تهران-ایرنا- ورزش زنان در سطوح مختلف، اعم از ورزش همگانی، قهرمانی و مدیریت ورزشی، همواره با چالش‌ها و مشکلاتی مواجه بوده است. بررسی‌ها و مطالعات جامعه‌شناختی نشان می‌دهد که همانند سایر حیطه‌های زندگی فردی و جمعی زنان، این موانع برساخته از انگاره‌ها و باورهای اجتماعی، فرهنگی و تاریخی هستند که گستره فعالیت زنان را تنها به نقش‌های از پیش تعریف شده جنسیتی محدود می‌سازند.

زنان که بیش از نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند و علاوه بر مسئولیت تربیت فرزندان، مدیریت خانواده و انجام کارهای روزمره در خانه را نیز برعهده گرفته‌اند، به دلیل ویژگی‌های فیزیکی و از سوی دیگر شرایط زندگی شهری و به تبع آن تغییر الگوهای حرکتی روزانه، بیش از مردان در معرض کم‌تحرکی و ضعف‌های جسمانی قرار دارند و بنابراین توجه و تلاش بیشتری نیز برای پیشگیری از چنین عارضه‌هایی را می‌طلبند.

این در حالی است که امکانات و فرصت‌های ورزشی زنان در مقایسه با مردان در سطوح مختلف؛ از ورزش همگانی گرفته تا ورزش قهرمانی و مدیریت ورزشی غیرقابل قیاس است.

نقش‌آفرینی زنان در مدیریت ورزش کشور و مشارکت‌دهی آنان در پروسه سیاست‌گزاری‌ها و تصمیم‌گیری‌ها نیز باوجود تلاش‌های صورت گرفته، همواره وضعیتی نامطلوبی و نامتناسب با جمعیت و توانمندی‌های آنان داشته و دارد.

با نگاهی به سهم بسیار ناچیز زنان در بخش مدیریت فدراسیون‌های ورزشی، تعداد کم مدیران زن در ساختار ستادی وزارت ورزش و جوانان که آن هم بیشتر به حوزه معاونت ورزش بانوان محدود هستند و آمار اسفبار حضور زنان در بخش ادارات کل تربیت بدنی استان‌ها که به تعداد انگشتان یک دست نیز نمی‌رسد، حاکی از وضعیت تبعیض‌آمیز و تأمل‌برانگیز در سطح مدیریت ورزشی کشور است.

به مناسبت هفته تربیت بدنی( ۲۶ مهر تا دوم آبان ماه) و با هدف بررسی مشکلات پیش‌روی ورزش بانوان کشور، پژوهشگر ایرنا به سراغ دو تن از مدیران و مسئولان ورزشی رفته است.

«سیدنصرالله سجادی» مشاور عالی کمیته ملی المپیک در گفت‌وگو با پژوهشگر ایرنا با بیان تاریخچه‌ای از شکل‌گیری نهادها و سازمان‌های ورزش مختص زنان در سال های پس از انقلاب اسلامی می‌گوید: بعد از انقلاب در سال ۱۳۶۵ اداره کل ورزش بانوان در سازمان تربیت بدنی تاسیس شد. بعد به تبع آن هیات‌ها و انجمن‌های ورزشی بانوان در استان‌های کشور شکل گرفت. این وضعیت تا اوایل دهه ۱۳۸۰ ادامه داشت. در دوره آقای «محسن مهرعلیزاده» مسئولیت ورزش بانوان به خود فدراسیون‌ها محول شد.

«سیدنصرالله سجادی» مشاور عالی کمیته ملی المپیک

به گفته وی با شکل‌گیری وزارت ورزش و جوانان در دی‌ماه ۱۳۸۹ یکی از معاونت‌های این وزارتخانه به ورزش بانوان اختصاص داده شد. همچنین اکنون همه فدراسیون‌های ورزشی یک نایب رئیس بانوان دارند که امور مربوط به ورزش آنها را اداره می‌کنند. با این حال معتقدم با این که در کشور ما مسئولیت ورزش بانوان با خودشان است، اما به طور کلی به همان نسبت که به ورزش آقایان توجه می‌شود به ورزش خانم‌ها اهمیت داده نمی‌شود.

یک بخش این وضعیت مربوط به ملاحظات اعتقادی و فرهنگی است که از نظر من هم درست است و باید رعایت بشود. به طور مثال زنان ما در برخی رشته‌های ورزشی از جمله شنا و ژیمناستیک نمی‌توانند در سطح میادین خارجی حضور داشته باشند و در مسابقات جهانی شرکت کنند حال آنکه در سطح داخلی محدودیتی ندارند.

استاد بازنشسته دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه تهران در باره محدود شدن زنان در برخی از رشته‌های ورزشی؛ افزود: برخی از رشته‌های ورزشی مانند بوکس در کشور ما برای بانوان منع شده و به طور رسمی رشته‌ای تحت این عنوان برای آنان تعریف نشده است، هرچند که به شکل غیررسمی فعالیت‌هایی در این رشته‌ انجام می‌شود.
البته اکنون چند سالی است در کشور ما برای بانوان رشته‌های سنگینی نیز مانند وزنه‌برداری و انواع کشتی ایجاد شده است که از نظر شخصی و کارشناسیِ من خیلی هم مناسب فیزیولوژی خانم‌ها نیستند، اما خوب به هر حال وجود دارد. در ورزش‌های رزمی مانند ووشو، کاراته، تکواندو زنان ایرانی بسیار رشد کرده‌اند و در مسابقات جهانی و المپیک مدال آورده‌اند که این موضوع نه کم‌سابقه که بی‌سابقه است، زیرا تا پیش از آن (چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن) بانوان ورزشکار ایرانی در هیچ رشته‌ای مدال المپیک کسب نکرده بودند.

به گفته وی خانم‌ها با توجه به علاقه‌مندی‌ها و انگیزه‌هایی که دارند، خیلی به ورزش روی آورده‌اند. معتقدم ورزش برای عموم زنان و برای سلامتی آنان لازم‌تر از حتی مردان است، زیرا آنها به عنوان مادر و ستون خانواده باید سالم و با نشاط باشند تا بتوانند به اعضای خانواده، فرزندان و کارهای دیگرشان رسیدگی کنند.

سجادی معتقد است: در سطح حرفه‌ای اوضاع ورزش بانوان در کشور چندان تفاوتی با سطح جهانی ندارد، از ۱۳۹۳ فدراسیون بین‌المللی ورزشی، در ایران حدود ۵۰ رشته وجود دارد که از این تعداد به جز ۲ یا ۳ مورد، بانوان ما در بقیه رشته‌ها فعال هستند.

به گفته این استاد دانشگاه زنان در مدیریت فدراسیون‌های ورزشی نیز سهم ناچیزی دارند. این سهم در سطح جهانی و حتی در کشورهای غربی به ۲ درصد نیز نمی‌رسد. در طول تاریخ کمیته بین‌المللی المپیک (IOC Members) یعنی از سال ۱۸۹۴ تاکنون، همواره تعداد زنان بسیار کمتر از تعداد مردان بوده است.

ورزش یک حلقه جدا از سایر موضوعات جامعه نیست. مسائل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی حتی زیر فرهنگ‌ها، ریز فرهنگ‌ها، خورده فرهنگ‌ها در کشور ما خیلی زیاد و متنوع است که باید اینها را نه جدا از هم بلکه به شکل یک پیوستار و زنجیره در نظر گرفت

ولی با تمام این شرایط من معتقدم و تاکید دارم که ما خیلی بیشتر از آنچه تا به حال انجام داده‌ایم باید به ورزش بانوان بپردازیم و حمایت کنیم. به طوری که در تخصیص امکانات، نه نسبت ۵۰ به ۵۰ که سهم بیشتر و اولویت را برای زنان در نظر بگیریم. زیرا زنان به دلیل محدودیت‌هایی که دارند نمی‌توانند مانند مردان با هر امکاناتی و در هر فضایی ورزش کنند. از این رو مثلاً سهم بیشتری از اماکن ورزشی باید به بانوان اختصاص داده شود. مکان جدیدی هم اگر ساخته می‌شود باید متناسب با ورزش زنان ساخته شود.

تعداد مجموعه‌های ورزشی که تقریباً از نیمه دهه ۱۳۶۰ به طور اختصاصی برای خانم‌ها در سطح کشور ساخته شد، خیلی کم و شاید به ۱۵ عدد هم نرسد و همین تعداد نیز گاهی در اختیار آقایان هم قرار داده می‌شود که این واقعا یک ظلم مضاعف در حق بانوان است. وقتی ۵۰ درصد و شاید حتی بیشتر جمعیت کشور را زنان تشکیل می‌دهند پس باید به همین نسبت نیز در استفاده از فرصت‌ها و امکانات ورزشی سهیم باشند. همانطور که این نسبت به طور مثال در امر تحصیلات دختران و جداسازی مدارس تقریباً رعایت شده است.

نکته قابل ذکر دیگر این است که همه این محدودیت‌ها و موانع مربوط به اعتقادات مذهبی نیست و بخشی سبقه فرهنگی دارند. در دوران‌های گذشته نیز همین طور بوده است. ولی به هر حال باید به دنبال چاره و رفع مشکلات باشیم.

به اعتقاد مشاور عالی کمیته ملی المپیک ورزش یک حلقه جدا از سایر موضوعات جامعه نیست. مسائل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی حتی زیر فرهنگ‌ها، ریز فرهنگ‌ها، خورده فرهنگ‌ها در کشور ما خیلی زیاد و متنوع است که باید اینها را نه جدا از هم، بلکه به شکل یک پیوستار و زنجیره در نظر گرفت.

وضعیت ورزش بانوان در کشورهای منطقه

سجادی در ادامه به مقایسه وضعیت ورزش بانوان کشور در مقایسه با برخی از کشورهای منطقه پرداخت و گفت: در دهه ۱۳۷۰ حرکت‌های خوبی در بخش ورزش بانوان انجام شد. در حالی که آن زمان کشورهای منطقه در این زمینه حرفی برای گفتن نداشتند. به طور مثال در بازی‌های آسیایی که من از سال ۱۹۸۲ تا ۱۹۹۰ (۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸) در آن حضور داشتم، هیچ کدام از این کشورها تیم زنان نداشتند. در همین زمان ایران پیش‌دستی کرد و تیم تیراندازی زنان را به مسابقات فرستاد. بعدها به تدریج در رشته‌های دیگر نیز تیم بانوان حضور پیدا کردند.

حرکت خوب دیگری که در کشور ما انجام شد، برگزاری «بازی‌های کشورهای اسلامی» بود که البته پس از ۳ تا ۴ دوره دیگر ادامه پیدا نکرد. این بازی‌ها یک امکانی بود که زنان ما بتوانند، دست‌کم با زنان چند کشور خیلی راحت وارد رقابت بشوند.

وی با افزود: به هر حال ورزش زنان در کشور ما روندی رو به جلو داشته است. به طوری که اکنون دستاورد بانوان ما در بازی‌های آسیایی از یک تا ۲ مدال به ۱۳ تا ۱۴ مدال رسیده است.

این مدیر پیشکسوت ورزشی کشور با بیان این که مقایسه شرایط هر کشور با کشور دیگری درست نیست، یادآور شد: ما در سال ۱۹۷۴ (۱۳۵۲) بازی‌های آسیایی را در کشور برگزار کردیم. در حالی کشور عربستان قرار است در سال ۲۰۳۴ (۱۴۱۲) برای نخستین بار این مسابقات را برگزار کند. البته قبلاً هم اعلام آمادگی کرده بود که پذیرفته نشد. ولی پس از گذشت چند سال، شرایط و امکانات آن برای برگزاری این مسابقات مورد قبول واقع شد.
بنابراین بهتر است که خیلی خودمان را با دیگر کشورها که از لحاظ ساختاری، ترکیب جمعیتی و آداب و رسوم فرهنگی متفاوت هستند، مقایسه نکنیم و در عین حال از دانش روز و امکانات جدید در زمینه رشد ورزش کشور استفاده کنیم.

این استاد بازنشسته تربیت بدنی در باره سهم زنان از فرصت‌های تحصیلی در رشته‌های تربیت بدنی نیز گفت: محدویت خاصی در این زمینه برای بانوان نیست. من نزدیک به ۴۰ سال است که در دانشگاه تدریس می‌کنم، شاهد هستم دانشجویان دختر و پسر تقریباً به طور برابر در تمامی سطوح این رشته‌ها پذیرفته شده و مشغول تحصیل هستند.

وضعیت جذب فارغ التحصیلان رشته‌های ورزشی در سازمان‌ها و نهادهای ورزشی

سجادی در ادامه به طرح معضلی کلی و فارغ از جنسیت در مورد فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها پرداخت و تاکید کرد: اینها نباید فکر کنند به محض فارغ‌التحصیل شدن باید در پست مدیریتی قرار بگیرند. این تفکر اشتباه است. بهتر است که به تدریج در عرصه‌ها و سطوح مختلف تجربه و مهارت کسب کنند. حالا چه بخش دولتی و چه بخش خصوصی فرقی نمی کند. درس خواندن و کسب دانش موضوعی است و کار اجرایی و مدیریت یک چیز دیگر است.

از این رو به نظر من و دست‌کم در علوم ورزشی تربیت نیروی انسانی در برخی رشته‌ها و شاخه‌ها بیشتر از نیازها بوده است. علوم ورزشی که فقط مدیریت ورزشی نیست. ما در زمینه فیزیولوژی ورزشی، حرکات اصلاحی، رفتار حرکتی، روانشناسی ورزشی، جامعه شناسی ورزشی، حقوق ورزشی نیازها و کمبودهایی داریم. بنابراین باید یک مقدار سمت و سوها تغییر کند.

علاوه براین معضلی هم فارغ از جنسیت وجود دارد مبنی بر این که مسئولیت برخی از بخش‌های ورزشی کشور و به طور مثال رئیس فدراسیون‌ها را به مدیران غیرورزشی واگذار می‌کنند، صرفاً برای اینکه در جای دیگری عملکرد خوبی داشته‌اند.

منابع اصلی سازمان‌های ورزشی

سجادی در بخش دیگری از این گفت‌وگو به منابع اصلی که سازمان‌های ورزشی کشور برای توسعه ورزش بانوان در اختیار دارند، به شرح ذیل پرداخت:

منابع انسانی: اهتمام به تربیت نیروی انسانی اگر چه در هر عرصه‌ای ضروری است، اما در زمینه ورزش بانوان که دارای شرایط ویژه‌ای هم است، اهمیت و ضرورت بیشتری دارد. این امر زمانی محقق می‌شود که بین دانشگاه که محل آموزش و تربیت نیروی‌های انسانی و بازار کار اتصال و هماهنگی باشد. ولی اکنون این ارتباط تنگاتنگ وجود ندارد و این دو بخش با هم غریبه‌اند. از این رو نیروی کارآمد که با هدف و برنامه و مطابق نیاز جامعه تربیت شده باشند؛ کم است، البته این وضعیت فقط خاص حیطه ورزش نیست.

به نظر من نهادهایی که ساختار ورزشی با قدمت و محکمی دارند، باید برای نیروی انسانی و میزان آنها اعلام نیاز کنند تا تربیت و آموزش آنها هدفمند و مطابق این نیازها باشد.

امکانات: تاکید می‌کنم ما باید امکانات خاص ورزش بانوان درست کنیم. این فایده ندارد که بگوییم ما این امکانات و فضاها را تهیه می‌کنیم نیمی برای مردان و نیمی هم برای زنان. چون دیده شده در نهایت مدیریت آن بخش با هر انگیزه‌ای از جمله سودآوری بیشتر می‌تواند سهم بیشتر را به آقایان اختصاص بدهد. از این رو ما باید برویم به سمت همان تفکر دهه ۱۳۶۰ که مجموعه های ورزشی ویژه بانوان ساخته و در نظر گرفته شود.
این رویکرد به این معنا نیست که مثلاً یک سالن ورزشی برای بانوان درنظر گرفته شود، بلکه خیلی اساسی‌تر باید دنبال شود. به طور مثال اگر آموزش و پرورش قرار است سالن ورزشی بسازد، اولویتش بر دبیرستان‌های دخترانه باشد، زیرا آنها که نمی‌توانند به راحتی در حیات مدرسه ورزش کنند. بنابراین بودجه و امکانات باید به طور مشخص برای ورزش بانوان تخصیص داده شود.
این به معنای جداسازی نیست بلکه توجه به واقعیت‌های جامعه و ویژگی‌های فرهنگی و اعتقادی آن است. ضمن آن که به طور کلی در کشورهای دیگر و در سطح جهانی هم ورزش زنان و مردان از هم جدا است. این طور نیست که آقایان و خانم‌ها در یک مکان و با هم ورزش کنند یا مسابقه بدهند.

منابع مدیریتی: باید تا جایی که امکان دارد بستری فراهم شود تا زنان در زمینه مدیریت ورزشی رشد کنند و دست‌کم امور مربوط به خودشان را بر عهده بگیرند. سازمان‌های ورزشی بانوان را اداره کنند. در این زمینه منابع مالی، تخصیص بودجه و حق و حقوق‌ها با دقت مشخص شود.

یک دوره‌ای خوب بود،؛ به خاطر دارم زمانی که معاون وزیر ورزش بودم، وقتی می‌خواستند بودجه فدراسیون‌ها را بدهند، الزام می‌کردیم و تفاهمنامه امضا می‌شد که ۲۵ درصد بودجه در تمامی برنامه‌ها باید به ورزش خانم‌ها اختصاص داده شود. تلاش می‌کردیم این میزان را به تدریج بیشتر کنیم. یعنی از ۱۵ درصد شروع کردیم، بعد ۲۰ درصد و پس از آن به ۲۵ درصد رساندیم. اکنون هم که تعداد ورزشکاران زن بیشتر شده باید بودجه و امکانات بیشتری هم داشته باشند.

وی در پایان یادآور شد: تلاش زنان در ورزش و ورزش قهرمانی نسبت به آقایان مضاعف است. اراده و انگیزه‌های خیلی بالایی هم دارند که امیدوارم مورد توجه قرار بگیرد.

«فریبا محمدیان» نایب رئیس فدراسیون والیبال که تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته مدیریت برنامه‌ریزی ورزشی تا اخذ مدرک دکتری ادامه داده است نیز در گفت‌وگو با پژوهشگر ایرنا با بیان این که تصدی‌گری مدیریت زنان در بخش‌های مختلف ورزش کشور موضوع پیچیده‌ای است، افزود: در واقع عوامل متعدد و در هم تنیده‌ای می‌توانند هم مانع و هم از یک منظر دیگر شتاب‌دهنده این افزایش سهم باشند.

«فریبا محمدیان» نایب رئیس فدراسیون والیبال

موانع پیش‌روی توسعه ورزش بانوان کشور

مطالعات و پژوهش‌های انجام شده نشان داده است که یکی از این موارد عوامل فرهنگی و اجتماعی است. این موضوع فقط مربوط به کشور ما نیست. در همه جای دنیا از سقف شیشه‌ای، صخره شیشه‌ای، دیوار شیشه‌ای یا کف چسبناک سخن گفته می‌شود که عوامل فرهنگی اجتماعی برسازنده آنها هستند. این عوامل یک سری نگرش‌های سنتی هستند که در فرهنگ‌های مختلف به شکل‌های مختلفی بر اینکه زنان را خیلی راحت در ساختارهای اداری وارد عرصه مدیریت نکنند، تاثیر می‌گذارد.

به باور این مدیر ورزشی یکی دیگر از عواملی که می‌تواند نقش‌های مختلفی باشد که زنان در زندگی‌های خانوادگی و فردی خودشان پذیرفته‌اند و شایسته نیز است که برای صیانت از خانواده این نقش‌ها رو ایفا کنند. به لحاظ مهارتی هم زنان در ایفای این نقش‌ها ماهرترند و گویی در ذات و ماهیت هم این نقش‌ها برای آنها تنظیم شده است. مثل نقش مادری، نقش همسری و نقش مدیر خانواده بودن، اما بالطبع هرچه گستره این نقش‌ها بیشتر باشد ممکن است زنان از پذیرش مسئولیت و نقش اجتماعی اجتناب کنند یا این که تصمیم‌گیرانی که می‌خواهند چنین نقش‌های مدیریتی را به آنها واگذار کنند، دچار تردید و تعلل بشوند.
محمدیان: برای اینکه این افزایش سهم تصدی‌گری مدیریت زنان در بخش ورزشی کشور رخ بدهد بهتر است که در فرایند تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری سهم بیشتری از پست‌های انتصابی را به زنان اختصاص بدهندمحمدیان در ادامه به اعتماد به نفس نداشتن زنان، به عنوان عامل محدودکننده دیگر اشاره می‌کند و می‌گوید: آنها در مقایسه با مردان در گرفتن کرسی‌های مدیریتی احتیاط بیشتری می‌کنند. به نظر می‌رسد یکی از ریشه‌های این عدم خودباوری را در نبود فرصت‌های تمرین در پست‌های محتلف مدیریتی جستجو کرد. زیرا در این شرایط امکان کسب تجربه لازم برای به عهده گرفتن مسئولیت‌های مدیریتی میانی یا ارشد نیز کمتر می‌شود. از این رو میانگین زنانی که ترجیح می‌دهند در این سطوح مدیریتی حضور پیدا نکنند بیشتر از مردان است. بنابراین فرصت و امکان تمرین مدیریت به زنان در لایه‌های خط مقدم و بخش عملیاتی می‌تواند سکوی پرتابی باشد تا آنان مسئولیت‌ها در سطح کلان‌تر را بیشتر و راحت‌تر بپذیرند.

به گفته وی همچنین یک سری عوامل تاریخی نیز می‌تواند به عنوان مانعی در برابر تصدی‌گری زنان اثرگذار باشند. اکنون در طول تاریخ زنان دیرتر از مردان وارد عرصه مدیریت و وقتی که ساختارهای بروکراتیک و اداری شکل گرفت، بیشتر در اختیار مردان قرار گرفت. بنابراین فرصت تجربه‌اندوزی آنان بیشتر و به طور طبیعی اعتماد به نفس آنان نیز برای احراز پست‌های مدیریتی بالاتر رفت.

مناصب و پست‌های مدیریتی بسیار اندکی در سازمان‌های ورزشی به زنان واگذار شده است

محمدیان افزود: وقتی ساختارهای ورزشی مثل فدراسیون‌ها، هیأت‌های ورزشی، ادارات مختلف ورزشی را مورد بررسی قرار می‌دهیم، می‌بینیم که بیشتر منصب‌ها و کرسی‌ها در اختیار مردان است و سهم آنان در تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری‌ها بیشتر است. به تبع آن نیز شبکه‌های ارتباطی که بین آقایان وجود دارد بیشتر است. خوب این شبکه‌های ارتباطی چه در سازمان‌های رسمی و چه غیررسمی می‌تواند در واگذاری بیشتر پست‌ها و مسئولیت‌ها به مردان تاثیرگذار باشد. مگر این که یک مدیر واقعاً موافق رویکرد شایسته‌سالاری و شایسته‌گزینی باشد و بر مبنای آن سهمی هم برای زنان در نظر بگیرد.

نایب‌رئیس فدراسیون والیبال در ادامه تاکید کرد: برای اینکه این افزایش سهم تصدی‌گری مدیریت زنان در بخش ورزشی کشور رخ بدهد بهتر است که در فرایند تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری سهم بیشتری از پست‌های انتصابی را به زنان اختصاص بدهند. این موضوع مستلزم این است که زنان در کرسی‌های انتخابی به گونه‌ای مورد حمایت قرار بگیرند تا فرصت تمرین برای آنها در پست‌های انتصابی و ایجاد شبکه‌های ارتباطی فراهم شود.
به عنوان مثال ما ۳۱ اداره کل در سطح استان‌های کشور داریم و به همان نسبت هم ادارات شهرستان‌ها را داریم. تصدی‌گری مدیریت این بخش ها به شکل انتصابی است. ویژگی‌ها و معیارهای یک مدیر کل استانی نیز تعریف شده است، بنابراین زمینه ساختاری فراهم است. می‌توان با انتخاب مدیران زن در این سطوح آنان را برای تصدی پست‌های بالاتر و کلان‌تر نیز پرورش و آماده کرد.

با اعتقاد وی برای اینکه یک کاندیدا به عنوان رئیس فدراسیون یا رئیس هیأت ورزشی اعتماد زنان و مردان عضو مجمع را جلب کند، راهی جز مشارکت دادن این افراد در لایه‌های مختلف آن سازمان ندارد. بنابراین بهتر است که در هیأت رئیسه‌ها و در سطوح مختلف تصمیم‌سازی‌ها تعداد بانوان افزایش پیدا کند تا آنها با تمرین مدیریتی، از سطح عملیاتی به سطح تصمیم‌گیری برسند و در انتخابات تعیین مدیران ارشد کاندید شوند.

محمدیان یادآور شد: خوشبختانه در بخش ورزش کشور تعداد زنان که در حوزه‌های فنی مثل کادر فنی، کادر سرپرستی تیم‌های بانوان زیاد و قابل توجه است. ولی پررنگ کردن حضور آنان در عرصه مدیریت میانی و مدیریت ارشد نیاز به کمک دارد. برنامه‌های مختلف جانشین‌پروری می‌تواند این مسیر را هموار کند. جای خوشحالی و امیدواری است که اکنون این تفکر در راس هرم ساختار ورزش کشور وجود دارد.