تهران- ایرنا- قطعه «بارکارول» اثر ژان ژاکوب اُفنباخ آهنگساز فرانسوی با ریتم لطیف و آرامش‌بخش خود، همچون قایقی در آب‌های آرام ونیزی، مخاطب را در مسیری از نغمه‌ها و احساسات عمیق همراهی می‌کند.

ارکستر سمفونیک تهران ۱۵ آبان ماه امسال با شکوه و جلال همیشگی خود، شنوندگان را به دنیای بیکران و خیال‌انگیز موسیقی کلاسیک خواهد برد. در این شب به‌یادماندنی، ارکستر سمفونیک یکی از شاهکارهای جاودان موسیقی، «بارکارول» از اُپرای «قصه‌های هافمن» اثر ژان ژاکوب اُفنباخ، را به اجرا خواهد گذاشت. این قطعه با ریتم لطیف و آرامش‌بخش خود، همچون قایقی در آب‌های آرام ونیزی، مخاطب را در مسیری از نغمه‌ها و احساسات عمیق همراهی می‌کند. اوفنباخ، با خلق این اثر جاودانه، زیبایی و جادوی شب‌های ونیزی را به زیبایی تمام در موسیقی جاری کرده است.

در این متن، بیشتر با این آهنگساز برجسته و داستان پُرشور بارکارول آشنا می‌شویم و سفری به عمق هنر و سبک موسیقیایی اوفنباخ خواهیم داشت.

ژان ژاکوب اُفنباخ (زاده ۲۰ ژوئن ۱۸۱۹ در کلن، آلمان - درگذشته ۵ اکتبر ۱۸۸۰ در پاریس، فرانسه) آهنگسازی بود که نوعی اُپرای کمدی سبک فرانسوی به نام اُپرت را پدید آورد که به یکی از برجسته‌ترین محصولات هنری آن زمان تبدیل شد.

اوفنباخ فرزند ایزاک جودا ابرست، خاخام کنیسه کلن بود. پدر او که اهل اوفنباخ آم ماین بود، به «اوفنباخر» شهرت داشت و ژاک نیز نام هنری اوفنباخ را برگزید. در جوانی، به دلیل فضای بازتر پاریس نسبت به یهودیان، به همراه پدرش به پاریس نقل مکان کرد و سال ۱۸۳۳ به عنوان دانشجوی ویولنسل در کنسرواتوار پاریس ثبت‌نام کرد. در سال ۱۸۴۴، پس از گرایش به کاتولیک، با ارمین د آلکاین، دختر یک کارلیست اسپانیایی، ازدواج کرد. اوفنباخ پس از اجرای ویولنسل در ارکستر اوپرا-کومیک، در سال ۱۸۴۹ رهبر ارکستر تئاتر فرانسوی شد و سپس در سال ۱۸۵۵ تئاتر خودش به نام بوفس-پاریسیان را افتتاح کرد و تا سال ۱۸۶۶ مدیریت آن را برعهده داشت، جایی که بسیاری از اُپرت‌های مشهورش از جمله اورفئوس در جهان زیرین (۱۸۵۸)، به اجرا درآمدند.

اوفنباخ همچنین اُپرت‌هایی در شهر امس آلمان و اُپرا-باله‌ای به نام ارواح راین (۱۸۶۴) در وین تولید کرد. در سال ۱۸۶۴، با موفقیت به پاریس بازگشت و در تئاتر واریته‌ها اُپرت لا بل هلن را اجرا کرد. اوفنباخ با آثاری همچون لا وی پاریسیان (۱۸۶۶)، لا گراند-دوچس دو گرولشتاین (۱۸۶۷) و لا پریچول (۱۸۶۸) به موفقیت‌های بیشتری دست یافت. از سال ۱۸۷۲ تا ۱۸۷۶ تئاتر لا گایت را مدیریت کرد و نسخه بازبینی‌شده‌ای از اورفئوس در جهان زیرین را تولید کرد، هرچند این تجربه به شکست مالی منجر شد. در سال ۱۸۷۶، اوفنباخ سفری به ایالات متحده داشت و سال‌های پایانی عمرش را به آهنگسازی سپری کرد.

تنها اُپرای بزرگ او، قصه‌های هافمن، در زمان مرگش نیمه‌کاره ماند. ارنست گویرارد ارکستراسیون و رسیتاتیوهای آن را تکمیل کرد و بارکارول معروفی را که از اثر ارواح راین برگرفته شده بود، به آن افزود. این اثر، که به عنوان اپرا-فانتاستیک شناخته می‌شود، ۱۰ فوریه ۱۸۸۱ در اپرا-کومیک به اجرا درآمد. شادی پاریسی، سوئیتی از موسیقی اوفنباخ که توسط مانوئل روزنتال تنظیم شد، همچنان به عنوان اثری محبوب در ارکستر و باله باقی مانده است.

اوفنباخ به دلیل سبکی روان و زیبا و حس قوی شخصیت‌پردازی و طنز (به‌ ویژه در پرداخت نوآورانه به موضوع‌های اساطیری) شهرت دارد. جوآچینو روسینی از او با عنوان «موتسارت کوچک ما در شانزه‌لیزه» یاد کرده است. اوفنباخ، با بیش از یکصد اثر صحنه‌ای، از آهنگسازانی پرکار بود و بسیاری از آثارش هنوز در رپرتوار قرن ۲۱ باقی مانده‌اند.

بارکارول (واژه‌ای برگرفته از «بارکارولا» در زبان ایتالیایی به معنای «قایقران» یا «قنداق‌چی»)، در اصل به آوازهایی اطلاق می‌شد که توسط قایقرانان ونیزی خوانده می‌شد. این قطعات دارای ریتمی آرام و معمولاً در میزان ۶/۸ یا ۱۲/۸ بودند. در قرون هجدهم و نوزدهم، بارکارول الهام‌بخش بسیاری از آثار آوازی و سازی شد؛ از آریاهای اُپرایی تا قطعاتی برای پیانو. نخستین استفاده از این واژه به سال ۱۷۱۰ بازمی‌گردد، هنگامی که آندره کامپرا، آهنگساز فرانسوی، قطعه‌ای به نام «فête des barquerolles» را در اثر صحنه‌ای Les Fêtes vénitiennes به کار برد. از آن پس، بارکارول در اُپراهای آهنگسازانی همچون جیووانی پائیسلو، کارل ماریا فون وبر، دنیل-فرانسیس-اسپریت اوبر، جوآچینو روسینی، جوزپه وردی، و یوهان اشتراوس به کار رفت. بارکارول اوفنباخ در اُپرای قصه‌های هافمن، بدون شک، از برجسته‌ترین نمونه‌های اُپرایی بارکارول است.

بارکارول فردریک شوپن، اپوس ۶۰، نیز یکی از مشهورترین آثار سازی قرن نوزدهم به‌ شمار می‌رود. آهنگسازانی مانند فلیکس مندلسون، فرانتس لیست و گابریل فوره نیز آثاری مشابه در این سبک خلق کرده‌اند. بارکارول‌هایی برای ترکیب‌های مختلف اجرایی توسط آهنگسازانی همچون فرانتس شوبرت (برای صدا و پیانو)، یوهانس برامس (برای کُر زنان) و سر ویلیام استرندیل بنت (برای پیانو و ارکستر) نیز نوشته شده‌اند.

بارکارول اوفنباخ در قصه‌های هافمن از معروف‌ترین بارکارول‌های کلاسیک محسوب می‌شود. این قطعه که در ابتدا به صورت دوئت و با عنوان «شب زیبا، ای شب عشق» نوشته شد، با ریتم ۶/۸ ظریف خود، حرکت ملایم یک گوندولای ونیزی را تداعی می‌کند.

اوفنباخ این بارکارول را برای اُپرای خود در سال ۱۸۸۱ خلق کرد و از ملودی‌ای استفاده کرد که پیش‌تر برای اثری دیگر نوشته بود. این قطعه که در پرده دوم اُپرا و در فضایی ونیزی اجرا می‌شود، حالتی رمانتیک و رویایی به ماجرای عاشقانه بین هافمن و شخصیت جولییتا می‌بخشد. بارکارول که اغلب به صورت دوئت برای سوپرانو و مِزوسوپرانو اجرا می‌شود، زیبایی شب را به تصویر کشیده و با ریتمی آرام، حس جریان آب را به بیننده القا می‌کند.

از نظر موسیقایی، این بارکارول دارای ملودی‌ای ملایم و نزولی است و الگوهای تکراری هارمونیک، اثر آرامش‌بخش آن را تقویت می‌کند. این اثر به یکی از ماندگارترین و شناخته‌شده‌ترین قطعات اوفنباخ تبدیل شده و اغلب به‌ عنوان قطعه‌ای مستقل در کنسرت‌ها اجرا می‌شود و بارها ضبط شده است.

حال باید دید ارکستر سمفونیک تهران چگونه با تفسیر خود، جان تازه‌ای به این قطعه جاودانه می‌بخشد و آن را برای شنوندگان به تجربه‌ای منحصر به فرد تبدیل می‌کند. بارکارول اوفنباخ، با ملودی‌های ملایم و احساس‌برانگیز، ظرفیت بی‌مانندی برای بیان عواطف و عمق موسیقایی دارد و اجرای آن نیازمند ظرافت و درک هنری والایی است. اکنون باید منتظر بمانیم و ببینیم که ارکستر سمفونیک تهران با مهارت و نبوغ هنرمندان خود، چگونه این شاهکار را به صحنه می‌آورد و چگونه لحظاتی فراموش‌نشدنی برای مخاطبان خود رقم خواهد زد.