تهران- ایرنا- در شرایط کنونی، قدرت‌نمایی وعده صادق ۲ از ناحیه نظام جمهوری اسلامی ایران را می‌بایست معادل همان حرکت و نقش‌آفرینی خاص و بی‌بدیل امام علی(ع) در جنگ خندق تلقی کرد.

یکی از مفاخر بی‌بدیل و فضایل منحصربه‌فرد امام علی علیه‌السلام، غلبه بر عمروبن ‌عبدود، قهرمان نامدار سپاه مشرکین مکه و بر زمین زدن پشت عمرو پس از عبور از خندق و رجزخوانی او در برابر سپاه اسلام است؛ خدمتی بزرگ به اسلام نوپا در آن عصر که در قبل و بعد آن مثل و مانندی نداشت. به گونه‌ای که پیامبر اسلام، صلی الله علیه و آله، در این‌باره فرمود: «یک ضربه علی علیه‌السلام در روز خندق، بر عبادت جن و انس تا روز قیامت، برتری و فضیلت دارد.» بررسی این رخداد و درس‌آموزی از آن، ‌ خصوصا در شرایط کنونی که دشمنی جبهه کفر به غایت ظهور و فعلیت رسیده است، از لحاظ حقوقی و سیاسی مفید است.

پس از شکست مشرکین مکه در جنگ‌های بدر و احد و عدم توفیق‌شان در برابر سپاه اسلام، با تحریک یهودیان بنی نضیر، عزم مشترکی میان آنها شکل گرفت که هدف آن حذف کامل مسلمین و برچیدن نظام اسلامی بود. حسب این مسأله، دشمنان آن روز اسلام تمام توان خود را در ایجاد ائتلافی فراگیر و پرعِده و عُده به‌کار گرفتند تا برای همیشه آئین نوظهور اسلام را خاتمه بخشند. در این میان نقش نفوذی‌ها و مسلمان‌نماها در داخل مدینه و فتنه‌گری و شرآفرینی یهود در میان امت اسلامی به هیچ وجه قابل انکار نیست که با وضعیت کنونی و به‌طور خاص، نفاق برخی سران کشورهای اسلامی همخوانی دارد.

اما همه این اقدامات و تقابلات، در مقطعی از زمان به شکل ویژه‌ای حساس و تعیین‌کننده می‌شود و آن زمانی است که عمروبن عبدود با توانمندی خاص خود از روی خندق عبور می‌کند و در برابر سپاهیان اسلام که اغلب تحت تاثیر توانمندی او قرار گرفته و توان و جرات مقابله با او را نداشتند، رجزخوانی می‌کند و شوکت و هیمنه‌ای برای سپاه کفر فراهم می‌سازد. در این لحظه حساس است که به تعبیر نبی مکرم اسلام، «تمام» کفر در برابر «تمام» اسلام قرار می‌گیرد. در این هنگام است که هر اقدام و حرکتی ضریب چندین برابر می‌گیرد و اعمال و رفتار اشخاص برگزیده و متعالی، سرنوشت یک مکتب و آئین را رقم می‌زند.

فارغ از جنگ احزاب، رخدادها و نتیجه آن، آنچه در این واقعه بیش از همه برجسته شد و به چشم آمد، ‌ مجاهدت خاص، به‌موقع و هیمنه‌شکن علی بن ابیطالب، علیه‌السلام، است که ستایش آن‌چنانی را از ناحیه پیامبر اعظم برمی‌انگیزد. تحسین و تکریم ضربه‌ای موثر، ‌به‌هنگام و خردکننده که عیارش بالاتر و ممتازتر از عبادت همه جن و انس است. گویی در این مقام، امیرالمومنین علیه‌السلام تبلور انسانی «تمام اسلام» است و «تمام اسلام» و آینده آن به او و اقدام موثر و در لحظه او، وابسته است.

به نظر می‌رسد در شرایط کنونی، قدرت‌نمایی وعده صادق ۲ از ناحیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، که وارث اندیشه متعالی علوی است، را می بایست معادل همان حرکت و نقش آفرینی خاص و بی‌بدیل امام علی، علیه السلام، ‌در جنگ خندق تلقی نمود. رجزخوانی خصم صهیون مغرور در برابر جبهه حق و افسارگسیختگی آن که تصویری شکست‌ناپذیر از آن ایجاد کرده بود، اوضاع و احوال را بسیار شبیه به جنگ احزاب نموده بود.

چشم‌ها منتظر قدرت نمایی «تمام اسلام» کنونی بودند تا هم پاسخی بر تهدیدها و رجزخوانی‌های کبرآمیز یهود زمانه باشد و هم امید آفرین برای قلوب مومنین به تحقق وعده نصرت الهی. از این منظر بر نظام مقدس جمهوری اسلامی که پیشوای خود را امام علی علیه‌السلام و حکومت خود را حکومت عدل قرآنی معرفی کرده، لازم بود تا این اقدام «موثر» و فراخور جو حاکم را انجام دهد. اقدامی که حقیقتا شایستگی آن را داشته و بی‌شک خواست و مطالبه مسلمین و آزادگان جهان بود، پاسخی که به واقع درهم‌شکننده و خردکننده هیمنه سپاه کفر متجاوز شد. ‌

در بستر این نگرش، عملیات موشکی ایران در پاسخ به ترورها و جنایات صهیونیسم جهانی فراتر از معادلات نظامی یا سیاسی تحلیل می شود. دومین وعده صادق را می بایست در افقی بالاتر و از بستر اسلام ناب محمدی نگریست که همان «تنها» اقدام حقانی درستی است که رهاوردش شکستن هیمنه دشمن، تسلی‌بخشی به قلوب مصیبت‌زدگان و عزت‌بخشی به جامعه اسلامی در برابر خونریزی سگ مست هار صهیون است. ضربه متقابلی که در کنار خشنودی مسلمین و مستضعفین، تحسین و تمجید حق تعالی و اولیای الهی را نیز به همراه دارد.

**حقوقدان و مدرس دانشگاه