تهران-ایرنا- کارشناس مسائل منطقه عنوان داشت: در مرحله فعلی بهترین راهبرد این است که به طرف مقابل این را دیکته کنیم که توان پاسخگویی وجود دارد و ترمز نتانیاهو کشیده شود.

به گزارش گروه سیاست خارجی ایرنا، محمدعلی حسن‌نیا کارشناس مسائل منطقه در گفت‌وگو با ایرنا در ارتباط با شهادت سید حسن نصر الله و پاسخ ایران به این جنایت رژیم صهیونیستی، اظهار داشت: سیاست چند دهه‌ای ایران تقویت محور مقاومت در اضلاع مختلف است. به جزء چند بار مخصوصا بعد از حمله به کنسولگری ایران در دمشق و چند بار دیگر که در سوریه رخ داد، تهران سعی کرد که راهبرد خود را همان تقویت محور مقاومت قرار دهد. اینکه ایران چه پاسخی به ترور شهید نصرالله خواهد داد، بیشتر مستلزم زمان و مولفه‌های مختلف است.

وی افزود: در این موضوع دو نظر راهبردی وجود دارد. برخی اعتقاد دارند که تهران باید به شکل مستقیم به صحنه نزاع ورود کند و به اسرائیل جوابی به طور مستقیم و بدون واسطه بدهد تا به این ترتیب تل آویو از روندی که در پیش گرفته، عقب نشینی کند. دسته دومی هم وجود دارند که پاسخ در داخل چارچوب محور مقاومت را می پسندند.

این کارشناس مسائل منطقه غرب آسیا خاطرنشان کرد: به نظر می‌رسد نوع واکنش ایران باید ترکیبی از این دو نظر باشد یعنی علاوه بر اینکه ایران باید محور مقاومت را بیش از قبل تقویت کند، در کنار آن و توام با آن باید پاسخی در خوری نیز به ترور شهید هنیه و نصرالله که در تهران و بیروت انجام شد بدهد تا به این واسطه نتانیاهو حد یقف تصمیمات خود را دانسته و از دست درازی و گستاخی های بیشتر پرهیز کند. ترکیب این دو باعث عقب نشینی اسرائیل تا حد زیادی خواهد شد.

حسن نیا تصریح کرد: اعتقاد من این است که می بایست بعد از مسئله پیجرها، تمرکز میدانی از حزب الله کم و دیگر اضلاع محور مقاومت مانند یمن و عراق فعال تر می شدند تا فرسایش یکسال جنگ و فشار ناشی از مسئله پیجرها از روی حزب الله برداشته می شد.

وی در پاسخ به سوال دیگری درباره امکان بازسازی قدرت و بازدارندگی حزب الله، عنوان داشت: اینکه حزب الله می تواند خود را بازسازی کند امری قطعی است. در شرایط فعلی دو راهبرد برای مقاومت لبنان می توان متصور بود. بعد از ترور شهید نصرالله و ترور فرماندهان و پیجرها اکنون باید حزب الله لبنان بازسازی امنیتی و اطلاعاتی را در دستور کار قرار دهد. راهبرد دوم انتخاب دبیرکل مقتدر و کاریزماست که بتواند راه نصرالله را ادامه دهد. این موضوع مهمی است.

کارشناس مسائل غرب آسیا در ادامه افزود: شهید نصرالله بیش از ۳۰ سال دبیرکل حزب بود و با شهید عباس موسوی که تنها یکسال دبیرکلی را برعهده داشت قطعا تفاوت های زیادی دارد. حزب الله دارای ساختار بسیار بزرگی در مسائل نظامی، امنیتی، سیاسی و حتی اقتصادی در لبنان و منطقه شده است. بنابراین مهم ترین مولفه فعلی حزب الله بازسازی ساختار امنیتی و نظامی است. این کار شدنی است ولی نیاز به زمان دارد.

حسن نیا در پاسخ به سوالی درباره دوگانه صبر استراتژیک و اقدام نظامی، گفت: راهبرد سکوت تاکنون پاسخگو نبوده است. البته اینکه کامل در ورطه جنگ قرار بگیریم هم مورد شک باید قرار داد. در مرحله فعلی بهترین راهبرد همان راهبردی است که اسرائیلی ها سالها پی گرفتند(initiator rather than the reactor) به این معنی که واکنشی نباشیم و به طرف مقابل این را دیکته کنیم که توان پاسخگویی وجود دارد و ترمز نتانیاهو کشیده شود.

وی همچنین در ارتباط با مقاصد رژیم صهیونیستی از خشونت و جنایت در لبنان، اظهار داشت: قصد اصلی اسرائیل از خشونت در لبنان مشخص است. تل‌آویو می‌داند حمله زمینی به شکل کلاسیک، همانگونه که در جنگ های ۱۹۸۲، ۱۹۹۳ و ۱۹۹۶ شکست خورد این بار نیز محکوم به شکست است. بنابراین سه راهبرد در مقابل لبنان را در پیش گرفتند. ترور، خرابکاری و کشتار مردم. هدف اصلی از این سه تاکتیک هم وادار کردن حزب الله لبنان به عقب نشینی از جنگ است. هدف دوم و دیگر اسرائیل انفکاک حزب الله از جنگ غزه است. هدف سوم آن است که اسرائیل میخواهد با این کشتارها به مقاومت لبنان و فلسطین بگویید که بازدارندگی دارد.

حسن نیا خاطرنشان کرد: اساساً ترور شهید نصرالله همانند ترور شهید هنیه است. رهبر فقید حماس درصدد مذاکره عزتمندانه برای مردم فلسطین بود. اگر کسی در حماس میتوانست پای میز مذاکره برای صلح بیاید همین آقای هنیه بود. اسرائیل در ۷ اکتبر یک شکست اطلاعاتی و امنیتی خورد. شکست نظامی شاید اولویت دوم بود. به همین دلیل موساد، شین بت و امان(اطلاعات نظامی ارتش) هر کاری در یکسال انجام دادند تا آبروی رفته خود را بازیابی کنند. اساسا ترور شهید نصرالله هم برای این بود که بگویند دستگاه اطلاعاتی و امنیتی شان قدرت دارد و کمی از شکست خارج شوند. این ترور نوعی دستاوردسازی امنیتی برای اسرائیلی ها دارد.

این کارشناس مسائل منطقه تصریح کرد: اسرائیل اساساً با مسئله ترور به دنبال این است که جنگی تمام عیار با حزب الله را آغاز نکند. ترور پیجرها و ترور فرماندهان محور مقاومت از آن دست اقدامات بود چرا که رژیم صهیونیستی می‌دانست که یک درگیری و جنگ همه جانبه با حزب الله تبعات سنگینی را برایش به ارمغان خواهد آورد؛ اسرائیل و حزب الله چندین رویارویی با یکدیگر داشتند که گواه این موضوع بود، در سال‌های ۱۹۹۳ ، ۱۹۹۶ و سال ۲۰۰۶ درگیری‌ هایی بود که در آن اسرائیل هیچ پیروزی به دست نیاورد به همین دلیل آنها می‌دانستند که درگیری و رویارویی مستقیم با حزب‌الله برایشان دستاوردی نخواهد داشت، از این رو وارد بحث ترور، خرابکاری و کشتن مردم غیر نظامی در ضاحیه بیروت شد.