تهران- ایرنا- جمعی از ایرانیان داخل و خارج کشور با صدور بیانیه‌ای از تجاوز و نسل‌کشی رژیم اسرائیل در باریکه‌ غزه، آپارتاید سرکوب‌گر در کرانه‌ باختری‌ اشغالی، قشون‌کشی به خاک لبنان، حملات به یمن و سوریه و هرگونه اقدام نظامی علیه ایران تحت هر عنوانی اعلام انزجار کردند.

به گزارش ایرنا، در این بیانیه که به سه زبان (انگلیسی، عربی و ترکی) منتشر شد و به امضای جمعی از دانشگاهیان، هنرمندان، اساتید دانشگاه، فعالان سیاسی و اجتماعی، روزنامه‌نگاران و پژوهشگران رسیده، آمده است:

‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏۱. عصر ما طی یک سال گذشته ناباورانه یک کودک‌کشی‌ هولناک را به خود دیده است و گویی پایانی هم برای آن پیدا نیست. ساده‌دلی قساوت‌باری است این تصور که پیامدهای فاجعه‌ای در این مقیاس گریبان همگان را نگیرد و سرنوشت سیاره را رقم نزند. تنها سایه‌ی سیاه یا برای برخی آفتاب روشنی‌بخش جنگ نیست که سخن‌گویان به زبان این نوشته را نگران کرده است، فهرست مسائل آینده‌ی نزدیک شامل این مداخل‌ است:‌ گسترش وسیع تکنولوژی‌های جدید کشتار و سلطه پس از آزمایشگاه فلسطین، سرکوب‌گرتر شدن دولت‌ها درون‌ و حوالی مرزها از پی فعالیت نظامی خشونت‌بار خارجی‌شان، برون‌ داد سرسام‌آور گازهای ناشی از فعالیت‌های صنعتی-نظامی و تشدید گرمایش جهانی بر اثر بمباران، افزایش بیماری‌های همه‌گیر و در یک کلام شدت‌گرفتنِ تخریب جلوه‌های حیات انسانی، حیوانی و گیاهی به‌ قصد جلوگیری از سکونت مردمی بومی. ماحصل این همه البته تروماهای بی‌پایانی است که تکرار خشونت در آینده را تقریباً ناگزیر می‌سازد. روشن است دیر یا زود شعله‌های آتش این خشونت در دیگر شهرها و سیاست‌های ملّی و منطقه‌ای زبانه خواهد کشید. شبح غزه تا نسل‌ها ما را رها نخواهد کرد.

۲. ما جمعی متکثر از ایرانیانِ داخل و خارج کشور -که خیل جامعه‌ دانشگاهی، دانش‌پژوهان، فعالان سیاسی و اجتماعی و هنرمندان را تشکیل می‌دهیم- از تجاوز نسل‌کشانه‌ اسرائیل به مردم فلسطین در باریکه‌ غزه، آپارتاید سرکوب‌گر در کرانه‌ باختری‌ اشغالی، قشون‌کشی به خاک لبنان، حملات به یمن و سوریه و هر گونه اقدام نظامی علیه ایران تحت هر عنوانی اعلام انزجار می‌کنیم و آن‌را جلوه‌ای آشکار از خشونت گسترده، فراقانونی و افسارگسیخته علیه شرایط زیستِ جمعی مردمان در منطقه‌ می‌دانیم، خشونتی تحت حمایت کامل مادی و معنوی دولت‌های غربی و درهم‌تنیده با گردش جهانی سرمایه. گفتارها و شواهد گویای آن است که ایران از اهداف بعدیِ تخاصم اسرائیل تحت عنوان «نظم نوین» خواهد بود. این بیانیه حامل هشداری اضطراری‌ علیه بی‌تفاوتی در قبال تبعات جنایت‌های نظام‌مند بر هم‌زیست‌های جغرافیایی، فرهنگی و تاریخی ماست.

۳. «نظم نوین» -نامی که اسرائیل بر عملیات ترور حسن نصرالله و البته همه‌ مردمان و زندگان در بلوک مسکونی اطراف نهاد- عنوانی است که هیتلر برای رؤیای حزب نازی آلمان برگزیده بود: نظام جدیدی که قرار بود نازی‌ها را حاکم مطلق اروپا سازد و همه‌ «ناپاکی»‌ های اروپا (یهودیان، اسلاوها، کولی‌ها) را بزداید، با اخراج، به‌بردگی‌گرفتن و در نهایت قتل‌عام نظام‌مند. شاید تنها تفاوت این نام‌گذاری با قرینه‌ تاریخی‌اش این است که اسرائیل دیر، بسیار دیرتر از نازی‌ها، علناً به ماهیت فاشیستی خود اذعان کرد زیرا تا امروز کوشیده بود برتری‌جویی نژادپرستانه‌ی خود را زیر نشان «دفاع» و «تمدن علیه بربریت» و «بازپس‌گیری ارض موعود از چنگ اشغال‌گران بریتانیایی و عرب» معرفی کند. این نظم «نوین» که در زبان سیاسی امروز نمود یافته به‌واقع نظمی کهن است که از سال ۱۹۴۸ بدین‌سو در منطقه در حال بسط و شکل‌گیری بوده است.

۴. جنبش اروپایی صهیونیسم که سال‌ها پیش‌تر پا گرفته بود از بحران‌ها و تنش‌های بعد از جنگ جهانی دوم و جهان بعد از هولوکاست آلمان نازی بهره گرفت، چنان‌که قبلاً، با فروپاشی امپراتوری عثمانی و مرزکشی‌های دلبخواهی سرزمین‌های شام، از تحت‌الحمایگی بریتانیا بر فلسطین برای زمینه‌سازی تحقق پروژه‌ی سکنی‌گزینی‌ِ استعماری بهره برده بود. به‌گفته‌ مورخ اسرائیلی، شلومو سند، یهودستیزیِ اروپایی یهودیان را در خاورمیانه «استفراغ» کرد و صهیونیست‌ها خود را قانع کردند که سردمداران و پاسدارانِ متعالی تمدن غرب در شرق هستند. دولت اسرائیل در سال ۱۹۴۸ با «نکبت» تخریب صدها دهکده، کشتار، اخراج، و تصرف خانه‌های بیش از هفتصد هزار فلسطینی با حمایت غرب تأسیس شد. زمان زیادی طول نکشید تا رؤیای نظم نوین هر بار در واکنش به دستاوردهای جنبش‌های مردمی در منطقه بسط پیدا کند: ١٩٥٣کودتای بریتانیا و آمریکا علیه دولت دموکراتیک مصدق در ایران، ۱۹۵۶ حمله‌ انگلیس و فرانسه و اسرائیل به مصر در پاسخ به ملی‌سازی کانال سوئز، ۱۹۵۷ حمایت مالی آمریکا و بریتانیا از پادشاه اردن، ۱۹۵۸ دخالت سازمان سیا در انتخابات دموکراتیک لبنان علیه جبهه‌ی ملی آزادی لبنان، ۱۹۶۷ حمله‌ی اسرائیل به اراضی فلسطین و سوریه و مصر و اشغال بخشی از آن، ۱۹۷۳ حمله‌ اعراب به اسرائیل برای بازپس‌گیری سرزمین‌های اشغالی، ۱۹۷۵ آغاز جنگ داخلی لبنان با حمله‌ فالانژهای (تندروهای مسیحی) تحت حمایت اسرائیل به پناهندگان فلسطینی در لبنان، ۱۹۷۸ حمایت آمریکا از سادات در مصر و امضای صلح کمپ دیوید میان مصر و اسرائیل، ۱۹۷۹ انقلاب ایران علیه اداره‌ کشور توسط نماینده‌ آمریکا، ۱۹۸۰ حمله‌ی عراق به ایران با حمایت غرب، ۱۹۸۲ حمله‌ی اسرائیل به لبنان، قتل‌عام‌های صبرا و شتیلا و اشغال جنوب لبنان و بیروت، ۱۹۹۱ حمله‌ موشکی صدام به اسرائیل و جنگ اول آمریکا با عراق، ۱۹۹۲ آغاز تحریم مرگبار عراق، ۲۰۰۱ حمله‌ی آمریکا و متحدانش به افغانستان، ۲۰۰۳ حمله‌ی آمریکا و متحدانش به عراق، ۲۰۰۶ حمله‌ی اسرائیل به لبنان و آغاز تحریم‌های فلج‌کننده‌ی ایران، ۲۰۱۱ حمله‌ آمریکا و متحدانش به لیبی، ۲۰۱۳ پیدایش داعش در ویرانه‌های جنگ عراق: گروهی که با همه‌ی مردمان منطقه جنگید به جز با اسرائیل، ۲۰۱۴ کودتای نظامی در مصر با پشتوانه‌ی آمریکا، ۲۰۱۵ ورود عربستان و آمریکا به جنگ یمن و سوریه، ۲۰۲۰ اقدام جنگی آمریکا علیه ایران با ترور قاسم سلیمانی، ۲۰۲۳ حمله‌ی حماس به اسرائیل و آغاز نسل‌کشی در غزه به‌ دست اسرائیل و آمریکا، ۲۰۲۴ حمله‌ اسرائیل به کنسول‌گری ایران در دمشق، ترور اسماعیل هنیه در تهران و بمباران لبنان، سوریه، یمن و تجاوز نظامی اسرائیل به خاک لبنان.

۵. ایجاد بحران‌های پیاپی در منطقه رمز موفقیت این پروژه‌ استعماری دیرینه در خاورمیانه بوده است. پیداست مهم‌ترین پیامد سیاسی این نظم کهن ویران‌گر این است که سودای «ایدئولوژی صهیونیستی» نه‌تنها مساله یهودیان را حل نکرده که به مساله فلسطینیان و مردمان منطقه استحاله یافته است. دولت‌های غربی از طریق کشتار و نابودی اکثریت نیروهای دموکراسی‌خواه، سکولار و چپ، تقویت نیروهای افراط‌گرا، حمایت مستقیم اقتصادی و تسلیحاتی از اقلیت‌های بنیادگرای اسلامی مانند القاعده، وهابیون، طالبان و این‌طور که به نظر می‌رسد داعش، توازن سیاسی منطقه را بر هم زده‌اند. نابودسازی مقاومت‌های مدنی به برآمدن مدل‌های مقاومت اسلامی مانند اخوان‌المسلمین، حماس و حزب‌الله انجامیده که در وضعیت فعلی واپسین دیوار دفاعی باقی‌مانده را برابر دست‌اندازی صهیونیست‌ها تشکیل داده‌اند، در سرزمین‌های اشغالی و ورای آن.

۶. برخلاف روایت‌های غالب‌شده‌ای که فلسطینِ پیش از استقرار دولت اسرائیل را بیابانی تهی از مظاهر تمدن، و واکنش ساکنان بومی را انفعال و پذیرشِ صرف می‌نمایاند، فلسطینیان در اقشار گوناگون، از روزنامه‌نویس‌های طبقه‌ی متوسط تا کارگران و دهقانان، شیوه‌های مختلف مقاومت را آزموده‌اند، هرچند با شکست‌های پی‌درپی و توفیق‌های موقتی. مهم‌ترین‌شان پیش از سال «فاجعه»، قیام عرب سال‌های ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۹ بود که با چندین ماه اعتصاب سراسریِ خودانگیخته همراه شد، بزرگ‌ترین اعتصاب در تاریخ استعماری بین دو جنگ. هر چند بریتانیا و گروه‌های مسلح صهیونیست این خیزش را سرکوب کردند، دولت استعماری مجبور شد یکی از مطالبات اصلی فلسطینیان یعنی محدودکردنِ مهاجرت یهودیان را تا حدی محقق کند. خواستِ توقف فروش زمین و بازنمایی سیاسی و حق خودتعیین‌گری هرگز محقق نشد، نه آن سال و نه سال‌های بعد. متأخرترین جنبش مردمی فلسطینیان در ۲۰۱۸-۲۰۱۹ تظاهرات صلح‌آمیز مردم غزه به سمت مرزهای تحت محاصره با مطالبه‌ی حق بازگشت به خانه‌هایشان بود که با حمله‌ی تک‌تیراندازان اسرائیل به راهپیمایی‌کنندگان روبه‌رو شد. هفتم اکتبر سال گذشته را باید در پس‌زمینه‌ی این تاریخ پررنج مقاومت در برابر تعدی‌گری‌های عیان به حقوق بنیادین این مردم فهمید. تاریخ دهه‌ها آزمودن انواع مقاومت‌های مدنی، حقوقی-بین‌المللی، مذاکره‌گرا، سپس سنگ‌انداز و در نهایت مسلحانه و متوسل به خشونت برای پایان‌دادن به اختناقی زندگی‌کُش. ادبیات فلسطینی موثق‌ترین بایگانی چنین تجربه‌ای است.

۷. هم‌بسته با بازوهای مادی این سلطه در رژیم جهانی جنگ‌محور، دم‌ودستگاه ایدئولوژیکی است که کشتار را توجیه می‌کند. آن‌چه امروز در ادامه‌ی یک نظم تهاجمی ۷۶ ساله شاهدیم، حمله‌ سیستم پروپاگاندای صهیونیستی به دستگاه شناختی ما برای وارونه‌نشان‌دادن واقعیت است. سیستمی که با روایت‌سازی، تولید خبرهای جعلی و تحریف خبرهای واقعی در رسانه‌های متکثر وابسته به غرب، سعودی و اسرائیل، به کمک هوش مصنوعی و بات‌های مجازی، در پی آن است که مراکز ادراک شناختی و عاطفیِ ما را به‌کل نادیده بگیرد، همه را ببلعد و با خود یکی و همسان کند. لابی اسرائیل و رسانه‌های کاسب‌کارِ جریان اصلی با استفاده از روش‌های گسترده‌ی دست‌کاریِ تاریخی و بهره‌وری تسلیحاتی از ارزش‌هایی همچون دموکراسی و حقوق اقلیت‌های جنسی و جنسیتی و در نهایت با وعده‌ی خودبزرگ‌بینانه‌ی «آزادسازی ایران» به سفیدشویی جنایاتی هولناک و بی‌بدیل دست زده‌اند. و اینک در تدارک گسترشِ دامنه‌ی این توحش با اسم رمز «تمدن» هستند. تریبون‌های رسانه‌ایِ مشهورِ انگلیسی‌زبان کوچک‌ترین انتقاد به عملکرد دولت اسرائیل را با برچسب «یهودستیزی» (Anti-Semitism) یا «یهودیانِ بیزار از خود» (Self-hating Jews) نشان می‌کنند و بدین ترتیب سردمدار سانسور و سرکوب شدید درون اسرائیل و هم در جوامع غربی شده‌اند، از محل کار و خیابان‌ها تا صحن دانشگاه‌ها.

۸. هم‌داستان با مردم فلسطین و منطقه، برای ما ایرانیان کم‌اهمیت‌شمردن یا چشم‌بستن بر انبوه این جنایات، بر امکان واقعی جنگ یا هر گونه مداخله‌ی نظامی و سیاسی و اقتصادی در وضعیت آشکارا ناممکن است. جنایاتی که مردمان جهان، به‌ویژه اقلیت‌ها، مهاجران و فعالان دانشجویی در کشورهای غربی را علیه اسرائیل و دولت‌های حامیِ مالی و تسلیحاتیِ این کشتار به خیابان‌ها کشانده است. سکوت روشنفکران، دانشگاهیان و فعالان اجتماعی‌ -چه به دلیل ناباوری و بهت‌زدگی در برابر این وقاحت و شرارت، چه به سبب نگرانی از هم‌سویی با سیاست‌های داخلی و خارجی حکومت ایران، چه در راستای اجتناب از مجادله با «شعبان بی‌مخ»های دوران یا چه ناشی از میلِ خودویرانگریِ کین‌توزانه از سر استیصال باشد- راه به خطاهای تحلیلی جبران‌ناپذیر تاریخی و خطر وجودیِ برگشت‌ناپذیر خواهد برد. به‌ویژه در شرایطی که همزمان ماشین پروپاگاندای اپوزیسیون برانداز خارج از کشور -اغلب تحت حمایت و هدایت مستقیم و غیرمستقیم دولت‌ها و بنگاه‌های مالی بیگانه- پیوسته در حال سوءاستفاده از اعتراضات مردمی به حکومت ایران است. مسئله‌ای که نه‌تنها شفافیت و هوشیاری بخشی از جامعه برای درک موقعیت ایران در منطقه و جهان را مخدوش کرده است، بلکه هرگونه خیزش و مقاومت در برابر ظلم و نابرابری در داخل ایران را نیز تصاحب و امکان خشونت و سرکوب داخلی را تقویت می‌کند. نمونه‌ گویای آن سوء‌استفاده از شعار «زن، زندگی، آزادی» توسط صنعت‌گرانِ جنگ و تحریم است. بدیهی است مفاهیم زن، زندگی و آزادی در دورترین نقطه‌ی ممکن از این تباهی مرگبار، آزارگر و برده‌پرور پدید آمده‌اند.

۹. امروز در میانه‌ زوال ارزش‌های دموکراتیک و گفتارهای نهادیِ مدعیِ مراقبت از شرایط زیست جهان‌شمول، که تاکنون نتوانسته‌اند به نسل‌کشی پایان دهند، ما با قاطعیت و قدرت به این صحنه‌آرائیِ خطرناک نه می‌گوییم. شعبده‌بازی‌های رسانه‌ای توأم با فشارِ اقتصادی شاید برای لحظه‌ای توجه توده‌ها را هدایت کند اما هرگز بر زیست واقعی، تجربه‌های‌ تاریخی و پیوندهای فرهنگی ما غلبه نخواهد کرد. باور داریم خشونت‌ عریانی که اسرائیل و متحدانش سخاوتمندانه تولید و توزیع می‌کنند، در نهایت نه امکان زیستی برای یهودیان باقی خواهد گذاشت و نه سایر مردمان منطقه و نه حتی جهان. اینک تنها نظم نوین از مقاومت مردمی در برابر این نظام بی‌رحم ضدزندگیْ خواهد رویید.

بر اساس خبر رسیده این فراخوان با هدف گردآوردن و بازتاب صدای ایرانیان در هم‌راستایی با صداهای علیه تخاصم اسرائیل نوشته شده، می‌کوشد اجماع مردمی ایجاد کند. نویسندگان از این متن با ترجمه‌های انگلیسی، عربی و ترکی آن برای رساندن پیام ضد جنگ و ضد نسل‌کشی به رسانه‌های غرب و افکار عمومی جهان استفاده خواهند کرد. از این رو، برای ایستادگی در برابر هرگونه توجیه و زمینه‌سازی دخالت خارجی در اختلافات و مبارزات سیاسی درون مرزهای ایران ـ-که تصمیم‌گیری دربارۀ آن تنها و تنها با مردم ایران است و نامربوط به مخاطبان نهایی این فراخوان- به مسائل داخلی نپرداختیم.

متن کامل فراخوان را همراه با اسامی امضاکنندگان آن در این پوشه پی دی اف بخوانید.