به گزارش امروز چهارشنبه ایرنا، «حسام عبدالکریم» تحلیلگر اردنی در تحلیلی در روزنامه رای الیوم با اشاره به تجاوز نظامی اخیر رژیم صهیونیستی به خاک ایران نوشت: بهترین عبارت و ضرب المثلی که می توان برای تجاوز اسرائیل به ایران به کار برد، این است، «کوه زایید و موش به دنیا آورد». پس از هیاهوهای دو هفته اخیر «یوآو گالانت» وزیر جنگ اسرائیل مبنی بر اینکه «ضربه کشنده، دقیق و غافلگیرکننده خواهیم زد و آنچنان ضربه ای وارد خواهیم کرد که نفهمند از کجا خوردند»، این دروغی بیش نبود و نه ضربه کشنده بود و نه دقیق و نه غافلگیرکننده. منابع نظامی و سیاسی ایرانی واکنش را ضعیف دانستند و اینکه پدافند هوایی ایران با موفقیت آن را دفع کرد. حتی خود اسرائیلی ها هم روایت کابینه خود را قبول ندارند و از ارتش خود به خاطر این تجاوز ناامید شدند و اظهارات برخی مقامات سابق و نیز ۲ عضو کنست (پارلمان) اسرائیل از جمله «آویگدور لبیرمن» و «ولادیمیر بلیک» و نیز «روعی کایس» خبرنگار شبکه «کان» اسرائیل گواه این مدعاست.
وی افزود: همه اینها گواهی بر این است که تجاوز جدی نبوده است. بدون تردید برخی مراکز نظامی هدف قرار گرفته و خساراتی هم دیده اما ایران کشوری بزرگ و پهناور با توان نظامی بسیار بالا و تاسیسات صنایع نظامی حفاظت شده و پراکنده در مناطق مختلف در داخل ایران است و از این رو، یک تجاوز نظامی که مدت آن از چهار ساعت فراتر نرفت، هرگز نمیتواند تاثیری بر توان ایران بگذارد. این تجاوز نظامی دستاوردی نداشت و ایران را مرعوب نکرد و سیاست های آن را تغییر نداد بلکه برعکس، واکنش ضعف رژیم صهیونیستی را آشکار کرد که به تنهایی توان رویارویی مستقیم با دشمن توانمندی مانند ایران را ندارد.
این تحلیلگر اردنی تصریح کرد: نتانیاهو و دارودسته او فهمیدند که توان نبرد مستقیم با ایران را ندارند زیرا نابودی اسرائیل را به همراه دارد. ایران کشوری پهناور و ریشه دار است و توان تحمل ضربات و دشواریها را دارد اما بر عکس آن، اسرائیل (سرزمین های اشغالی) مساحتش اندک است و تحمل ضربات نظامی گسترده و متوالی را ندارد.
وی درباره استراتژی نتانیاهو در برابر ایران نوشت: راهبرد نتانیاهو در برابر ایران یک کلمه است و آن وارد کردن آمریکا به جنگ علیه ایران. درست است که آمریکا حمایت تسلیحاتی، مالی و سیاسی قوی از اسرائیل به عمل میآورد، اما این به خاطر منافع خود و سود و زیانش است. آمریکا به رژیم صهیونیستی به عنوان پایگاهی مهم در قلب جهان عرب مینگرد که از آن برای تحقق منافع و تضمین هیمنه خود بهره می گیرد. از نگاه مقامات آمریکایی، آمریکا در اولویت است و اسرائیل در رتبه بعدی قرار دارد. رابطه ارباب و دست پرورده حکمفرماست. این رابطه همانند رابطه پدر و فرزند نازپرورده است. نگاه آمریکا به اسرائیل اینگونه است. آمریکا فارغ از اینکه چه کسی در اسرائیل (سرزمین های اشغالی) در قدرت است هنگامی که تل آویو در معرض بحران قرار میگیرد از آن حمایت میکند؛ حتی اگر از این فرد خشمگین باشد.
این تحلیلگر آورده است: درباره ایران، نتانیاهو همه تلاش خود را به کار می گیرد تا آمریکا را وارد جنگ مستقیم با آن کند، اما حرف آخر را نتانیاهو نمیزند. بایدن و مراکز قدرت در آمریکا به پروژه نظامی به عنوان آخرین گزینه فکر میکنند. آنها اخیرا به شکل خفت باری از افغانستان خارج شدند و آمریکا همچنان با تبعات اشغال عراق و تلفات سنگین بشری و انسانی وارده ناشی از آن دست و پنجه نرم میکند. با این شرایط و در قبال ایران، اوضاع کاملا متفاوت است زیرا ایران بزرگتر و بسیار قوی تر از این دو کشور است. آمریکا از عمق فاجعهای که در صورت تجاوز گسترده به ایران ممکن است در خاورمیانه رخ دهد، به خوبی آگاه است و از این رو، بایدن در برابر نتانیاهو ایستاد و به او گفت که «ما به دنبال جنگ منطقه ای گسترده با ایران نیستیم و به تو اجازه نمیدهیم که ما را به آنچه خواستارش نیستیم، سوق دهی. تمام.»
این تحلیلگر اردنی در پایان نوشت: از این رو بود که نتانیاهو به این واکنش ضعیف روی آورد تا آبروی خود را حفظ کند و فقط بگوید من اینجا هستم و حمله کردم.