به خانواده درس را رها کرد.

او در کنار یک کاشی‌کار به کارگری مشغول شد تا در تامین مخارج زندگی به خانواده کمک کند، با آغاز جنگ و هجوم نیروهای بعثی به خاک کشور، احساس وظیفه در مجید برای حضور در جبهه اوج گرفت.

او که قبل از پیروزی انقلاب، به دلیل سن کم نتوانسته بود نقش خاصی را ایفا کند و فقط به همراه پدر در آیین‌ها شرکت می‌کرد، بعد از آن فعالیت‌های زیادی را آغاز کرد. در حزب جمهوری اسلامی وظیفه‌ای را به عهده گرفت. خود را مقید می‌دانست که در نماز جمعه شرکت کند.

ماجرای عاشق شدن

زنده‌یاد مادر شهیدان شحنه در خاطره‌ای نقل کرده بود: با شروع جنگ و هجوم نیروهای بعثی به خاک کشور، مجید تصمیم گرفت راهی جبهه شود. مجید اصرار داشت برود. او حرف از رفتن می‌زد و ما نگران بودیم. گاهی وقت‌ها تنها در اتاق می‌نشست و به یک جا زل می‌زد و با هیچ کس صحبت نمی‌کرد. یک مرتبه کنارش نشستم و گفتم: «اگر عاشق شدی یا کسی را می‌خواهی بگو!» جدی گفت: «بله، عاشق شدم!» گفتم: «مادرجان! این طور که معلوم است عشق بدجور افتاده به دلت و راحتت نمی‌گذارد. خب، فکرش را هم نکن که دو تا برادر بزرگ‌تر از خودت داری، بگو چه کسی هست تا ببینم چطور می‌شود!»

اشک از چشمانش سرازیر شد و گفت: «عاشق امام زمان (عج) شدم. چطور می‌خواهی من را به مولا برسانی؟ چه طور می‌شود روی ماهش را ببینم؟» بعد از آن فهمیدم چرا نیمه‌های شب بلند می‌شد و اشک می‌ریخت.

رضایت مادر برای به جبهه‌رفتن فرزندش

مادر در ادامه روایت کرد: «یک شب قبل از اینکه رضایت بدهم و مجید به جبهه برود، نیمه‌های شب از صدای ضجه و گریه بیدار شدم. چشمانم را باز کردم، اما کسی نبود. دوباره صدایی به گوشم رسید. دقت که کردم همان صدا بود. بلند شدم. صدا از داخل اتاق بود. آهسته در را باز کردم. مجید نشسته بود روی سجاده. دستانش را بالا برده بود و می‌گفت: الهی، العفو! العفو!

با گریه سر به سجاده برد و گفت: خدایا! شهادت را قسمتم کن! به اتاق برگشتم و گفتم: خدایا! حالا که این بچه عاشقت شد، من راضی‌ام به جبهه برود.

قبل از اعزام مجید به جبهه، پدرش او را نشاند کنارش و گفت: «حاضری دو تا کلمه حرف مردانه با هم بزنیم؟» رنگش عوض شد و گفت: «آقاجان! شما می‌خواهید بگویید راضی نیستید؟» پدرش گفت: «نه، اشتباه نکن! فقط از تو یک چیز می‌خواهم.» با شوق پرسید: «چی؟ شما بگو عمل کردنش با من!»

پدرش گفت: «هدفت باید خدا باشد و حفظ آب و خاک و دفاع از ناموس، اگر غیر از آن باشد، حتی اگر کشته شوی، مورد قبول خدا نیست.» مجید به گریه افتاد و گفت: «آقاجان! هدف من هم دفاع از اسلام است.»

دعاها و گریه‌های شبانه او، پدر و مادر را بر آن داشت که برای رفتنش به جبهه رضایت دهند و به عنوان بسیجی از طرف سپاه سمنان تیپ ۱۷ گردان موسی بن جعفر (ع) از طرف بسیج به کردستان رفت.

عکس تازه‌ام را در حجله‌ام بگذارید

زنده‌‎یاد مادر شهیدان شحنه در خاطره‌ای دیگر نقل می‌کند: مجید قبل از رفتن به جبهه با من روبوسی کرد. عکسی را به من داد و به شوخی گفت: این عکس را تازه گرفته‌ام، داخل قرآن نگذار! بعد هم با خنده گفت: اگر بگذاری داخل قرآن، خدا دوباره من را به شما برمی‌گرداند، می‌خواهم این عکس را داخل حجله‌ام بگذارید!

چند روزی گذشت. مجید با خانه تماس گرفت و به من گفت: مادرجان! من یا به عملیات محرم نمی‌رسم یا شهادت در این عملیات قسمت من می‌شود. چند روزی از عملیات گذشت. بعد از خواندن نماز، رادیو را روشن کردم. خبرهایی شنیدم. به پدرش گفتم: «مجید من شهید شد. دلم گواهی شهادتش را می‌داد» پدرش گفت: شما مادرها همین طوری هستید.

دو یا سه روز بعد، خبر شهادت مجید را برای‌مان آوردند و پدرش فهمید که گواهی دلم راست بود. تاب و تحمل اسارت بچه‌هایم را نداشتم، در دعاهایم از خدا می‌خواستم که قسمتشان شهادت باشد و به دست دشمن بعثی اسیر نشوند که من طاقت ندارم.

شهید والامقام شحنه در تیر ۱۳۶۱ برای بار دوم به منطقه عین خوش در دهلران ایلام رفت و سرانجام در یازدهم آبان ۱۳۶۱ در مسوولیت تک تیرانداز در عملیات محرم با برخورد ترکش به سر مجروح و در ۱۸ سالگی شهید شد.

پیکر پاک شهید شحنه در کنار برادرش مسعود پس از تشییع با شکوه در گلزار شهدای آستان حرم حضرت یحیی(ع) خاکسپاری شد.

صدای خوش و نماز شب زیر نور ماه

یکی از همرزمان مجید از صوت خوش او و نجواهایش در جبهه این‌گونه روایت می‌کند: «ما وارد حسینیه شدیم. جلوی در نشستیم. مجید زیارت عاشورا می‌خواند. امام جمعه خرم‌آباد، همراه‌مان بود. پرسید: «این جوان کیست که زیارت عاشورا می‌خواند؟» گفتم: «یکی از بچه‌ها که ۱۸ سال بیشتر ندارد. می‌خواستیم برویم. باید منطقه را تا غروب بازدید می‌کردیم، اما سوزوگداز صدای مجید نمی‌گذاشت. آخرهای مجلس بلند شدیم.» امام جمعه گفت: «سلام من را به این جوان برسان! صدای سوزناکش که از ته دل بود، ما را به فیض رساند.» قبل از عملیات محرم مجید در گوشه‌ای از حیاط پادگان، زیر نور ماه ایستاده بود به نماز شب. نور ماه افتاده بود روی صورتش، انگارنه‌انگار که در این دنیاست، غرق مناجات شده بود. زمزمه قنوتش به گوش می‌رسید که با تضرع به درگاه خدایش می‌خواند: اللهم ارزقنا توفیق شهاده فی سبیلک...

نقش رزمندگان استان سمنان در دوران دفاع مقدس

به گزارش خبرنگار ایرنا، دوران هشت ساله دفاع مقدس برگ افتخاری در دفتر غیرت و مردانگی ایرانیان رقم زد، مردم استان سمنان با اعزام تعداد قابل توجه رزمندگان به این نبرد، جزو سه استان برتر در تقدیم بیشترین تعداد شهید در کشور است؛ مدالی که از هر رنگی بالاتر و آرمانی جاودان را یادآور است.

رزمندگان سلحشور و دلیر ایران اسلامی طی هشت سال دفاع مقدس بیش از ۱۰۰ عملیات محدود نیمه‌گسترده و گسترده انجام دادند و با مدیریت تحسین‌برانگیز نظامی و پرورش قوای رزمی توانستند با قاطعیت از تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران دفاع کنند.

نیروهای اعزامی از استان سمنان نیز در ۵۵ عملیات شامل ۲۴ عملیات توسط سپاه و بسیج، ۱۱ عملیات توسط لشکر ۵۸ تکاور ذوالفقار ارتش و ۲۰ عملیات توسط جهادسازندگی، شرکت و نقش فعال و اثرگذاری را ایفا کردند.

جمعیت استان سمنان در سال ۱۳۵۵ حدود ۲۸۹ هزار و ۴۶۰ نفر و کمتر از یک درصد از جمعیت کشور بود که با توجه به جمعیت آن زمان استان، تقدیم سه هزار شهید بیانگر این مدعاست که مردم این خطه تمام‌قد برای دفاع از انقلاب در صحنه حضور داشتند.

جنگ تحمیلی در دهه ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۰ اتفاق افتاد و اگر ملاک محاسبه جمعیت کل کشور و استان سمنان را در سال ۱۳۶۵ قرار دهیم، می‌توان گفت جمعیت کل کشور در سال ۶۵ حدود ۴۹ میلیون و ۴۴۵ هزار نفر و جمعیت استان سمنان نیز در آن سال ۴۱۷ هزار ۳۵ نفر بود.

مقایسه آماری فوق چنین نشان می دهد که در کل کشور بر اساس جمعیت سال مورد اشاره، معادل ۴۴ صدم درصد یعنی یک نفر در ۲۲۶ نفر به فیض شهادت نائل آمدند، این رقم در استان سمنان ۶۹ صدم درصد یعنی یک نفر در هر ۱۴۵ نفر جمعیت استان بود.

سمنان به تناسب جمعیت کشور و شهدا، یک و هفت دهم برابر میانگین کشوری شهید تقدیم میهن کرده است و بیش از ۹۷ درصد از شهدا مربوط به دفاع مقدس هستند و همه این سروقامتان و مدافعان وطن در خطوط مقدم و مناطق جنگی به شهادت رسیدند.

مقایسه آماری شهیدان بسیجی استان سمنان با کشور نشان می‌دهد که از مجموع یک میلیون و ۹۳۰ هزار بسیجی رزمنده در کشور، ۹۵۰ هزار نفر به شهادت رسیدند و معادل چهار و ۹ دهم درصد کل رزمندگان و سهم استان سمنان از شهدای بسیجی یکهزار و ۵۷۴ نفر است که معادل پنج و چهار دهم درصد رزمندگان استان محسوب می‌شود.

هم‎گام با بسیجیان، حضور پاسداران به عنوان فرماندهان و همرزمان آنان در جبهه‌های جنگ بسیار چشمگیر بود. به طوری که طبق آمارهای موجود تعداد ۳۱۶ نفر از پاسداران استان سمنان یعنی به ازای هر پنج نفر یک نفر به درجه رفیع شهادت نائل آمدند و طبق آمار رسمی اعلام شده، تعداد سه هزار و ۱۰۰ نفر از اعضای داوطلب تحت امر جهاد در طول دفاع مقدس به شهادت رسیدند که با توجه به تناسب آمار کشور، معادل یک و نیم درصد آمار کل شهدای کشور می‌شود.

نگاهی به آمار رزمندگان و شهدای استان سمنان

شمار شهدای جهاد در استان سمنان به حدود ۱۱۳ نفر می‌رسد که معادل چهار درصد از آمار کل شهدای استان را تشکیل می‌دهد و بر پایه گزارش‌ها، آمار شهدای جهاد استان با ۱۱۳ نفر معادل سه و ۶ دهم درصد از کل شهدای جهاد کشور را شامل می‌شود که بیش از سه برابر میانگین کشوری را به خود اختصاص داده است.

از سه هزار شهید استان سمنان، ۲۲۰ نفر ورزشکار و ۹۶ شهید در عرصه بهداشت و درمان به فیض شهادت رسیدند و ۷۰۰ نفر از رزمندگان جبهه‌های جنگ حق علیه باطل که از این حوزه عازم نبرد شده بودند نیز به جایگاه والای جانبازی نائل آمدند.

از مجموع ۹۶ شهید بهداشت و درمان دفاع مقدس استان سمنان، یک شهید پزشک بود، ۶ شهید نیز بهداشت و پزشکیار، ۵۶ شهید امدادگر، ۹ شهید حامل مجروحان، ۹ شهید راننده آمبولانس و ۱۸ شهید نیز بهداشتیار و عضو کادر بهداشت و درمان رزمندگان دفاع مقدس بودند که به شهادت رسیدند.

شمار کل جانبازان استان سمنان هفت هزار و ۲۰۰ نفر است که از این تعداد یکهزار و ۸۰۷ نفر از جانبازان استان را جانبازان شیمیایی تشکیل می‌دهند. ۲۰۷ نفر دارای بیش از ۲۵ درصد جانبازی هستند.

طبق گزارش‌ها، در کشور به ازای هر ۱۲۴ نفر یک نفر جانباز و در استان سمنان به ازای هر ۵۸ نفر یک نفر در دوران دفاع مقدس جانباز شدند و استان سمنان بیش از ۲ و یک دهم برابر میانگین کشوری جانباز دارد و همچنین یکهزار و ۷۴۷ نفر از این جانبازان بیش از ۲۵ درصد جانبازی دارند.

برنامه‌ریزی برای دومین کنگره شهدای استان سمنان در بهار ۱۴۰۴

سمنان به عنوان یکی از استان‌های سرآمد دوران دفاع مقدس و جزو سه استان دارای بیشترین تعداد شهدا به نسبت جمعیت برای پاسداری از کیان نظام جمهوری اسلامی، به منظور تحقق منویات رهبر معظم انقلاب در زمینه جهاد تبیین و مقابله با جنگ ترکیبی و تهاجم فرهنگی دشمنان وارد میدان شده است و برگزاری هشت اجلاسیه در هشت شهرستان استان سمنان برنامه‌ریزی شد تا در نهایت هشت اجلاسیه به دومین کنگره سه هزار شهید در بهار سال ۱۴۰۴ مزین شود.

برگزاری اجلاسیه شهدا در هر شهرستان استان سمنان در واقع اقدامی برای معرفی شهدای هر شهرستان به نسل امروز آن شهرستان است که در نهایت تمامی مردم استان سمنان و دیگر استان‌ها در نقاط مختلف کشور در «کنگره سه‌هزار شهید استان سمنان» با تمامی شهدا و خط مشی و سیره این بزرگواران همیشه‌جاودان بیش از پیش آشنا شوند تا راه بر توطئه دشمنان سد شود.