قم - ایرنا - سخنگوی سابق وزارت خارجه گفت: در هیچ دوره‌ای شاهد این میزان از تلاش دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران، در مسئله فلسطین و تحقق آتش بس نبوده‌ایم، اما بدلیل آنکه رژیم صهیونیستی ضربات ترمیم ناپذیر دریافت کرده است، با آتش بس مخالفت میکند چون اسرائیل دیگر توان جبران ضرباتی که خود را نخواهد داشت

به گزارش روز پنج شنبه ایرنا از دبیرخانه همایش بین‌المللی فقه سیاست خارجی ، ناصر کنعانی سخنگوی سابق وزارت امور خارجه به ارزیابی تحولات منطقه پس از عملیات طوفان الاقصی پرداخت و افزود : تحولات منطقه سرنوشت‌ساز است و شاید در ۴۵ سال گذشته موارد نادری مشابه چنین وضعیتی وجود داشته و ما تجربه کرده باشیم و اینگونه در موقعیت و جایگاهی منطقه‌ای و بین‌المللی جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت اثرگذار باشد.

وی گفت: نظام بین‌المللی کنونی نظامی آنارشیک، نه به معنای هرج و مرج و آشفتگی، بلکه به معنای حاکمیت مناسبات قدرت و خوداتکایی بازیگران دولتی و غیردولتی مبتنی بر قدرت ذاتی خودشان است و به عبارت دیگر نظم برآمده از این نظام آنارشیک برخاسته از قواعد، نظامات و معاهدات بین‌المللی و یا توافق‌های دوجانبه نیست، بلکه برآمده از مناسبات قدرت و کنش‌ها و واکنش‌های بازیگران براساس منافع، ارزش‌ها و قواعد مورد نظر آنها است و عملیات طوفان الااقصی و تحولات یکساله اخیر فلسطین و منطقه در چنین شرایطی رقم خورده است.

کنعانی در پاسخ به چرایی اتفاقات یک سال اخیر، خصوصا طوفان الاقصی گفت : عملیات طوفان الاقصی به این دلیل شکل گرفت که سازمان ملل و مناسبات و سازوکارهای حاکم بر نظام بین‌الملل تأمین کننده هیچ یک از انتظارات، توقعات و خواسته‌های برحق ملت تحت اشغال فلسطین نبود. حتی توافقات قدرت‌های بزرگ هم تأمین کننده حداقل حقوق طبیعی فلسطینیان نبود و توافقات دوجانبه میان تشکیلات خودگردان و رژیم صهیونیستی نیز ذره ای از انتظارات آنان را تأمین نکرد.

وی در ادامه افزود : کنعانی افزود: اینکه برخی می‌گویند شکل‌گیری طوفان الاقصی دام رژیم صهیونیستی برای جریان مقاومت و جنبش حماس بود تا کنش‌هایی برای نابود آن داشته باشد، صحیح نیست. رهبران جریان مقاومت فلسطین دلایل خود برای طراحی و اجرای این عملیات را تبیین کرده‌اند. از جمله اینکه، گفته اند که این اقدام، واکنشی به جنایات پایان‌ناپذیر رژیم صهیونیستی علیه ملت فلسطین و سرخوردگی ناشی از سال‌ها ظلم به ملت فلسطین از ناحیه سلطه‌جویی رژیم غاصب و رسیدن روند تطبیع یا عادی‌سازی به نقطه‌ای بود که اگر دست روی دست می‌گذاشتیم، دیگر چیزی به نام فلسطین باقی نمی‌ماند و مسئله فلسطین در هاضمه نظام بین‌الملل هضم می‌شد.

سخنگوی سابق وزارت امور خارجه ادامه داد : به اعتقاد جریان مقاومت فلسطین اگر عملیات طوفان الاقصی انجام نمی‌شد، در بازه کوتاهی روند سازش به نقطه برگشت‌ناپذیر می‌رسید و چه بسا عربستان سعودی نیز با طراحی و فشار آمریکا در آستانه عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی قرار داشت و ارزیابی فلسطینی ها در آن مقطع این بود که اگر عربستان سعودی روابط خود با رژیم صهیونیستی را عادی کند و آن را به رسمیت بشناسد، سایر کشورهای عربی و اسلامی از آن تبعیت خواهند کرد، لذا مقاومت نیازمند یک اقدام بدیع و تکان‌دهنده بود تا میز چیده شده برای محو فلسطین از جغرافیای سیاسی منطقه بهم بخورد و عملیات طوفان الاقصی در این شرایط انجام شد.

وی با اشاره به نقش و جایگاه ایران در شرایط فعلی منطقه گفت: جمهوری اسلامی ایران در طراحی و اجرای عملیات طوفان الاقصی نقشی نداشت، اما از روز آغاز این تحول، جمهوری اسلامی ایران برای حمایت از ملت و مقاومت فلسطین ایفای نقش کرد. جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر نگاه اصولی و اعلام شده خود نسبت به مسئله فلسطین، در توانمند سازی و پر کردن دست مقاومت نقش اساسی ایفا نمود،‌ البته نگاه ایران این نبود که عملیات طوفان الاقصی می‌تواند تومار اسرائیل را برچیند، زیرا ما فقط با اسرائیل روبه‌رو نیستیم، بلکه این رژیم نماینده نظام سلطه‌ به رهبری آمریکا و همراهی اروپا است.

کنعانی با اشاره به طولانی شدن جنگ افزود: ارزیابی متواتر اولیه در فضای سیاسی و مراکز پژوهشی این بود که رژیم صهیونیستی نفس طویلی برای جنگیدن ندارد و جامعه اسرائیلی امکان ادامه حیات در فضای جنگ طولانی مدت را ندارد و جنگ در کوتاه مدت متوقف خواهد شد. اما علت اساسی ادامه و طولانی شدن جنگ این بود که رژیم صهیونسیتی ضربه ای کاری و راهبردی و به تعبیر مقام معظم رهبری ترمیم ناپذیر دریافت کرده‌ و مصمم شد که آن را به هر قیمتی جبران کند و احتمال تکرار چنین حملاتی را به صفر برساند. هرچند رژیم نه تنها هنوز ضربه اول را پاسخ نداده‌ و آن شکست را جبران نکرده‌، بلکه دو سه ضربه کاری دیگر هم دریافت کرده‌ است که عملیات‌های وعده صادق ۱ و ۲ برخی از این ضربات مهم و جبران ناپذیر بوده اند.

وی افزود: رژیم صهیونیستی به دنبال تغییر موازنه از طریق کشاندن پای قدرت برتری چون آمریکا برای پایان جنگ به نفع خویش است و فکر می‌کند ورود آمریکا به جنگ مستقیم با ایران و قرار گرفتن جمهوری اسلامی در برابر قدرت نظامی آمریکا، باعث عقب نشینی جمهوری اسلامی خواهد شد و به این ترتیب معادله و موازنه موجود به نفع اسرائیل تغییر خواهد کرد.

وی گفت: رویکرد جمهوری اسلامی ایران در حمایت از مقاومت در فلسطین یک رویکرد اصولی و مبتنی بر اصول حقوق بین‌الملل است، کما اینکه ایران از تصمیم مقامات و ملت فلسطین در خصوص آتش بس حمایت می کند و جمهوری اسلامی ایران برای تحقق آتش بس و دفاع از ملت فلسطین همه ظرفیت‌های دیپلماتیک خود را به کار بسته و به این تلاشها ادامه می‌دهد.

سخنگوی سابق وزارت امور خارجه گفت: در هیچ دوره‌ای شاهد این میزان از تلاش دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران، استفاده از ظرفیت سازمان ملل و شورای امنیت، همراه کردن قدرت‌هایی نظیر روسیه و چین و جلب حمایت‌های دولت‌های اسلامی و عربی از ایران در مسئله فلسطین و برای تحقق آتش بس نبوده‌ایم، اما چرا تلاش‌های دیپلماتیک جمهوری اسلامی به نتیجه نرسیده است؟ به این دلایل که: اولا این جنگ، جنگی تعیین کننده و سرنوشت ساز است و ارزیابی رژیم صهیونیستی این است که یک ضربه ترمیم ناپذیر دریافت کرده و اگر این ضربه را در جنگ جبران نکند، دیگر توان جبران آن را نخواهد داشت. ثانیا توزیع نابرابر قدرت در جهان و ثالثا آنارشیک بودن نظام موجود بین‌المللی و حاکمیت مناسبات قدرت بر عرصه بین‌المللی به جای حاکمیت قانون و مقررات حقوق بین‌الملل و نکته بعد این است که دیپلماسی ظرفیت لازم برای تحمیل آتش‌بس بر این جنگ را ندارد، لذا عنصر قدرت و بازدارندگی نظامی همچنان مهمترین مؤلفه تعیین کننده است.

کنعانی گفت: به نظر برخی از صاحب نظران رژیم صهیونیستی سه هدف عمده در این جنگ دنبال می‌کند: ۱- پایان دادن به آرمان آزادی فلسطین؛ آنها رسما در کنست تصویب کرده‌اند راه حل دو دولتی را نمی‌پذیرند و هیچ‌گاه هویتی به‌نام فلسطین به رسمیت نخواهند شناخت. ۲- کوچاندن اجباری ساکنان غزه و تبدیل شمال غزه به منطقه حائل؛ که از ابتدای جنگ آن را آغاز کرده‌اند که دیدیم جنگ را از شمال آغاز کردند و محور نتساریم را برای تقسیم غزه ایجاد کردند و به تازگی هم در همین راستا اجرای طرح موسوم به ژنرال‌ها را آغاز کرده‌اند. ۳- اگر کار غزه را تمام و مقاومت را در غزه متوقف کنند، معتقدند مقاومت لبنان هم تضعیف خواهد شد و طرح نهایی این است که اگر کار مقاومت در لبنان و غزه تمام شود، چون سوریه هم توان مقاومت نخواهد داشت، به این ترتیب مقاومت از بین خواهد رفت و نظم نوین موسوم به خاورمیانه جدید شکل خواهد گرفت. یعنی همچنان به دنبال تحقق طرحی هستند که از بیست سال قبل با عنوان خاورمیانه جدید مطرح شده بود و لذا آنچه در سر می‌پرورانند، در چارچوب راهبرد شکست خورده سابق آمریکا یعنی خاورمیانه جدید بدون حضور جریانهای مقاومت و تمام کردن مسئله فلسطین است و به همین دلیل آمریکا از تمامی اقدامات نظامی یک سال اخیر صهیونیست‌ها حمایت سیاسی، مالی، امنیتی و اطلاعاتی، نظامی و... می‌کند.

وی در پایان گفت : بنابراین ما در شرایطی قرار داریم که گرچه جنگ در جغرافیای غزه و لبنان جریان دارد، اما هدف اساسی آنها شکل دادن به نظمی نوین در خاورمیانه است که آمریکا مشترکا با اروپا قبلا طراحی کرده و در جنگ ۳۳ روزه تابستان ۲۰۰۶ آن را دنبال کرده و به نتیجه نرسیده بودند و حالا در پرتو تحولات جدید منطقه دوباره به دنبال تحقق آن هستند و لذا آمریکا و دولت‌های اروپایی ماهیت واقعی خود را نشان دادند که اساسا هیچگاه چیزی به نام حقوق بشر و حقوق انسانی برایشان موضوعیت نداشته است و برای دستیابی به اهداف خود دست به هر جنایتی می‌زنند.