تهران-ایرنا- عضو هیئت علمی دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران معتقد است ورود به یک جنگ جدید دیگر در خاورمیانه و این بار با ایران، وجاهت سیاسی ایالات متحده را زیر سوال برده و آمریکا برای همیشه در رقابت با چین، بازنده خواهد بود.

خانم دکتر زهره خوارزمی، عضو هیئت علمی دانشکده مطالعات جهان، دانشگاه تهران در مصاحبه با خبرنگار ایرنا و در پاسخ به این سوال که طوفان الاقصی چه تاثیری بر سیاست خارجی دولت جو بایدن، ‌رئیس جمهوری آمریکا داشت، گفت: رابطه میان جو بایدن و بنیامین نتانیاهو، ‌نخست وزیر رژیم صهیونیستی پس از عملیات طوفان الاقصی رابطه خاصی بود. به این معنا که بایدن درعین حمایت همه جانبه و تخصیص مبالغ نقدی هنگفت و ارسال کمک‌های نظامی به اسرائیل، نتوانست نتانیاهو را متقاعد کند تا از نقشه‌های طمعکارانه اش در منطقه و علیه غیرنظامیان فلسطینی دست بردارد. به عبارتی پس از عملیات «طوفان الاقصی» مشخص شد بایدن در میان متحدانش نیز شخصیتی شکننده داشته و به عنوان رئیس جمهوری آمریکا حتی میان شرکای استراتژیک واشنگتن نیز نفوذ و قدرتی ندارد. عدم جدی گرفته شدن او از سوی شخص نتانیاهو موضوعی است که اکنون در ایالات متحده به صورت جدی مورد انتقاد قرار می گیرد.

وی به دو نمونه از این انتقادات در جامعه آمریکا اشاره کرده و افزود: نقدهای مطرح شده هم شخصیت بایدن و هم مهارت حرفه‌ای او را هدف قرار داده است. به عنوان مثال دیوید میلر ، یکی از صاحبنظران شناخته شده موسسه کارنگی برای صلح بین‌المللی (Carnegie Endowment for International Peace)، در مقاله ای برای نیویورک تایمز گفته بود: فاصله بین آنچه که بایدن امیدوار بود به دست بیاورد و آن‌چه که در نهایت با آن روبرو شد، یک دره وسیع پرنشدنی است. همچنین در مقاله ای در فارن پالسی به این نکته اشاره شده بود که بایدن نه تنها قادر نیست جنگ در خاورمیانه را به پایان برساند که حتی نمی تواند انجام یک مذاکره صلح و یا حداقل کاهشی از سطح جنگ بین حماس و رژیم صهیونیستی را به سرانجام برساند.

این عضو هیئت علمی دانشکده مطالعات جهان تاکید کرد: البته ضعف بایدن نباید فقط حمل بر شخصیت ضعیف وی شود، بلکه عامل اصلی این نوع بی‌اثری بر ضعف عمومی نهاد ریاست جمهوری در آمریکا و شدت گرفتن قدرت لابی صهیونیستی در آمریکا نیز دلالت جدی دارد و صاحبنظرانی مانند جان مرشایمر استاد مسلم حوزه رئالیسم بر این امر پس از «عملیات طوفان الاقصی» صحه گذاشته اند.

دکتر خوارزمی در پاسخ به این سوال که آیا تحولات در غزه و لبنان و حمایت حداکثری آمریکا از اسرائیل می تواند منجر به تغییر سیاست واشنگتن نسبت به ایران و درگیری مستقیم میان دو کشور شود، به افزایش ۸ درصدی قیمت نفت در هفته گذشته اشاره کرد و گفت: چنانچه نتانیاهو بدون توجه به هشدارها و ملاحظات آمریکا بخواهد پالایشگاه‌های ایران را مورد حمله قرار دهد، ‌این موضوع می تواند قیمت نفت را تا ۲۰ دلار افزایش داده و مسلما در چنین فضائی کسب و کارهای آمریکایی با بحران عمیقی روبه رو خواهند شد.

این کارشناس مسائل آمریکا افزود: منابع متعددی هشدار داده اند که اسرائیل به تنهایی توان حمله معنادار به سایت‌های هسته‌ای ایران را ندارد. از طرفی در این شرایط و در صورت تداوم زیاده خواهی نتانیاهو چنانچه پای آمریکا به جنگ با ایران باز شود، ‌احتمال شکست این کشور در رقابت با چین (که طی جنگ سرد توانست در فرصت کوتاهی به یک ابرقدرت اقتصادی تبدیل شود) بسیار زیاد خواهد بود. با توجه به شاخص برابری قدرت خرید، (PPP) Purchasing Power Parit اقتصاد چین اکنون ۲۰ درصد بزرگتر از اقتصاد آمریکاست. البته اگر همین سنجش با فاکتور تولید ناخالص داخلی، Gross Domestic Product (GDP)، انجام شود هنوز اقتصاد آمریکا بزرگتر است هرچند روند فزاینده جی دی پی در مورد چین طبق آمار صندوق بین المللی پول در ۵ سال اخیر به نحوی بوده که دو و نیم تا سه برابر اقتصاد چین در رشد جی دی پی نسبت به آمریکا بالاتر است. به عبارتی، رشد اقتصادی چین هم با سرعت قدیم پیش نمی‌رود و ممکن است در نقطه‌ای کند و متوقف شود اما آمریکا به خوبی می‌داند ورود به یک جنگ جدید دیگر در خاورمیانه و این بار با ایران، ایالات متحده را برای همیشه در رقابت با چین در عرصه نوآوری دانش و ابعاد اقتصادی بازار رقابتی، بازنده خواهد کرد.

این عضو هیئت علمی دانشکده مطالعات جهان در مورد چگونگی تاثیرپذیری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا از تحولات خاورمیانه گفت: در این رابطه باید فاکتورهای مختلفی در نظر گرفته شود. نخست آن که بدنه عرب و مسلمان در آمریکا شاکله مهمی در رای دهندگان به ویژه در «ایالت‌هایی سرنوشت‌ساز» هستند. به عنوان مثال در پنسیلوانیا ۱۲۶ هزار و در میشیگان ۳۹۲ هزار عرب آمریکایی زندگی می‌کنند. با توجه به این گستره جمعیتی این موضوع که آیا این افراد در انتخابات شرکت می کنند یا خیر و این که به چه کسی رای می دهند مهم خواهد بود.

نکته مهم دیگر در نظر گرفتن جمعیت یهودیان آمریکایی است که به صورت سنتی به سمت دموکرات‌ها گرایش دارند. به نحوی که گفته میشود ۷۲ درصد رای دهندگان یهودی به نفع کامالا هریس، ‌نامزد دموکرات ها، در مقابل دونالد ترامپ، ‌نامزد جمهوری خواهان، موضع گیری کرده اند. مطالعات اخیر نشان می دهد مدل رای دادن یهودیان آمریکایی در سال های ۲۰۲۰ و ۲۰۲۴ تفاوت خیلی زیادی نکرده است، اما در بین عرب آمریکایی‌ها نارضایتی زیادی از عملکرد بایدن و حزب دموکرات در مورد فلسطین وجود دارد. به طوری که با وجود صداهای مخالف در میان شهروندان آمریکایی برای توقف ارسال تسلیحات آمریکایی به اسرائیل و درخواست‌ها برای آتش بس عملی در غزه دولت بایدن اخیرا ۲۰ میلیارد دلار سلاح جدید به این رژیم اهدا کرد.

در نظرسنجی‌های اخیر گفته می شود نزدیک ۶۰ درصد عرب‌ آمریکایی‌ها تاکید کرده‌اند که جنگ غزه برای آن‌ها خیلی مهم است و بر چگونگی رای دهی آن ها در روز انتخابات تاثیر گذار خواهد بود. ۸۰ درصد عرب های آمریکایی نیز نظرات منفی نسبت به بایدن داشتند و این در حالی است که تنها ۵۵ درصد از این گروه نسبت به ترامپ نظر منفی یا منتقدانه داشتند. نظرات عرب آمریکایی‌ها در این مورد بر این اساس است که آن ها نه اینکه لزوماً نظر مثبتی نسبت به ترامپ داشته باشند بلکه از عملکرد بایدن و دموکرات‌ها در ایجاد و تداوم بحران غزه و خاورمیانه بسیار ناراحت و ناراضی هستند. از طرفی بدنه اصلی آمریکایی‌های عرب تبار در نظرسنجی‌ها کامالا هریس را همان امتداد تفکرات و عملکرد بایدن ارزیابی می‌کنند و به عنوان مثال تنها در ایالت میشیگان ۱۲ درصد از مسلمانان به هریس رای خواهند داد. این در حالیست که در سال ۲۰۲۰ رای بایدن در میشیگان نسبت به ترامپ برتری داشت.

خوارزمی افزود: هرچند ترامپ هم مانند هریس کاملاً از مواضع رژیم صهیونیستی حمایت می‌کند و به هیچ وجه تغییر اساسی در روند اهداء کمک‌های مالی و تسلیحاتی به رژیم صهیونیستی با تغییر حزب یا تغییر رئیس جمهور اتفاق نخواهد افتاد، اما ترامپ به عنوان کسی که از ورود آمریکا به یک جنگ تمام عیار کمتر استقبال کرده برای برخی از شهروندان آمریکایی موقعیت بهتری نسبت به هریس دارد. در مجموع به نظر می‌رسد کارکرد ضعیف بایدن تا حدی آرای مخالفان اسرائیل را به سمت ترامپ هدایت کرده باشد.