به گزارش خبرنگار ایرنا، رومئو در برابر پیکر بیجان معشوقهاش زانو میزند و با چشمانی که از اشک لبریز است او را مینگرد؛ سپس نگاهی به خنجری که در دست دارد میکند و با تمام قدرت آن را بالا برده و در حالی که زمزمههایی عاشقانه را زیر لب نجوا میکند به زندگی خود پایان میدهد؛ اما داستان از اینجا به بعد به یکباره تغییر میکند؛ تغییری که میتواند آغاز و رویکردی مناسب برای بازخوانی نمایشنامه رومئو و ژولیت شکسپیر باشد.
نمایش «رومئو و ژولیت» یکی از تراژدیهای مشهور شکسپیر است که بر اساس آن سالهاست که نمایشهای بسیاری با بازخوانشهای متفاوت به روی صحنه آمدهاند و تفاوت نمایشی که با همین نام به کارگردانی آرمین حمدیپور در سی و پنجمین جشنواره تئاتر فارس اجرا شد ایده طنزآمیز نویسنده و یا کارگردان نمایش بود که بر کلیت آن هم تأثیر قابلتوجهی گذاشته و روایت جدیدی را خلق کرده بود.
در حقیقت بر خلاف ذهنیت همیشگی ایجاد شده برای مخاطب، تماشاگر در این نمایش با تراژدی روبه رو نمیشود بلکه با یک اثر تازه مواجه است؛ اثری که افزون بر نشان دادن دغدغههای فعالان تئاتر به مضامین و اتفاقات دنیای امروز در فرمی جدید نیز پرداخته است.
«هملتک» به کارگردانی سانیا عاجلی هم از دیگر نمایشهای اجرا شده در جشنواره تئاتر امسال فارس بود که با فرم و محتوای متفاوت و جذاب، حال و هوای نمایشنامه هملت را برای علاقمندان به تئاتر زنده کرده بود.
با اینکه متن این نمایشنامهها و دیگر نمایشنامههایی که هنوز هم با نام آثار هنرمندان قدیمی در جشنوارهها شرکت میکنند با رگههایی از متن کهن که کمتر در لایههای بیرونی اثر نمود دارند نگاشته شدهاند و این آثار به شکل بسیار متفاوتتری به روی صحنه میروند اما استفاده مکرر از این نامها به یک رویکرد کلیشهای در جشنوارهها تبدیل شده است.
البته با نگاهی به این اجراها میتوان دریافت که نخستین موضوعی که ذهن نویسنده و پس از آن کارگردان و گروه اجرایی این دو نمایش را در نگاهی دوباره به این آثار نمایشی کلاسیک به خود مشغول کرده کشف نگاهی جدید از زاویهای تازه به اثری کلاسیک است که این نمایشها را به نمایشی در قالبی جدید بدل کرده، حتی بسیاری از صحنهها در این دو نمایش در جای خود بسیار ستودنی است و بومیسازی این آثار و پرداختن این نمایشها به دغدغههای کنونی جامعه هم از دیگر نقاط عطف این نمایشهای اجرا شده با مضامین کهن در جشنواره تئاتر فارس است.
این در حالیست که برخی معتقدند یکی از اهداف این نوع نامگذاریهایی که برای عموم مردم آشنا هستند جذب مخاطب بیشتر برای تماشای نمایش و پر کردن ظرفیت سالن نمایش است اما تماشاگران با مشاهده اجرای اکثر این نمایشها به ویژه دو نمایش اجرا شده در جشنواره فارس متوجه بازخوانی جدید با افق دید و جهانبینی تازه نویسنده و کارگردان و در نهایت خلق اثری جدید میشوند.
با این حال این موضوع هم نباید منجر به ادامه یافتن این رویکرد و استفاده کلیشهای از این نوع نامها برای نمایشهای ایرانی شود؛ اگرچه هنرمندان در تلاش هستند روایتهای این نمایشنامهها را به شکل متفاوتی و در قالب دغدغههای جامعه کنونی بهروزرسانی و بومیسازی کنند اما شاید بهتر باشد هنرمندان عرصه هنرهای نمایشی کمی از نامها و آثار کهن فاصله بگیرند و در نمایشهای خود تلاش بیشتری برای خلق آثار جدید با اسامی و مضامین نو داشته باشند.