بامداد امروز شنبه ۵ آبان ماه، خبر حمله محدود رژیم صهیونیستی به برخی اهداف در گوشه و کنار کشورمان توجه افکار عمومی را به خود جلب کرد. ارزیابی ابعاد این حمله توسط کارشناسان و تحلیل‌گران مختلف به خوبی نشان می‌دهد که این حمله که مقامات اسرائیلی از آن به‌عنوان «روزهای پاسخ» یاد کردند، با هدف جلب توجه افکار عمومی داخلی رژیم و تأثیرگذاری بر رسانه‌ها صورت گرفت.

نکته جالب توجه اینجاست که با وجود تبلیغات گسترده رسانه‌های عبری و غربی، تجزیه و تحلیل واقعیت‌های موجود نشان می‌دهد که این اقدام نه‌تنها اثرگذاری خاصی نداشته، بلکه بیشتر تلاشی برای انحراف توجهات از مشکلات داخلی رژیم و جنایات پرشمارش ارتش اسرائیل در جنگ غزه و لبنان و حفظ وجهه کابینه نتانیاهو در برابر چالش‌های داخلی و منطقه‌ای محسوب می‌شود.

بایستی به این نکته توجه داشت در طول دهه‌های گذشته و تا به امروز، مقامات رژیم صهیونیستی همواره با اشاره به تهدیدهای خارجی متوجه موجودیت این رژیم، همزمان با تصویرسازی منفی از اضلاع مختلف جبهه مقاومت خصوصا ایران اسلامی، سعی در القای تصویر یک قدرت نظامی شکست‌ناپذیر را از خود را داشته‌اند.

البته بر کسی پوشیده نیست که کشورمان به دلیل توانایی‌های دفاعی گسترده، تکنولوژی پیشرفته در حوزه‌های موشکی، پهپادی و راداری و نیز نیروی نظامی قدرتمند، یکی از مهم‌ترین بازیگران منطقه‌ای است و هرگونه اقدام نظامی علیه کشورمان با پاسخی سخت و کوبنده مواجه خواهد شد. این امر بر سیاست‌ بازدارندگی کشورمان مبتنی بر حفظ حاکمیت و امنیت منطقه‌ای و بین‌المللی تأکید دارد و نشان می‌دهد که ورود به درگیری نظامی گسترده با ایران اسلامی نه‌تنها برای اسرائیل، بلکه برای کل منطقه و حتی قدرت‌های غربی تبعات غیرقابل پیش‌بینی خواهد داشت. از این‌رو، رژیم صهیونیستی با فهم تبعات غیر قابل جبران هرگونه درگیری گسترده با کشورمان صرفاً به حملات محدود و پراکنده و عمدتاً تروریستی و خرابکارانه بسنده می‌کند که بیشترین کارکرد آن‌ها جلب توجه رسانه‌ای است.

پشت پرده حمله بامداد شنبه

علاوه بر تداوم جنگ فرسایشی غزه و لبنان، بحران‌های داخلی در اراضی اشغالی فلسطین خصوصاً اعتراضات مردمی علیه فساد ساختاری و ناکارآمدی‌های دولت نتانیاهو همچنان در جریان است. از این رو کابینه امنیتی رژیم تصور می‌کند در شرایطی که ادامه بی‌حاصل جنگ غزه و لبنان و همچنین تداوم مشکلات داخلی از جمله تورم، اختلافات طبقاتی و فساد سیاسی مشروعیت دولت را تهدید می‌کند، هدایت افکار عمومی به سمت تهدیدات خارجی می‌تواند به‌عنوان ابزاری برای کاهش فشارهای داخلی و حفظ قدرت استفاده شود. به عبارت دیگر، سران اسرائیل با بزرگنمایی تهدید ایران و برجسته‌سازی حمله بی‌اثر بامداد شنبه، به عنوان یک اقدام نظامی مهم، سعی در افزایش روحیه ملی و جلب حمایت داخلی دارند. این سیاست‌ مذبوحانه در عین حال باعث می‌شود که رژیم صهیونیستی از مسئولیت‌پذیری در قبال چالش‌های اجتماعی و اقتصادی گریزان شود و با تمرکز بر سیاست‌های خارجی و تبلیغات نظامی، ضعف‌های داخلی خود را پنهان کند.

اقدامات بامداد شنبه، در واقع نماد بارزی از ضعف‌های ساختاری این رژیم است که به جای پرداختن به مشکلات واقعی گریبانگیر این رژیم، به دنبال انحراف افکار عمومی خود و جهان است. این امر نشان می‌دهد که کابینه این رژیم دیگر توان کافی برای پاسخ‌گویی به شرایط حاصل از عملیات طوفان الاقصی را ندارد و با ایجاد تهدیدات ساختگی، به دنبال فریب افکار عمومی و تثبیت خود است.

علاوه بر ناکارآمدی حملات نظامی محدود رژیم صهیونیستی از منظر نظامی، این گونه اقدامات می‌تواند بر وجهه و اعتبار بین‌المللی رژیم صهیونیستی نیز تأثیر منفی بگذارد. جامعه جهانی به‌خوبی از ناتوانی اسرائیل در مقابله با کشورمان و دیگر اضلاع جبهه مقاومت آگاه است و حملات محدود و پراکنده‌ای که به ادعای این رژیم علیه کشورمان صورت گرفت، بیشتر به عنوان تلاشی برای حفظ موقعیت داخلی این رژیم ارزیابی می‌شود. از سوی دیگر، هر گونه نقض آشکار حاکمیت کشورها و تجاوز به مرزهای دیگر موجب محکومیت گسترده بین‌المللی می‌شود و اعتبار سیاسی اسرائیل را در سطح جهانی خدشه‌دار می‌کند همانگونه که در ماجرای اخیر نیز شاهد هستیم که کشورهای زیادی حملات اخیر رژیم صهیونیستی علیه کشورمان را محکوم کرده و آن را مخالف قوانین بین‌المللی برشمردند. در نتیجه، اقدامات متجاوزانه اسرائیل نه‌تنها نتوانسته منجر به کسب دستاوردی نظامی و دیپلماتیک برای این رژیم شود، بلکه باعث واکنش‌های تند و موضع‌گیری‌های منفی از سوی کشورهای مختلف شده که این امر نیز به کاهش اعتبار آن در عرصه جهانی انجامیده است.

اذعان به قدرت فزاینده ایران

حملات محدود اسرائیل به اهدافی در ایران، نه تنها نشان‌دهنده ضعف‌های عملیاتی و نظامی این رژیم است، بلکه واقعیت مهمی را هم آشکار می‌سازد: «ایران به عنوان یک قدرت مقتدر منطقه‌ای به خوبی می‌تواند تهدیدات را مدیریت کند و در صورت لزوم، پاسخ مناسب و کوبنده‌ای را به آن‌ها ارائه دهد.»

این گزاره تاکنون توسط اندیشکده‌های مختلف غربی و شرقی طرح و مورد تاکید قرار گرفته که به نوبه خود یک دستاورد مهم برای کشورمان تلفی می‌شود. علاوه بر این با توجه به اینکه کشورمان همواره بر اصل بازدارندگی و حفظ امنیت منطقه‌ای تأکید داشته و در مقابل تهدیدات همواره با برخورد منطقی و خویشتن‌داری، موضع‌گیری کرده است، این امر نشان می‌دهد که سیاست‌های تدافعی و بازدارنده کشورمان به شکلی مؤثر توانسته است تهدیدات خارجی را کنترل کند. از طرفی، سیاست‌های مدبرانه کشورمان در زمینه توسعه تجهیزات بومی، نیروی انسانی متخصص و تکیه بر تکنولوژی‌های پیشرفته دفاعی، یک چالش جدی پیش روی رژیم صهیونیستی ایجاد کرد و آن‌ها را از ترس تلفات سنگین از هرگونه اقدام جدی علیه کشورمان باز داشت. علاوه بر این اگر انبوه سامانه‌های بومی‌سازی شده پدافندی کشورمان امروز وجود نداشتند، شاید رژیم صهیونیستی بدون کمترین مانع و تهدیدی می‌توانست دست به هدف قرار دادن مراکز استراتژیک کشورمان بزند.

به طور کلی با وجود تهدیدات مداوم رژیم صهونیستی علیه کشورمان خصوصاً حمله بامداد امروز، به‌نظر می‌رسد که این رژیم بیش از آنکه به‌دنبال دستیابی به نتایج عملی و نظامی باشد، قصد دارد با استفاده از تبلیغات رسانه‌ای، افکار عمومی خود و جهان را از جنگ غزه و لبنان منحرف نماید. به عبارت دیگر، اقدامات محدود رژیم صهیونیستی تنها به‌عنوان ابزاری در راستای سیاست‌های بقا و تبلیغات داخلی استفاده می‌شود و از واقعیت تهدید نظامی علیه کشورمان فاصله دارد.

در پایان ذکر این نکته ضروری است که نظام سیاسی کشورمان به خوبی اثبات کرده است که با رویکرد منطقی و غیرهیجانی و آمادگی دفاعی بالا همواره تهدیدات خارجی را با هوشمندی کنترل کرده که این امر نشان‌دهنده درک بالای رهبران سیاسی کشورمان از واقعیت‌های سیاسی و امنیتی منطقه است که تداوم آن در آینده قطعاً زمینه‌ساز تحمیل شکست‌های بزرگی به رژیم صهیونیستی و حامیان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای آن خواهد شد.