خانه پدریشان در دامنه کوههای ماسال در یک سوی آن درختان سربه فلک کشیده است و در دیگر سو با شالیزارهای پلکانی محصور شده آنجا که روستا با منظرهای مسحور کننده، زیبایی های طبیعت هیرکانی را به رخ می کشد.
خانه ای با نمایی زیبا، اصیل و سنتی اما به روز شده و عمده مصالح روکار و توکارش برگرفته از طبیعت؛ سنگ و چوب است چنانکه گویی جزئی از همین زیبایی ها بوده و همین برگرما و زیباییاش افزوده است.
این گرمی در رفتار میزبانانمان هم به وضوح مشهود است و گویی آشنایانی دیرین هستیم.
وقتی برای مصاحبه تماس گرفتم با وجود آنکه تمایلی به مصاحبه و رسانهای شدن ندارند، می پذیرند به عنوان میهمان، نه خبرنگار پذیرای ما شوند.
اینجا به موسیقی و طنین روحنواز آوازهای تالشی و سنتی میهمانیم، خانوادهای ماسالی که هنر موسیقی و آواز با روح و جانشان آمیخته است پیوندی که برگرفته از گذشته با نگاه به آینده در آوازهای دستون ها تا پرده ها و موسیقی بدون کلام در ترکیب با طبیعت بی همتا در این خانه جلوه ای زیبا و لطیف دارد.
فرزاد قربانی و همسرش بانو غزال ناظرفصیحی از هنرمندان موسیقی کشور ساکن تهرانند اما گهگاه برای تجدید قوا و تمدد اعصاب از این شهر پرهیاهو دور شده و آخر هفته را در آرامش زادگاهشان، ماسال لختی می آسایند و در کنار خواهر آقای قربانی (مریم خانم) که او نیزدر موسیقی های محلی و فولکلور (تالشی) دستی بر آتش دارد، می گذرانند و این هنگام است که موسیقی تالشی و آوازهای محلی و مدرن را در هم میآمیزند و نوای دلکش و طنین آواز افسانهها و نوای اسطورهای تالشی معجونی دلنشین می شود که به جان می نشیند.
به راستی که موسیقی زبانی است که همه گیر و همه فهم است حال به هر قوم، قبیله، کشور و منطقه ای از جهان تعلق داشته باشد زیباییهایش گسترهای بیانتهاست و در روح و جان انسان مینشیند موسیقی، نوای جاری در هستی و خلقت است از اینرو اثری مانا در روح و جان دارد.
این فرصت را غنیمتی است تا با این خانواده هنرمند عرصه موسیقی در اقامتگاه زیبای اباء و اجدادی شان در میان آواز جیرجیرکها، پیچش باد در شالیزار، چهچه پرندگان و آوای سبز جنگل و حرکت آب در پیچ و خم رودخانه به گپ و گفتی کوتاه نشسته و در میان همه این موسیقی های زیبای طبیعت، صدای آواز تالشی و سنتی با نوای نرم و لطیف پیانو درهم آمیزد و تلفیق موسیقی طبیعت با ساخته دست انسان جلوهای هنرمندانه یابد.
هنر این هنرمندان جنبههای فولکلور، کلاسیک و نوین را درهم می آمیزد و موسیقی و آوازهای سنتی و مدرن، صداها و نواهای قدیم و جدید را پیوندی دیگر می زند آنگونه که همه شنیدنش را خوش می دارند و نوازشی بر جان و روح آدمی می شود.
به راستی موسیقی زبانی است که همه میدانند و می فهمندش بویژه که برخاسته از هویت و فرهنگ و نیز غنی از داشتههای بسیار سرزمینمان باشد.
فرزاد قربانی هم حیات موسیقی ایران را در گرو پیوند با گذشته و نگاه به آینده میداند و میگوید: این ۲ عنصر، رموز ماندگاری و جاودانگی هنرمندان درذهن و خاطره ملت هاست.
به اعتقاد وی، اساتید و پیشکسوتان این رشته هنری، آیینه تمام نمای مکتبهای مختلف موسیقی ایرانی هستند و هرگونه بیمهری به آنان در واقع دوری و فاصله گرفتن از گذشته و فرهنگ جامعه است.
او میگوید: موسیقی ایرانی با وجود تنوع در سبک و شیوههای اجرا، خیلی خوب میتواند نیاز مردم را برآورده کند و از این نظر چیزی کم ندارد.
او نخستین بار در سال ۱۳۷۱ آواز را در محضر استاد «صدیق تعریف» تجربه و یادگیری ردیفهای آوازی آغاز کرد.
این هنرمند رشته موسیقی میگوید: برای فراگیری هنر آواز پیش اساتید مختلف رفته و داشته های خود را مدیون آنها هستم استادانی چون علیاصغر شاه زیدی که پرچمدار مکتب آوازی اصفهان است، استاد مظفر شفیعی، استاد نوری و دیگر بزرگان موسیقی که در محضرشان تلمذ کرده و خود را وامدارشان میدانم.
وی از مهمترین کارها و اجراهایش آلبوم «صدای سبز باران» با آهنگسازی استاد خرم و تنظیم استاد بابک شهرکی می خواند و در ادامه به اثر مشترکی با عنوان «تو مرو» اشاره می کند که آن را با نوازندگی پیانو توسط همسرش بانو غزال ناظر فصیحی به انجام رسانده است.
وقتی عنوان می کند: در این آلبوم قطعات ماندگار بزرگان موسیقی کشورمان که خاطره ای شیرین در اذهان و برای همیشه ماناست از جمله پرویز یاحقی، مرتضی محجوبی، علی اکبر شیدا و جواد لشگری در یادها زنده میشود.
قربانی در ادامه با بیان اینکه تصنیفهای شور «تو بخوان»، «تو مَرو»، «به او چه بگویم»، «روشنی» و تصنیف ابوعطا «غوغای هستی»، تصنیف افشاری، چهار مضراب دشتی و آواز دشتی از جمله آثار موجود در این آلبوم است و هر یک برایش به نوعی عزیز و ارزشمندند.
وی همچنین به اجرای قطعات تالشی بصورت مشترک با همسرش اشاره و عنوان میکند: با وجود اینکه ردیف و ظرافتهای موسیقی را در سطح ملی دنبال کردهام، توفیق چندانی در زمینه موسیقی محلی تالشی پیدا نکردهام حال آنکه موسیقی ملی ما بر گرفته از موسیقی فولک است اما خواهرم در این زمینه استعداد و علاقه ای ویژه دارد.
فرزاد قربانی این هنرمند موسیقی که دانش آموخته رشته حقوق و وکیل پایه یک دادگستری است و میان این ۲ هم در عین آنکه سنخیتی ندارد، پیوندی ایجاد کرده و می افزاید: سرود ملی کانون وکلای مرکز را که از ساختههای استاد کیوان ساکت است، من خوانده ام و ارتباطم را با این بخش حفظ می کنم.
علاوه بر فرزاد که خیلی نتوانسته در موسیقی فولک عملکرد داشته باشد خواهرش علاقهای وافر به موسیقی تالشی و فولکور دارد و با این نواها زندگی می کند و هماره حضور برادر و همسر او را مغتنم می شمرد و قطعه ای مشترک میسازند و مینوازند و می خوانند و زمانی که این نواهای فولکلور با موسیقی مدرن و نوای ملایم پیانو درهم میآمیزد در عین آنکه جلوهای متفاوت است اما دلنشین و گیراست.
مریم خانم قربانی در این میانه به درخواست برادر قطعه سوزناکی به زبان تالشی می خواند، نوایی که از لالایی مادر نشات می گیرد و میگوید: این ترانهها و آهنگهای فولک را «دِدِ» مادر از کودکی در گوشمان زمزمه می کرد و چون هزاران مادر تالشی در گهواره این اشعار را بر ما میخواند و همین موجب شد تا این علاقه در من ریشه دواند.
و اینک او و برادر با صوت و صدایی که آن را نیز از مادر به ارث و یادگار دارند، می خوانند.
غزل ناظرفصیحی همسر فرزاد قربانی هم که با نواختن پیانو عموما همسر را در آهنگهایش همراهی می کند با اشاره به علاقمندی خود به موسیقی فولک و نواهای محلی میگوید: در جشن عروسی ما قطعه تالشی «بندون بندون» از آثار استاد هادی حمیدی پخش شد و شنیدن این آهنگ محلی چنان جذبهای داشت و به قدری در من تأثیر گذاشت که مدتها به آن فکر میکردم.
او متولد آذرماه سال۱۳۵۳ است و میگوید: آشنایی با موسیقی را در محیط خانواده آغاز کرده و بعدها با تکمیل نوازندگی پیانو نزد فخری ملکپور(شیوه نوازندگی استاد مرتضی محجوبی) این راه را ادامه داده و پیشتر از آن هم هم نزد بانو فریبا جواهری آموخته بود.
این بانو فارغ التحصیل رشته حقوق و پژوهش هنر است و پیانو را به شیوه ایرانی و کلاسیک مینوازد.
شیوه نوازندگی پیانو ایرانی چنان است که بتوان دستگاهها، گوشهها و نغمههای ایران زمین را متفاوت با آنچه رایج است، اجرا کرد.
ناظر فصیحی بهعنوان تک نواز و هم نواز، عضو درجه یک خانه موسیقی ایران بشمار میآید و تاکنون اجراها و همکاریهای بسیاری با چهره های مشهور موسیقی داشته است.
این استاد رشته موسیقی هم چون همسرش میاندیشید و میگوید: موسیقی ایرانی از فرهنگ ما جدا نیست آنان که موسیقی ایرانی را به خاطر غمانگیز بودن محکوم میکنند خطا میروند زیرا موسیقی تجلی فرهنگ جامعه است و جلوه های مختلفی از زندگی و جامعه را در خود دارد.
وی مهمترین سرمایه گذاری در موسیقی ایرانی را آموزش میداند و میافزاید: در همه شهرستانها باید یک مرکزی برای موسیقی وجود داشته باشد تا نشاط و شادابی و هنر در جامعه گسترش یابد.
ناظر فصیحی با بهره گیری از گذشتگان، اساتید وبزرگان موسیقی ایران با این سبک وسیاق اجراهای متعددی داشته است اما او نیز چون همسر و خواهر همسرش این اجراها را از خانه و در بین خانواده کلید می زند و نخست ارزیابی اولیه را از آنچه در چنته دارند و میزان اثرگذاری و جنبه های تکمیلی اثر را خود انجام می دهند و بهترین جا این خانه آبا و اجدادی است که سرشار از آرامش و نوای زیبای موسیقی طبیعت است.
او علاقه ای ویژه به موسیقی، آوازها و نواهای تالشی دارد و همیشه وقتی با خواهر همسرش باشند قطعه ای فولک را با هم اجرا می کنند.