به گزارش ایرنا، تاریخ همواره سرنخهایی را برای شناخت و درک بهتر آنچه امروز اتفاق میافتد در اختیارمان قرار میدهد. پیچ و خمهای مسیر تاریخ با اتفاقهای ریز و درشت در گذر زمان تغییر یافته و هر رخداد به نوعی در رقم زدن وضعیت ژئوپلیتیک حال حاضر تاثیرگذار بوده است. آسیا و اقیانوسیه که سهم قابل توجهی از وسعت این کره خاکی را به خود اختصاص داده، همانند دیگر نقاط دنیا تحولات مهم و تاثیرگذاری را از سر گذرانده است.
در این گزارش سعی داریم تا با شرحی از چندین رویداد تاریخی در بازه زمانی ۲ تا ۸ نوامبر/ ۱۲ تا ۱۸ آبان (هفته جاری)، سرنخهایی را از چگونگی شکلگیری سیاستها و جغرافیای امروز منطقه آسیا و اقیانوسیه در اختیار مخاطب قرار دهیم.
روی کار آمدن امامعلی رحمان اولین و تنها رئیس جمهور تاجیکستان
در سال ۱۹۹۴، قانون اساسی جدید در تاجیکستان شرایط ریاست جمهوری را تغییر داد. امامعلی رحمان که ریاست مجلس ملی تاجیکستان را در اختیار داشت، در ۶ نوامبر ۱۹۹۴ (۱۵ آبان ۱۳۷۳) به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد و ده روز بعد سوگند یاد کرد. در طول جنگ داخلی که از ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۷ ادامه داشت، حکومت رحمان با مخالفت «اپوزیسیون متحد تاجیک» مواجه شد. در طول این جنگ صد هزار نفر کشته شدند. امامعلی رحمان از یک سوءقصد در ۳۰ آوریل ۱۹۹۷ (۱۰ اردیبهشت ۱۳۷۶) در خجند، و همچنین از دو کودتا در اوت ۱۹۹۷ (شهریور ۱۳۷۶) و نوامبر ۱۹۹۸ (آبان ۱۳۷۷) جان سالم به در برد.
پس از تغییرات قانون اساسی، او در ۶ نوامبر ۱۹۹۹ با کسب ۹۷ درصد آرا برای یک دوره هفت ساله «دوباره» انتخاب شد. پس از آن در ۲۲ ژوئن ۲۰۰۳، در یک «همه پرسی» به پیروزی رسید که به او اجازه میداد پس از پایان دوره ریاستجمهوری خود در سال ۲۰۰۶، برای دو دوره هفت ساله متوالی دیگر نامزد شود. بر اساس نتایج رسمی، رحمان در یک انتخابات جنجالی در ۶ نوامبر ۲۰۰۶ (۱۵ آبان ۱۳۸۵) با حدود ۷۹ درصد آرا برای یک دوره هفت ساله دوباره انتخاب شد. در ۶ نوامبر ۲۰۱۳ (۱۵ آبان ۱۳۹۲)، در انتخاباتی که به ادعای سازمان امنیت و همکاری اروپا فاقد «انتخاب واقعی» بود، او برای دومین دوره هفت ساله ریاست جمهوری، با حدود ۸۴ درصد آرا، پیروز شد. در اکتبر ۲۰۲۰ (مهر ۱۳۹۹)، در میان ادعاهای تقلب، او بار دیگر برای پنجمین دوره با ۹۲.۹ درصد به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد.
در ۲۲ مه ۲۰۱۶ (۲ خرداد ۱۳۹۵)، یک همه پرسی تعدادی از تغییرات در قانون اساسی تاجیکستان را تایید کرد. یکی از تغییرات اصلی محدودیت دورههای ریاست جمهوری در این کشور را برداشت. تغییرات کلیدی دیگر، وجود احزاب سیاسی مبتنی بر دین را غیرقانونی اعلام کرد. بنابراین حذف حزب نهضت اسلامی تاجیکستان از سیاست نهایی شد و حداقل سن نیز برای نامزدهای ریاست جمهوری از ۳۵ به ۳۰ سال کاهش یافت؛ مسالهای که گفته میشود میتواند راه را برای نامزد شدن رستم امامعلی پسر بزرگ رحمان، باز کند.
همهپرسی برای تغییر نظام سلطنتی در استرالیا
همهپرسی برای تبدیل شدن استرالیا به جمهوری که در ۶ نوامبر ۱۹۹۹ (۱۵ آبان ۱۳۷۸) برگزار شد، یک همه پرسی با دو سوال برای اصلاح قانون اساسی این کشور بود. سوال اول این بود که آیا استرالیا باید تحت یک مدل انتصاب دو حزبی به جمهوری تبدیل و در آن رئیس جمهور توسط پارلمان با اکثریت دو سوم منصوب شود؟ این مدلی بود که توسط کنوانسیون قانون اساسی، که در فوریه ۱۹۹۸ (بهمن- اسفند ۱۳۷۶) در کانبرا برگزار شد، تایید گردید. سوال دوم، که عموما از نظر سیاسی اهمیت بسیار کمتری دارد، این بود که آیا استرالیا باید قانون اساسی را برای درج مقدمه تغییر دهد یا خیر. از اوایل دهه ۱۹۹۰ نظرسنجیها حاکی از آن بود که اکثریت رایدهندگان به طور اساسی طرفدار جمهوری هستند. با این وجود، همه پرسی برای تبدیل شدن به جمهوری شکست خورد.
سالگرد این همه پرسی در حالی فرا رسیده است که چارلز سوم پادشاه انگلیس به تازگی یک سفر چند روزه به استرالیا داشت و پیش از سفر او مساله تغییر نظام حاکمیتی در این کشور بار دیگر مطرح شده بود. چند روز پیش از این سفر ۶ روزه که از ۲۰ اکتبر (۲۹ مهر) آغاز شد، جنبش جمهوری استرالیا با مقامهای کاخ باکینگهام نامههایی را رد و بدل کرد. بر اساس آنچه در نامه کاخ باکینگهام آمده است؛ چارلز به عنوان پادشاه انگلیس بر اساس توصیه وزرای خود عمل میکند و معتقد است تبدیل استرالیا به جمهوری به افکار عمومی این کشور بستگی دارد.
بطن سفر چارلز سوم به استرالیا هم پس از افشای این نامه از سوی دیلی میل، با ماجراهای جالب توجهی همراه بود و در میانه اخبار جنگ در غرب آسیا و اوکراین، توجه جهانیان را به خود معطوف کرد. لیدیا تورپ سناتور مستقل استرالیایی در جریان دومین روز سفر چارلز و پس از پایان سخنرانی وی در پارلمان استرالیا وارد راهروی تالار شد و فریادهای اعتراض آمیزی را بر سر پادشاه انگلیس سر داد. این سناتور بومی استرالیا فریاد میزد: شما پادشاه ما نیستید. شما فرمانروا نیستید. شما مرتکب نسل کشی علیه مردم ما شدید. سرزمین ما را پس بدهید. آنچه از ما دزدیدید را به ما برگردانید.
مرگ ملکه انگلیس بحث خروج از نظام سلطنتی را نه تنها در استرالیا بلکه در سایر کشورهای تحت سلطه بریتانیا از جمله کانادا مطرح کرده است. این کشور یکی از قلمروهای مهم بریتانیا در چارچوب اتحادیه کشورهای مشترک المنافع محسوب میشود.
تحولات جنگ ویتنام با دخالت متحدان آمریکا
در ۵ نوامبر ۱۹۶۵ (۱۴ آبان ۱۳۴۴) در طول جنگ ویتنام، یک عملیات جستجو و انهدام به نام «عملیات هامپ» توسط نیروهای ایالات متحده، استرالیا و نیوزلند انجام شد. هدف ایالات متحده و استرالیا بیرون راندن واحد «ویت کنگ» بود که در چندین تپه کلیدی در «منطقه جنگی D» در منطقهای در حدود ۲۸.۲ کیلومتری شمال «بین هوآ» موضع گرفته بودند. منطقه جنگی D منطقهای در ویتنام جنوبی در اطراف رودخانه دونگ نای، در شمال بین هوآ بود که به عنوان پایگاه ویت کنگ و ارتش خلق ویتنام و همچنین مسیر نفوذ در طول جنگ عمل میکرد. «بین هوآ» در شرق و مجاورت شهر «هوشیمین» که سابقا سایگون نام داشت و پایتخت ویتنام جنوبی بود، قرار داشت.
گردان اول، هنگ ۵۰۳ پیاده نظام و تیپ ۱۷۳ هوابرد ایالات متحده یک حمله بالگردی را به یک منطقه فرود در شمال غربی رودخانه دونگ نای انجام دادند. گردان اول و هنگ سلطنتی استرالیا در جنوب رودخانه دونگ نای مستقر شد. سه روز بعد در ۸ نوامبر (۱۷ آبان)، درگیری اصلی در جریان عملیات رخ داد و یک هنگ ویت کنگ تلاش کرد تا هنگ ۵۰۳ پیاده نظام آمریکا را محاصره و از آن عبور کند که این اقدام به کشته شدن ۴۹ آمریکایی و بین ۴۰۰ تا ۷۰۰ نیروی ویت کنگ منجر شد. در حالیکه فرمانده گردان آمریکایی بعدها مدعی شد که آنها بر ویت کنگها غلبه کردند، در نهایت به این نتیجه رسید: این هوشمندانه ترین مبارزه نبود. دشمن یک تله گذاشته بود. آنها به امید نابودی یک واحد آمریکایی ما را به نبرد در منطقهای که انتخاب کرده بودند، کشاندند.
مقارن با تاریخ «عملیات هامپ» در سال ۱۹۶۵، یکی از درگیریهای مهم جنگ ویتنام بین ۳ تا ۲۳ نوامبر ۱۹۶۷ (۱۲ آبان تا ۲ آذر ۱۳۴۶)، در استان «کون توم»، در ارتفاعات مرکزی جمهوری ویتنام (ویتنام جنوبی) روی داد. این نبرد تحت عنوان «داک تو» یکی از مجموعه ابتکارات تهاجمی ارتش خلق ویتنام بود. حملات ارتش خلق ویتنام در استانهای «بین لانگ»، «فوک لانگ» و «کوانگ تی» از دیگر اقدامات در کنار نبرد داک تو بودند که به عنوان نبردهای مرزی شناخته میشوند. هدف احتمالی نیروهای خلق ویتنام این بود که برای آمادگی «حمله عید تت» نیروهای آمریکایی و ویتنام جنوبی را از شهرها به سمت مرزها منحرف کنند.
حمله عید تت از ۳۰ ژانویه (مطابق با عید تت یا سال نوی ویتنامی) ۱۹۶۸ (۱۰ بهمن ۱۳۴۶) آغاز شد و تا تابستان ۱۹۶۹ با شدت و ضعف در مناطق مختلف ویتنام جنوبی ادامه داشت. اگر چه این حملهها از نظر نظامی موفقیت زیادی نداشت اما گسترده بودن و شدت آن و نیز پوشش خبری آن در سراسر جهان و بویژه در داخل آمریکا، افکار عمومی را بشدت بر ضد آمریکا بسیج کرد و تظاهرات ضد جنگ در آمریکا را به دنبال داشت. مقاومت نیروهای ویت کنگ و ارتش خلق ویتنام ادامه پیدا کرد تا اینکه در ۳۰ آوریل ۱۹۷۵ (۱۰ اردیبهشت ۱۳۵۴) نیروهای ویتنام شمالی سایگون را گرفتند و جنگ با شکست آمریکا و متحدانش به پایان رسید.