به گزارش ایرنا، برنامه راویان رسانهای طنین ایلام که روز سه شنبه به همت بسیج رسانه استان اجرایی شد، میزبان مادران شهدا بود و اهالی رسانه شنونده روایتهایی بودند که برخی از آنها حتی با وجود تکراری بودن، تکان دهندهاند.
وقتی میشنوی مادر یک شهید چگونه پس از شهادت جگر گوشهاش، او را با دستان خودش غسل میدهد و کفن میکند هرچقدر هم مهمان کلامش باشی، باز نمیتوانی خودت را آن لحظه جای او قرار دهی، فقط باید بشنوی و بشنوی.
وقتی اطرافیان مادر شهید عفیف احمدیان میگویند وی به صلابت، استقامت و صبوری این مادر غبطه میخوردند و با عشق از این همه ایثار سخن میگویند، تازه متوجه میشوی که این مادر چه وادیهایی را در زندگی طی کرده است.
یا روایت مادری که لرزه به اندام هر شنوندهای میاندازد؛ مادری که دختر شهیدش را با دستان خودش در زمان جنگ در محل چنگوله مهران هنگامی که دشمن متجاوز شهر را محاصره کرده بود، مجبور میشود جسم بی جان دختر را کول کند و در یک جای امن به خاک بسپارد.
مادر شوکت محمدزاده، نمونه بارزی از مادرانی با دلی به وسعت اقیانوس است که پس از شهادت دخترش در حالی که دشمن به مهران هجوم آورده بود و او نمیخواست جسد بیجان دخترش به دست دشمن بیفتد لحظاتی قبل از خروج از مهران در منطقه چنگوله با دستان خودش و همسایهها قبری برای دخترش که شهید شده، میکَند و پیکر او را دفن میکُند.
خواهر این شهید وقتی خاطرات آن روزها و شبهای دهشتناک را یادآوری میکند، میگوید: مادرم پیکر بی جان خواهرم را در گودال گذاشت و روسری اش را زیر گلویش گره زد، در حالی که خاک روی جسد بیجانش میریخت، بارها و بارها زمین را قسم داد که این پاره تنم را به امانت میگذارم تا روزی برگردم و او را غسل و کفن کنم.
فرشته محمدزاده در گفت و گو با خبرنگار ایرنا اظهار کرد: بعد از مدتی که مهران آزاد شد و توانستیم دوباره به خانه و کاشانه خود برگردیم، مادرم دوباره به سراغ پیکر خواهرم رفت و با وجود اینکه چند سال از آن روز گذشته بود، گفت: در حالی که با دست خاکها را کنار میزدم، پیکر دخترم را بدون هیچ تغییری پیدا کردم، خاک آنچنان امانتدار بود که گویا چند لحظه قبل او را در دل خاک گذاشته بودیم.
وی ادامه داد: پیکر را از گودال بیرون میکشد و پس از غسل و کفن در محل آرامگاه امامزاده سید حسن(ع) مهران دفن میکنند.
بی گمان دل دریایی این مادران شهید، به وسعت اقیانوس و اراده آهنین و پولادین آنها ستودنی است.
اینها قصه و افسانه نیست بلکه روایتهای واقعی و حقیقی از مادران شهیدی است که همه عشق و امید و آرزویشان را فدا می کنند و در راه اسلام و انقلاب با وجود این داغ سنگین خم به ابرو نمیآورند.
این مادران بزرگ با دلهای وسیع و آسمانی نمونه بارز زنان شجاع، صبور، عزتمند و فداکاری هستند که باید وصف حال و استقامتشان بارها و بارها بیان شود.
مادران شهدا، مادران همیشه چشم به راه مفقودالاثرها، مادران فداکار و سختکوش جانبازهای ضایعه نخاعی و ...هر کدام نمادی از فداکاری و ایثارند که تمام طول عمر خویش را با این رنجها سپری میکنند و دم بر نمیآورند.
به راستی روایتگری و نمایش و بیان حقایق واقعی این مادران بزرگ تاثیرگذار در جامعه تأثیر بسیار مهمی در معرفی الگوهای زنان صبور که به دیگران درس از خودگذشتگی میدهند، دارد.
هرچند پاداش این فداکاریها را تنها خداوند متعال خواهد داد اما باید این بانوان صبور به همه معرفی شوند تا سرلوحهای برای زنان این مرز و بوم باشند.